Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 211 (11 milliseconds)
English	Persian
police	اداره شهربانی
policed	اداره شهربانی
polices	اداره شهربانی
Search result with all words
police	مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
policed	مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
polices	مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
headquarters	اداره کل شهربانی
police headquarters	اداره کل شهربانی
scotland yard	نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
scotland yard	اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
the police headquaters	اداره کل شهربانی
Other Matches
yamen	اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
polices	شهربانی
policed	شهربانی
police	شهربانی
constabulary	نیروی شهربانی
police officer	افسر شهربانی
police court	ضابطین شهربانی
police officers	افسر شهربانی
chief of police	رئیس شهربانی
podesta	رئیس شهربانی
constabularies	نیروی شهربانی
the police are on his track	شهربانی اوراتعقیب میکند
sheriff	ضابط شهربانی داروغه
known to the police	دارای سابقه در شهربانی
sheriffs	ضابط شهربانی داروغه
the police are on his track	مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
punitive police	نیروی شهربانی که بمحلی می فرستندو حقوق افرادبایدازاین محل داده شود
headquarters	اداره کل اداره مرکزی
personnel	کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
bureau	اداره
prefecture	اداره
helms	اداره
helm	اداره
operation	اداره
bureaus	اداره
offices	اداره
workplace	اداره
handling	اداره
office	اداره
workplaces	اداره
department	اداره
departments	اداره
cutchery	اداره
serviced	اداره
service	اداره
directorate	اداره
cutcherry	اداره
gestion	اداره
managements	اداره
maladmidistration	سو اداره
directorates	اداره
management	اداره
finance office	اداره دارایی
financial a	اداره مالیه
financial agency	اداره دارایی
financial agency	اداره مالیه
labor service	اداره کار
wieldy	اداره شدنی
weather bureau	اداره هواشناسی
officiated	اداره کردن
officiate	اداره کردن
administers	:اداره کردن
administering	:اداره کردن
administered	:اداره کردن
legal department	اداره حقوقی
labouroffice	اداره کارگزینی
officiates	اداره کردن
labour office	اداره کارگزینی
intelligence service	اداره اطلاعات
full command	اداره کامل
mismanagement	سوء اداره
consulates	اداره کنسولی
consulate	اداره کنسولی
government house	اداره حکومتی
head office	اداره مرکزی
household art	فن اداره خانه
gestion	اداره کردن
intelligence department	اداره اطلاعات
india office	اداره امورهندوستان
gerent	اداره کننده
Near our office .	نزدیک اداره ما
malpractices	سوء اداره
malpractice	سوء اداره
staffers	کارمند اداره
staffer	کارمند اداره
administer	اداره کردن
tobacco department	اداره دخانیات
misgovern	بد اداره کردن
medical department	اداره بهداری
penology	اداره زندان
custom house	اداره گمرک
customhouse	اداره گمرک
aminister	اداره کردن
customs house	اداره گمرک
administration of estate	اداره ترکه
porotocol department	اداره تشریفات
management system	سیستم اداره
the d. poliee	اداره اگاهی
criminal i. department	اداره اگاهی
audit departmant	اداره ممیزی
misgovernment	سوء اداره
claimant agency	اداره کارپردازی
ministration	اداره خدمت
bureaus of census	اداره سرشماری
bureaus of census	اداره امار
office manager	رئیس اداره
paperless office	اداره بی کاغذ
audit office	اداره حسابرسی
audit departmant	اداره حسابرسی
manageability	قابلیت اداره
prefecture	اداره ریاست
administrant	اداره کننده
department of trusteeship	اداره سرپرستی
department of trusteeship	اداره قیمومت
service bureau	اداره خدماتی
maladministration	سوء اداره
steerage	اداره تربیت
maladminister	بد اداره کردن
dipartment of publications	اداره نگارش
dipartment of publications	اداره مطبوعات
record office	اداره بایگانی کل
public health pepartment	اداره بهداری
department	بخش اداره
depaartment of accounts	اداره محاسبات
misconduct	سوء اداره
deparment of trusteeship	اداره قیمومت
departments	بخش اداره
proconsulate	سمت یا اداره
deparment of trusteeship	اداره سرپرستی
department of publications	اداره نگارش
department of publications	اداره انطباعات
officiating	اداره کردن
conducted	اداره کردن
helm	اداره کردن
criminal investigation department	اداره اگاهی
helms	اداره کردن
rule	اداره کردن
operate	اداره کردن
conduct	اداره کردن
managing	اداره کردن
manages	اداره کردن
managed	اداره کردن
manage	اداره کردن
strategy	فن اداره جنگ
strategies	فن اداره جنگ
customs	اداره گمرک
operates	اداره کردن
operated	اداره کردن
mans	اداره کردن
man	اداره کردن
maintain	اداره کردن
directed	اداره کردن
manage	اداره کردن
direct	اداره کردن
plays	اداره مسابقه
playing	اداره مسابقه
played	اداره مسابقه
play	اداره مسابقه
directors	اداره کننده
registry office	اداره ثبت
registry offices	اداره ثبت
administrations	اداره کردن
administration	اداره کردن
director	اداره کننده
stage manage	اداره کردن
wields	اداره کردن
wielding	اداره کردن
wielded	اداره کردن
wield	اداره کردن
stage-managing	اداره کردن
stage-manages	اداره کردن
stage-managed	اداره کردن
stage-manage	اداره کردن
Department of labor [American English]	اداره کار
runs	اداره کردن
run	اداره کردن
government office	اداره دولتی
the relevant office	اداره مسیول
mishandling	بد اداره کردن
mishandles	بد اداره کردن
mishandled	بد اداره کردن
mishandle	بد اداره کردن
directs	اداره کردن
misruling	سوء اداره
misrules	سوء اداره
security	اداره امنیت
security force	اداره امنیت
housekeeping	اداره منزل
security service	اداره امنیت
mismanage	بد اداره کردن
conducts	اداره کردن
mismanaged	بد اداره کردن
conducting	اداره کردن
mismanaging	بد اداره کردن
mismanages	بد اداره کردن
misrule	سوء اداره
misruled	سوء اداره
subhome office	شعبه اصلی یک اداره
securities department	اداره اوراق بهادار
subsistence department	اداره کارپردازی وخواربارارتش
department of motor vehicles [DMV] [American E]	اداره راهنمایی و رانندگی
vehicle registration office	اداره راهنمایی و رانندگی
inquiry office	اداره خبر گیری
Berlin Transport Authority [BVG]	اداره ترابری برلین
education department	اداره آموزش و پرورش
scotland yard	اداره کاراگاهی لندن
Scotland	اداره اگاهی در لندن
ungovernable	غیر قابل اداره
post general	رئیس اداره پست
wardship	اداره و یامقام قیمومت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com