Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (9 milliseconds)
English
Persian
link
ارتباط
connection
ارتباط
connexions
ارتباط
relation
ارتباط
correspondence
ارتباط
correspondences
ارتباط
communication
ارتباط
liaison
ارتباط
liaisons
ارتباط
rapport
ارتباط
communicating
ارتباط
coherence
ارتباط
relationship
ارتباط
relationships
ارتباط
correlation
ارتباط
coherency
ارتباط
concernment
ارتباط
correspondency
ارتباط
enchainment
ارتباط
hookup
ارتباط
intercommunication
ارتباط
Other Matches
teleconferencing
ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link
ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cut out
وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
ligature
خط ارتباط
tie-in
ارتباط دادن
tie in
وسیله ارتباط
background communication
ارتباط پس زمینه
communicability
قابلیت ارتباط
communicability
ارتباط پذیری
communicable
قابل ارتباط
communication network
شبکه ارتباط
communicates
ارتباط گرفتن
communication theory
نظریه ارتباط
intercoms
ارتباط داخلی
telecommunication
ارتباط دوربرد
attachment plug
دوشاخه ارتباط
tie-ins
ارتباط دادن
tie-ins
وسیله ارتباط
bond
ارتباط چسب
data communication
ارتباط داده ها
correlation
ارتباط داشتن
inaccessibility
ارتباط ناپذیری
communicate
ارتباط گرفتن
communicated
ارتباط گرفتن
tie-in
وسیله ارتباط
intercom
ارتباط داخلی
agency of communications
منبع ارتباط
log out
قطع ارتباط
arithmetic relation
ارتباط محاسباتی
association coefficient
ضریب ارتباط
asynchronous commuinication
ارتباط ناهمزمان
connexion
ارتباط اتصال
conversational interaction
ارتباط محاورهای
subcontrariety
ارتباط قیاسی
signal communications
ارتباط و مخابرات
selective signalling
ارتباط مخصوص
relevancy
ربط ارتباط
relational
ارتباط شرح
put through
ارتباط پیداکردن
one sided communication
ارتباط یکسویه
mitwelt
ارتباط با همنوع
synchronous communication
ارتباط همزمان
telephone communication
ارتباط تلفنی
wire communication
ارتباط با سیم
visual communication
ارتباط بصری
trunk line cable
کابل ارتباط
mass communication
ارتباط جمعی
logout
قطع ارتباط
extraneity
عدم ارتباط
disjointedness
عدم ارتباط
disconnection
قطع ارتباط
disconnectedly
بدون ارتباط
disaffiliation
عدم ارتباط
direct relationship
ارتباط مستقیم
data communication
ارتباط دادهای
cryptocommunication
ارتباط رمز
extraneousness
عدم ارتباط
intercommunication
ارتباط داخلی
login
قطع ارتباط
logging off
قطع ارتباط
logging in
برقراری ارتباط
log on
برقراری ارتباط
log off
قطع ارتباط
log in
برقراری ارتباط
inverse relationship
ارتباط معکوس
intercommunion
ارتباط مشترک
tie in
ارتباط دادن
connects
ارتباط رخها
telecommunications
ارتباط از دور
association
پیوند ارتباط
connect
ارتباط رخها
associations
پیوند ارتباط
inaccessible
ارتباط ناپذیر
wire
ارتباط باسیم
wires
ارتباط باسیم
telecommunications
ارتباط تلگرافی
relevance
ربط ارتباط
communications
ارتباط و مخابرات
communication
ارتباط و مخابرات
juxtaposition
ارتباط اجباری
interlocked
بهم ارتباط داشتن
correlation
ارتباط همبسته کردن
linkages
اتصال وسیله ارتباط
interlock
بهم ارتباط داشتن
interlocks
بهم ارتباط داشتن
interlocking
بهم ارتباط داشتن
mass media
وسایل ارتباط جمعی
background
فعالیت ارتباط دادهای
cryptocommunication
ارتباط ومخابرات رمزی
combat liaison
ربط و ارتباط رزمی
disrelation
عدم ارتباط بی ارتباطی
inconsequence
فقدان ارتباط منطقی
communication network
شبکه ارتباط و مخابرات
landing signal officer
افسر ارتباط فرود
incommunicado
بدون وسایل ارتباط
backgrounds
فعالیت ارتباط دادهای
telepathy
ارتباط افکار با یکدیگر
piezoelectric
ارتباط در بعضی موادکریستالی
liaising
ارتباط پیدا کردن
communicate
ارتباط برقرار کردن
linkage
اتصال وسیله ارتباط
disconnect
قط ع ارتباط بین دو وسیله
liaises
ارتباط پیدا کردن
liaised
ارتباط پیدا کردن
disconnecting
قط ع ارتباط بین دو وسیله
liaise
ارتباط پیدا کردن
tele communication
ارتباط دور برد
disconnects
قط ع ارتباط بین دو وسیله
pecking order
<idiom>
راه ارتباط بایکدیگر
primary
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
interactive
که ارتباط بین کاربر و کامپیوتر
wigway
ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
coherent
دارای ارتباط یا نتیجه منطقی
logging-on
برقراری ارتباط
[رایانه شناسی]
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
electronic security
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی
equipotential bonding conductor connection
ارتباط رسانای پیوند هم پتانسیل
extrajudicial
بدون ارتباط به موضوع دعوی
relevant
آنچه ارتباط مهمی دارد
communicated
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
group
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
synesis
ارتباط مفاهیم ربط معانی
communicate
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
groups
کلمه شش حرف در ارتباط تلگرافی
communicates
مراوده کردن ارتباط برقرارکردن
dealing
مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
journals
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
twin sideband
ارتباط رادیویی دو باندی یا دوعنصری
journal
گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
dialog
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
control line
ارتباط بین اپراتور و خط کنترل هواپیما
communication deception
گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
boat train
[خط ]
قطار با ارتباط به کشتی
[برای سفر]
tropospheric scatter
سیستم ارتباط چند چانله تروپوسفری
dialogue
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
open system interconnection reference
مدل ارجاع ارتباط سیستم باز
pull up
اتصال یا برقراری ارتباط با یک سطح ولتاژ
continuity
مسیر ارتباط واضح بین دو نقط ه
intercoms
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
intercom
سیستم ارتباط داخلی ناو یا تانک
docking
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
dialogues
ارتباط بین وسیله ها مثل کامپیوتر ها
scheduled circuits
خط وط تلفن فقط برای ارتباط دادهای
telecommuting
ارتباط برقرار کردن راه دور
contacting
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
datacom
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
contacts
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
contact
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
dte
وسیلهای که از آن مسیر ارتباط آغاز یا به آن ختم میشود
contacted
ارتباط تماس با دشمن علایم تشخیص هدف
combined communication board
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
suites
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
combat liaison
حفظ ارتباط بین هواپیماها درحین پرواز
suite
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
signing on
فرایند ایجاد یک ارتباط مابین کامپیوتر و استفاده کننده
circuits
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
circuit
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
decouple
جدا کردن یا قطع ارتباط بین اجزاء یک سیستم
circuit
مداری که امکان ارتباط داده دو جهته برقرار میکند
interactive
ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
maps
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
cyberspace
دنیایی که در آن کامپیوتر ها و افراد از طیق اینترنت ارتباط دارند
map
شرح نحوه ارتباط رکوردها و فیلدها در پایگاه داده ها
intercommunication system
سیستم ارتباط بین اطاقهای یک اداره بوسیله بلندگو
communication
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد
database
شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
databases
شرح روش ارتباط رکوردها و فیلدهای پایگاه داده
communication
سوکت یا اتصال فیزیکی که به وسیله اجازه ارتباط میدهد
LLC
EEEI استاندارد بیان پروتکل ارسال در سطح ارتباط داده
HMI
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
answering
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
fcc
شبکههای تلفنی و رسانههای ارتباط جمعی میان ایالتی میباشد
HMI's
امکاناتی برای بهبود ارتباط بین کاربرد سیستم کامپیوتری
X series
تقاضا برای ارتباط دادهای روی داده عمومی شبکه
answered
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
adapter
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
human computer
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
language
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
answers
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
languages
سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
answer
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
transmission
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
null
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
modem
مدار یا کابلی که به دو کامپیوتر امکان ارتباط از طریق پورت سریال میدهد
connect
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
connects
هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
transmissions
ارتباط فیزیکی بین در نقط ه که امکان ارسال داده را فراهم میکند.
bit mapped screen
pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
DC
روش ارتباط با استفاده از باسهای روی یک مدار سیمی مثل سیستم تلگراف
logs
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
cable rigging tension chart
جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
AFP
پروتکل ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در یک شبکه کامپیوترهای Macintosh Apple
central
ترمینالی که ارتباط بین کامپیوتر مرکز و ترمینالهای راه دور را برقرار میکند
telephony
سیستم ساخت Nouel وATLT که به PC امکان کنترل ارتباط تلفنی PBX میدهد.
log
برقراری ارتباط و شروع به استفاده از وسیله راه دور مثل سرور شبکه
lu
مجموعه پروتکلهای IBM که امکان ارتباط روی شبکه SNA را فراهم میکند. LU
X.
استاندارد CCITT که ارتباط بین ترمینال و شبکه تنظیم بسته برقرار میکند
pl/i
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که برای ارتباط باکامپیوترها طراحی شده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com