Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 16 (1 milliseconds)
English
Persian
jinx
ادم که بدشانسی میاورد
jinxes
ادم که بدشانسی میاورد
Other Matches
framboesia
ناخوشی واگیرداری که درپوست سیاهان پیدامیشودواماسهایی میاورد
granger road
راه اهنی که ازایالات غربی غله بارکرده میاورد
whammy
بدشانسی
ambsace
بدشانسی
misfortunes
بدشانسی
misfortune
بدشانسی
mischance
بدشانسی
mischances
بدشانسی
snakebite
دوره بدشانسی
contretemps
بدشانسی گرفتگی حالت
That guy is a jinx.
این آدم بدشانسی می آورد.
He seems jinxed.
او
[مرد]
آدم بدشانسی است.
[او (مرد) جادو شده.]
When it rains, it pours
<idiom>
بدشانسی وقتی که می آید پشت سر هم می آید.
[ضرب المثل]
When it rains, it pours.
<idiom>
بدشانسی وقتی که می آید پشت سر هم می آید.
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...