English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (6 milliseconds)
English Persian
escheat اراضی بلا وارث
Other Matches
heir presumptive وارث درجه دوم که درصورت نبودن حخاجبی وارث میشوند وارث مقدر
next of kin وارث
fllowheir هم وارث
heritor وارث
heir وارث
heirless بی وارث
devisee وارث
heritability وارث
inheritors وارث
inheritor وارث
legatee وارث
linal descent وارث خط عمودی
inheritable qualities وارث تخت
expectant heir وارث امیدوار
immediate inheritance وارث بلافصل
heir apparent وارث مسلم
heir at law وارث قانونی
heirship وارث بودن
heir presumptive وارث مقدر
rightful heir وارث بالحق
rightful heir وارث بالاستحقاق
next of kin وارث بلافصل
to come to وارث شدن
inherits وارث شدن
inheriting وارث شدن
inherit وارث شدن
waste lands اراضی موات
vesture تصرف اراضی
utilized lands اراضی دایر
unutilized land اراضی موات
waste land اراضی موات
land development احیای اراضی
seisin مالکیت اراضی
accumulative area اراضی سوارشونده
quiet enjoyment حق انتفاع اراضی
occupied territory اراضی اشغالی
occupied territories اراضی اشغالی
tidal flats اراضی جزرومدی
innings اراضی مستحدثه
conservation of land حفظ اراضی
cultivated land اراضی محیات
land grant اعطای اراضی
land distribution توزیع اراضی
to succeed to the throne وارث تخت شدن
abator غاصب حق وارث قانونی
residuary وارث طبقه دوم
heir apparent وارث بلا فصل
apparent معلوم وارث مسلم
redemption پرداخت مالیات اراضی
reclaims احیاء اراضی موات
reclaiming احیاء اراضی موات
reclaimed احیاء اراضی موات
reclaim احیاء اراضی موات
cultivation of waste land احیا اراضی موات
uti possidetis تملک اراضی اشغالی
uti possidetis تملک اراضی مفتوحه
inherit وارث شدن از دیگری گرفتن
inherits وارث شدن از دیگری گرفتن
inheriting وارث شدن از دیگری گرفتن
heir in tail وارث دارایی حبس شده
terre tenant متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
vender's lien حق حبس بایع در معامله اراضی
polder اراضی پست کنار دریا
planning permission اجازه عمران و ابادی اراضی
cession of territory واگذار کردن اراضی مملکت
land office اداره املاک وثبت اراضی
nemo est heres viventis هیچ کس وارث فرد زنده نیست
beachhead پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
land poor دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
cadastre دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
He has laid hands on these lands. دست انداخته روی این اراضی
beachheads پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
Prince of Wales ولیعهد ذکور وارث تاج وتخت انگلیس
cadastral مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
backwoods اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
subinfeudate اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
fee tail تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
agrarianism تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
arrentation پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
expandsionism اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
waste of manor اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
leases در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
lease در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
estate by curtesy در CLقسمتی از اموال زوجه است که پس از فوتش به طریق عمری به زوج به زوج منتقل میشود لیکن به وارث وی نمیرسد
occupation franchise حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
escheat حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
fee tail تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
root of title منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
irredentism نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com