Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
vertical integration
ادغام عمودی
vertical merger
ادغام عمودی
Other Matches
standards
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
vertical redundancy check
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
synal
ادغام
condensation
ادغام
mergers
ادغام
affricate
ادغام
pooling
ادغام
merger
ادغام
umlaut
ادغام
diphthongs
ادغام
diphthong
ادغام
ellipse
ادغام
ellipses
ادغام
crasis
ادغام
amalgametion
ادغام
affrication
ادغام
elision
ادغام
integeration
ادغام
umlaut
ادغام کردن
diphthongization
ادغام اصوات
eliding
ادغام کردن
consolidator
ادغام کننده
consolidation
ادغام کردن
elides
ادغام کردن
horizontal integration
ادغام افقی
elided
ادغام کردن
elide
ادغام کردن
mail merge
ادغام پستی
mail merging
ادغام پستی
contractions
ادغام همکشیدن
contraction
ادغام همکشیدن
sectoral integation
ادغام بخشی
affricate
ادغام صوتی
merge
ادغام شدن
merges
ادغام شدن
merge
ادغام شرکتها
merges
ادغام کردن
merges
ادغام شرکتها
merge
ادغام کردن
syn
ادغام هجائی یاصدایی
consolidation
ادغام دو یاچند موسسه
consolidate goods
کالاها را ادغام کردن
sort merge
جور کردن و ادغام
coalesces
ادغام دو یا چند فایل
diphthongize
ادغام کردن اصوات
consolidation
ادغام دو یا چند موسسه
coalesce
ادغام دو یا چند فایل
merge sort
ادغام و جور کردن
coalesced
ادغام دو یا چند فایل
coalescing
ادغام دو یا چند فایل
amalgamation
ادغام یا اختلاط شرکتها
merges
غرق شدن ادغام کردن
synaloepha
ادغام دو یا چندحرف صدا دار
merge
غرق شدن ادغام کردن
contractile
ادغام شونده هم کشی پذیر
ain't
صورت ادغام شدهء not areوnot is
synalepha
ادغام دویاچند حرف صدا دار
umlaut
ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
except
مکان دهی و ادغام شامل نیست
business combination
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
report generator
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
collator
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
word star
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
optimal merge tree
نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
right
حق عمودی
perpendecular
عمودی
othogonal
عمودی
erected
عمودی
on end
عمودی
erects
عمودی
plumb line
خط عمودی
erecting
عمودی
righted
حق عمودی
righting
حق عمودی
straighter
عمودی
vertical
عمودی
perpendicular
عمودی
erect
عمودی
lineal
عمودی
straightest
عمودی
upright
عمودی
straight
عمودی
plumb lines
خط عمودی
hammer-post
تیر عمودی
door-post
[تیر عمودی در]
crown-post
تیرک عمودی
stringer
تراورس عمودی
linal descent
وارث خط عمودی
vertical
عمودی
[ریاضی]
angle socket
سرپیچ عمودی
apeak
عمودی قائم
apeak
بحالت عمودی
vertical recording
ضبق عمودی
near vertical
تقریبا عمودی
erectness
حالت عمودی
joint drain
زهکش عمودی
brise-soleil
کرکره عمودی
vertical justification
تنظیم عمودی
vertical synchronizing
همزمانساز عمودی
verticality
حالت عمودی
whip stall
حرکت عمودی
vertical axis
محور عمودی
vertical antenna
انتن عمودی
vertical adjustment
تنظیم عمودی
y axis
محور عمودی
tap root
ریشه عمودی
vertical scrolling
چرخش عمودی
vertical combines
ترکیب عمودی
vertical justification
تطابق عمودی
vertical interval
فاصله عمودی
vertical mobility
تحرک عمودی
vertical growth
رشد عمودی
vertical force
نیروی عمودی
vertical expansion
گسترش عمودی
vertical equity
برابرسازی عمودی
vertical equity
عدالت عمودی
Y direction
حرکت عمودی
nosedive
فرود عمودی
off plmb
غیر عمودی
nosediving
فرود عمودی
normal force
نیروی عمودی
normal force
تلاش عمودی
normal axis
محور عمودی
normal acceleration
شتاب عمودی
out of plumb
غیر عمودی
orthogonal rotation
چرخش عمودی
orthogonality
حالت عمودی
nosedived
فرود عمودی
portraint orientation
تمایل عمودی
plumbness
حالت عمودی
nosedives
فرود عمودی
perpendicularity
حالت عمودی
perpendecular
خط عمودی یا قائم
out of the perpendicular
غیر عمودی
orthotropism
رویش عمودی
brise-soleil
پرده عمودی
plumb
شاقول عمودی
profiles
برش عمودی
profiled
برش عمودی
lineal
عمودی اجدادی
profile
برش عمودی
riser
سیم عمودی
cliffs
صخره عمودی
profiling
برش عمودی
aplomb
حالت عمودی
cliff
صخره عمودی
boom
ستون عمودی
boomed
ستون عمودی
stringers
تراورس عمودی
booming
ستون عمودی
booms
ستون عمودی
groupage
ادغام نمودن بارهای مختلف جهت حمل ترکیب در حمل
merges
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند
merge
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند
stanchion
میلههای عمودی ناو
Y coordinate
مختصات بردار عمودی
jamb
تیر عمودی چارچوپ
munting
الت عمودی پنجره
jambs
تیر عمودی چارچوپ
y axis
بردار عمودی گراف
vrc
بررسی افزایش عمودی
rudder
مکان عمودی متحرک
rudders
مکان عمودی متحرک
vertical stabilizer
تیغه یا باله عمودی
anchor at short stay
لنگر طولی عمودی
goalpost
تیرک عمودی دروازه
stairwell
پله کان عمودی
upright
تیرک عمودی دروازه
vertical tab
جدول بندی عمودی
vertically adjustable
قابلیت تنظیم عمودی
vertical application
برنامه کاربردی عمودی
lucarne
پنجره عمودی خوابگاه
crown-strut
[شمع پشتبند عمودی]
door-jamb
[تیر عمودی چارچوب در]
gules
خطوط موازی عمودی
vertical cliffs
صخره های عمودی
profiles
نیمرخ برش عمودی
hoop
میله عمودی کروکه
erectly
بطور ایستاده یا عمودی
hoops
میله عمودی کروکه
goalposts
تیرک عمودی دروازه
serrated vertical pulse
ضربه عمودی دندانهای
profiling
نیمرخ برش عمودی
profile
نیمرخ برش عمودی
stairwells
پله کان عمودی
plumb
: راست بطور عمودی
profiled
نیمرخ برش عمودی
taproot
ریشه عمودی اصلی
Mingle design
طرح تلفیقی
[ادغام کردن طرح ها با یکدیگر]
vertical events numbering
شماره گذاری عمودی وقایع
sternpost
تیر عمودی عقب کشتی
stumped
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
profiling
برش عمودی تصویر جانبی
stumps
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
flute
[شیار عمودی روی ستون]
stumping
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stump
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
escoinson
[گوشه تیر عمودی چارچوب]
profiled
برش عمودی تصویر جانبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com