Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 162 (8 milliseconds)
English	Persian
backwoods	اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
Other Matches
arrentation	پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
verderor	متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderer	متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
far	دوراز
off the trail	دوراز خط
away	دورافتاده
faraway	دورافتاده
far off	دورافتاده
out of harm's way	دوراز اسیب
beyond the pale <idiom>	دوراز انتظار
not ahunderd mails flom	نه چندان دوراز
away	دوراز خارج
straggler	دورافتاده از یکان
backwaters	جای دورافتاده
stragglers	دورافتاده از یکان
backwater	جای دورافتاده
straggly	پرت دورافتاده
far flung	پرت و دورافتاده
far-flung	پرت و دورافتاده
off shore fisheries	شیلات دوراز کرانه
backwoodsman	اهل جای دورافتاده
castaway	پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
outhouse	منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
outhouses	منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
castaways	پرتاب شده از کشتی به دورافتاده
under hatches	زیر عرشه دوراز نظر مرده
outside	منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
outsides	منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
wider	تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
wide	تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
widest	تیر دوراز هدف خارج از مسیر مسابقه
bushbaby	گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies	گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
ab	پیشوند لاتین بمعنی >دوراز< و>از< و >جدایی < و >غیر<مانند ABuse و ABaxial
cultivated land	اراضی محیات
tidal flats	اراضی جزرومدی
occupied territories	اراضی اشغالی
land grant	اعطای اراضی
occupied territory	اراضی اشغالی
waste land	اراضی موات
utilized lands	اراضی دایر
unutilized land	اراضی موات
vesture	تصرف اراضی
accumulative area	اراضی سوارشونده
quiet enjoyment	حق انتفاع اراضی
land distribution	توزیع اراضی
conservation of land	حفظ اراضی
land development	احیای اراضی
waste lands	اراضی موات
innings	اراضی مستحدثه
seisin	مالکیت اراضی
uti possidetis	تملک اراضی مفتوحه
cultivation of waste land	احیا اراضی موات
reclaim	احیاء اراضی موات
reclaiming	احیاء اراضی موات
reclaims	احیاء اراضی موات
uti possidetis	تملک اراضی اشغالی
escheat	اراضی بلا وارث
redemption	پرداخت مالیات اراضی
reclaimed	احیاء اراضی موات
planning permission	اجازه عمران و ابادی اراضی
terre tenant	متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
cession of territory	واگذار کردن اراضی مملکت
vender's lien	حق حبس بایع در معامله اراضی
polder	اراضی پست کنار دریا
land office	اداره املاک وثبت اراضی
nemoral	جنگلی
jungly	جنگلی
forestal	جنگلی
forestial	جنگلی
silvical	جنگلی
jungled	جنگلی
wild	جنگلی
woodsy	جنگلی
wildest	جنگلی
sylvan	جنگلی
silvan	جنگلی
wilds	جنگلی
sylvatic	جنگلی
ring dove	جنگلی
land poor	دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
cadastre	دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
beachhead	پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachheads	پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
He has laid hands on these lands.	دست انداخته روی این اراضی
maroon	شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
sloe	الوچه جنگلی
wood rat	موش جنگلی
Forestgreen <adj.> <noun>	سبز جنگلی
orang utan	ادم جنگلی
wood pigeon	کبوتر جنگلی
silva	ناحیه جنگلی
moor hen	مرغ جنگلی
thornbush	تمشک جنگلی
silva	درختان جنگلی
hautboy	درخت جنگلی
hautbois	درخت جنگلی
hillbillies	ادم جنگلی
cushat	کبوتر جنگلی
horsefly	مگس جنگلی
beech wood	چوب جنگلی
woodland	زمین جنگلی
sloes	الوچه جنگلی
woodlands	زمین جنگلی
hardwoods	چوب جنگلی
moorhens	مرغ جنگلی
moorhen	مرغ جنگلی
hardwood	چوب جنگلی
dryad	حوری جنگلی
horseflies	مگس جنگلی
durmast	بلوط جنگلی
hillbilly	ادم جنگلی
orang outang	ادم جنگلی
hard wood	چوب جنگلی
hamadryad	حوری جنگلی
foresttree	درخت جنگلی
orang-outang	ادم جنگلی
orang-outans	ادم جنگلی
orang-outangs	ادم جنگلی
cadastral	مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
deforestation	قطع درختان جنگلی
woodnote	نغعه پرندگان جنگلی
wood anemone	شقایق جنگلی امریکایی
tomtit	سینه سرخ جنگلی
bramble	خاربن تمشک جنگلی
brambles	خاربن تمشک جنگلی
sylva	درختان جنگلی یک ناحیه
blackthorn	درخت الوچه جنگلی
wood bind	ویشه تاک جنگلی
field roving course	مسابقه تیراندازی جنگلی
gribble	درخت الوچه جنگلی
hardwood fiber	فیبر از چوب جنگلی
pinions	قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinioning	قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinion	قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
slash and burn	بریدن و سوزاندن گیاهان جنگلی
larrigan	کفش مخصوص مردم جنگلی
woodcock	خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
subinfeudate	اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
wood bine	ویشه تاک جنگلی یکجورسیگار ارزان
fee tail	تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
agrarianism	تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
satyric	وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
expandsionism	اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
waste of manor	اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
disforest	ازحال جنگلی بیرون امدن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
disafforest	ازحال جنگلی بیرون اوردن ازرعایت قانون جنگل هامعاف کردن
remote	خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter	خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest	خارج از منطقه منطقه دورافتاده
lease	در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases	در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
occupation franchise	حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
fee tail	تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
Jangle Arjuk	طرح جنگلی ارجوک [این گل در طرح فرش های افغانی بصورت قرینه بافی بکار می رود.]
root of title	منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
irredentism	نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
beech	چوب جنگلی چوب چنار
hardwood	چوب جنگلی چوب سخت
beeches	چوب جنگلی چوب چنار
hardwoods	چوب جنگلی چوب سخت

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com