English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (8 milliseconds)
English Persian
presenter ارائه کننده معرفی کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
Other Matches
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
designative معرفی کننده
nominator معرفی کننده
nuncupatory معرفی کننده
representer معرفی کننده
presenting bank بانک ارائه کننده
toastmistress بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
cons نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
con نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
presentable قابل معرفی قابل ارائه
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
scissoring 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
wheezier خس خس یا خر خر کننده
deflective کج کننده
mauler له کننده
whisperer پچ پچ کننده
hopper لی لی کننده
noncommittal رد کننده
crepitant خش خش کننده
hoppers لی لی کننده
benders خم کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
tracker پی کننده
catterer پچ پچ کننده
attenuant اب کننده
bender خم کننده
fluxing oil اب کننده
skittish رم کننده
fillers پر کننده
solvent اب کننده
thinner کم کننده
solvents اب کننده
filler پر کننده
attacking تک کننده
fillets پر کننده
filleted پر کننده
fillet پر کننده
deletive حک کننده
solver حل کننده
filleting پر کننده
refuser رد کننده
ear-splitting کر کننده
renunciant رد کننده
renunciant کننده
commulator یک سو کننده
prattfall پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
fizzy کف کننده
puffer پف کننده
swooner غش کننده
refutatory رد کننده
doer کننده
refutative رد کننده
syncopator غش کننده
sensor حس کننده
mumbler من من کننده
percutient دق کننده
bandwidth یچ کننده
rebutter رد کننده
squelcher له کننده
repudiationist رد کننده
mitigatory کم کننده
mitigative کم کننده
surfy کف کننده
bidder کننده
jaberer پچ پچ کننده
crusher له کننده
abjurer or abjuror کننده
trackers پی کننده
doers کننده
spurner رد کننده
bidders کننده
squasher له کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
sticklers گیج کننده
puncher سوراخ کننده
stunner گیج کننده
thinner نازک کننده
affirmant تصدیق کننده
stunners گیج کننده
restorative اعاده کننده
restoratives اعاده کننده
consumer مصرف کننده
puncher منگنه کننده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com