English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
gadwall اردک قهوهای و سیه فام شمال اروپا و امریکا
Other Matches
jack salmon اردک ماهی چشم سفید امریکا
shad شاه ماهی خوراکی اروپا وشمال امریکا
Nordic وابسته به شمال اروپا
Flemish Mannerism انقلاب شمال اروپا
steelhead ماهی ازاد شمال امریکا
Expressionism [جنبش هنرمندان شمال اروپا بخصوص در آلمان و هلند]
Ditterling [تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
inkberry درخت خاص شمال شرق امریکا
bald eagle نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
fox grape انگور ترش نواحی شمال شرقی امریکا
bald eagles نوعی عقاب که در شمال امریکا زندگی میکند
jackrabbit نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
baltic دریای بالتیک در شمال اروپا وابسته به بالتیک
monroe doctrine اصولی که مونرو رئیس جمهور امریکابه عنوان خط مشی سیاست خارجی امریکا به کنگره امریکا در سال 3281 اعلام کرد
european essembly مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
northing عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
fourteen points طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
pickerel اردک ماهی کوچک گوشت اردک ماهی
north by cast میان شمال و شمال شرقی
north east شمال شرق شمال شرقی
north north east میان شمال و شمال خاور
north west شمال غرب شمال غربی
north-west شمال غربی در شمال غرب
north-east شمال شرقی در شمال شرق
northwest شمال غرب شمال غربی
northeast شمال شرقی شمال شرق
holarctic وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
browns قهوهای
browning قهوهای
browned قهوهای
brownest قهوهای
browner قهوهای
Br قهوهای
browner قهوهای کردن
lignite ذغال قهوهای
browning قهوهای کردن
brown قهوهای کردن
browns قهوهای کردن
lignite زغال قهوهای
brownest قهوهای کردن
furnace brown قهوهای کوره
embrown قهوهای کردن
browned قهوهای کردن
brownish مایل به قهوهای یاخرمایی
nut brown رنگ قهوهای فندقی
dun رنگ قهوهای کمرنگ
groused نوعی رنگ قهوهای
grousing نوعی رنگ قهوهای
auburn قهوهای مایل به قرمز
grouses نوعی رنگ قهوهای
grouse نوعی رنگ قهوهای
brown iron ore سنگ اهن قهوهای
europa اروپا
occident اروپا
tan برنگ قهوهای وسبزه دراوردن
tannage قهوهای در اثر اشعه افتاب
tan مازویی قهوهای مایل به زرد
mahogany رنگ قهوهای مایل به قرمز
taupe رنگ خاکستری مایل به قهوهای
malacone نوعی زرقون یازرگون قهوهای
malacon نوعی زرقون یازرگون قهوهای
duck and drake اردک نر
drake اردک نر
drakes اردک نر
ducks and drakes اردک نر
ducks اردک
duckings اردک
duck اردک
ducked اردک
Europe قاره اروپا
European Union [EU] اتحادیه اروپا
he was ordered to europe او مامور اروپا شد
european essembly مجلس اروپا
terra cotta گل صورت سازی قرمز مایل به قهوهای
sienna انواع خاکهای قهوهای مایل به زرد
wildfowl اردک وحشی
ducklings بچه اردک
ducklings جوجه اردک
quack صدای اردک
duckling بچه اردک
duckling جوجه اردک
merganser اردک ماهیخوار
goosander اردک ماهیخوار
pike اردک ماهی
mallard اردک وحشی
quacking صدای اردک
quacked صدای اردک
mallards اردک وحشی
flapper جوجه اردک
quacks صدای اردک
pintail اردک دم دراز
e r p برنامه ترمیم اروپا
european monetary fund صندوق پولی اروپا
All of a sudden , he turned up in Europe . یکدفعه سر از اروپا درآورد
missel یکجور باسترک در اروپا
the concert of europe دول متوافق اروپا
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
to e. carpets to the europe فرش به اروپا فرستادن
European Currency Unit سبد ارزی اروپا
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
fudging نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
propolis ماده صمغی قهوهای رنگی شبیه موم
fudges نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudged نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
fudge نوعی رنگ قهوهای سرهم بندی کردن
beige رنگ قهوهای روشن مایل بزرد و خاکستری
suntan قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
suntans قهوهای شدن پوست بدن دراثر افتاب
ugly duckling <idiom> جوجه اردک زشت
luce اردک ماهی بزرگ
loggerhead نوعی اردک دریایی
ducked اردک ماده غوطه
ducks اردک ماده غوطه
duckings اردک ماده غوطه
duck اردک ماده غوطه
squawks صدای اردک دراوردن
squawked صدای اردک دراوردن
squawk صدای اردک دراوردن
waddle اردک وارراه رفتن
waddling اردک وارراه رفتن
waddled اردک وارراه رفتن
waddles اردک وارراه رفتن
sheldrake اردک وحشی دریایی
The rise in prices in the European markets. ترقی قیمتها دربازارهای اروپا
sabot کفش چوبی روستاییان اروپا
organization for european economic coopr سازمان همکاری اقتصادی اروپا
e c s c (european coal & steel commissio جامعه ذغالسنگ و فولاد اروپا
u.f.a cup جام اتحادیه باشگاههای اروپا
european academic research network شبکه پژوهشی دانشگاهی اروپا
europian championship وزنه برداری قهرمانی اروپا
EEC مخفف جامعهی اقتصادی اروپا
european community competition rules مقررات رقابت در جامعه اروپا
How long wI'll you stay in Europe ? چند وقت اروپا می مانید ؟
kraft کاغذ محکم قهوهای رنگ مخصوص بسته بندی
hematin ترکیب قهوهای تیره یا ابی تیرهای بفرمول Fe6O4N23H43C
manila paper یک نوع کاغذ محکم برنگ زرد مایل به قهوهای
waddled راه رفتن اردک وار
waddles راه رفتن اردک وار
waddling راه رفتن اردک وار
walleye انواع مختلف اردک ماهی
waddle راه رفتن اردک وار
sashay اردک وار راه رفتن
scaup duck اردک قرمز اسیاواروپا وامریکا
walleyed انواع مختلف اردک ماهی
golden shoe بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
hallstatt وابسته به دوران قبل از عصراهن اروپا
tench ماهی گول اب شیرین اروپا واسیا
a ban from flying in the EU قدغن پرواز در [منطقه] اتحادیه اروپا
dibber اب خوردن مثل اردک بذر کاری
Black sheep جوجه اردک زشت [اصطلاح روزمره]
Of this amount Europe's share is 20 percent. از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
e r p جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
estonian اهل جمهوری سابق استونی درشمال اروپا
America امریکا
columbia امریکا
quack صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacked صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacks صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
quacking صدای اردک کردن دوای قلابی دادن
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
bengal cottage [باغچه ای با دیوارهای کاهگلی در اواسط قرن نوزده اروپا]
concert of europe اتفاق دولت بزرگ اروپا نسبت به مسائل سیاسی
pentagon ارتش امریکا
Stars and Stripes پرچم امریکا
un-American ناوابسته به امریکا
pentagons ارتش امریکا
America کشور امریکا
the american public مردم امریکا
innuits اسکیموهای امریکا
innuit اسکیموهای امریکا
pochard یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
hottentot یکی از انواع بومیهای جنوب افریقا که اندامی کوتاه ورنگ قهوهای مایل به زرددارند
lobo گرگ مغرب امریکا
philodendron گل شیپوری پیچی امریکا
hudson seal خز موش صحرایی امریکا
floor leaders رهبران کنگره امریکا
bill of rights قانون اساسی امریکا
marsh hen ابچلیک باتلاقی امریکا
columbus کلمبوس کاشف امریکا
grizzling خرس خاکستری امریکا
grizzles خرس خاکستری امریکا
square dance رقص محلی امریکا
the big four امریکا و ایتالیااطلاق میشد
yankee doodle سرباز شمالی امریکا
Fourth of July روز آزادی امریکا
United States of America ایالات متحده امریکا
pinxter flower گل صدتومانی مشرق امریکا
grizzle خرس خاکستری امریکا
decoyed طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoying طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
american national standards institute موسسه ملی استانداردهای امریکا
american national red cross نشان صلیب سرخ امریکا
ku klux klan سازمان سری ضدسیاهپوستان امریکا
woodchuck موش خرمای کوهی امریکا
state hood حالت وشرایط ایالات امریکا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com