Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
book value	ارزش دفتری
Search result with all words
capital gain	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
Other Matches
book value	ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
clerical	دفتری
white-collar	کارمند دفتری
book value	بهای دفتری
white collar	کارمند دفتری
clerical jobs	مشاغل دفتری
book debts	بدهی دفتری
ad valorem	به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
clerical test	ازمون امور دفتری
neoclassical theory of value	تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
office grapevine	سخن چینی [در دفتری یا شرکتی]
secretariats	هیئت دبیران وکارمندان دفتری
secretariat	هیئت دبیران وکارمندان دفتری
clerks	کارمند دفتری فروشنده مغازه
clerk	کارمند دفتری فروشنده مغازه
the desk	کار دفتری یا ادبی یاروحانی
contango	از دفتری به دفتر دیگر انتقال دادن
ship's serviceman	مسئول کارهای دفتری وخدماتی ناو
value added	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological	وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value	بدون ارزش واقعی بی ارزش
minnesota clerical aptitude test	ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
I am just a pen – pusher .	قلم صد تا یک غاز می زنم (کارهای دفتری یا نگارشی کم درآمد )
carries	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
trial attorney	وکیلی که تخصص او در دفاع است وکمتر به امور دفتری می رسد
personal assistant	فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
current maturity	قیمت دفتری دارایی در موقع فروش یا تبدیل مظنه روز نرخ روز
office automation	خودکارسازی اداری خودکارسازی دفتری
low level	کم ارزش
market value	ارزش
low grade	کم ارزش
good for nothing	بی ارزش
regardant	با ارزش
naught	بی ارزش
shotten	بی ارزش
cost	ارزش
valuing	ارزش
value	ارزش
picayune	بی ارزش
picayubnish	بی ارزش
no par	بی ارزش
values	ارزش
worthless	بی ارزش
junky	بی ارزش
punks	بی ارزش
price	ارزش
brummagem	بی ارزش
prices	ارزش
fustian	بی ارزش
valueless	بی ارزش
raffish	بی ارزش
treasure	با ارزش
punk	بی ارزش
worm eaten	بی ارزش
avail	ارزش
rewarding	پر ارزش
small change	کم ارزش
rubbish	بی ارزش
unvalued	بی ارزش
worth	با ارزش
worth	ارزش
trivalence	سه ارزش
trivalency	سه ارزش
brummagem	کم ارزش
big ticket	با ارزش
worthiness	ارزش
exchange value	ارزش مبادله
critical value	ارزش بحرانی
equity capital	ارزش ویژه
coupling valve	ارزش اتصال
nominal value	ارزش اسمی
market value	ارزش بازاری
declared value	ارزش افهارشده
net worth	ارزش خالص
net net worth	ارزش خالص
decrease in value	کاهش ارزش
diagnostic value	ارزش تشخیصی
net price	ارزش خالص
differential cost	ارزش نهایی
disvalue	بی ارزش کردن
net value	ارزش خالص
economic value	ارزش اقتصادی
end value	ارزش انتهایی
exchange value	ارزش مبادلهای
expected value	ارزش منتظره
heat of combustion	ارزش گرمایی
heat value	ارزش گرمایی
influence value	ارزش تاثیر
heating value	ارزش گرمایی
increase in value	افزایش ارزش
loss of value	افت ارزش
logical value	ارزش منطقی
intrinsic value	ارزش ذاتی
it is of little worth	کم ارزش است
loan value	ارزش استقراض
gross value	ارزش ناخالص
maintenance cost	ارزش نگهداری
man friday	کمک با ارزش
face value	ارزش اسمی
limiting value	ارزش نهایی
face value	ارزش صوری
monetary value	ارزش پولی
meed	پاداش ارزش
final value	ارزش نهایی
call by value	فراخوانی با ارزش
manufacture cost	ارزش ساخت
loan value	ارزش وام
value of money	ارزش پول
value of assets	ارزش دارائی ها
value in use	ارزش استعمال
value in use	ارزش استفاده
value in exchange	ارزش مبادله
value for money	ارزش پول
value date	تاریخ ارزش
value as security	ارزش تضمین
value analysis	تحلیل ارزش
value added	ارزش افزوده
valuably	بطور با ارزش
valorization	تعیین ارزش
use value	ارزش استعمال
use value	ارزش استفاده
waff	نظر بی ارزش
indexation	ارزش ترازی
wear thin <idiom>	بی ارزش شدن
kitsch	هنر بی ارزش
heritage asset	میراث با ارزش
present value	ارزش فعلی
use by value	استفاده با ارزش
undervaluation	کم ارزش گذاری
production cost	ارزش ساخت
prime cost	ارزش اولیه
present worth	ارزش فعلی
present worth	ارزش حال
present value	ارزش حال
present value	ارزش فعلی
place value	ارزش مکانی
penny worth	ارزش یک پنی
paradox of value	تناقض ارزش
par value	ارزش اسمی
objective value	ارزش واقعی
objective value	ارزش عینی
quantitative value	ارزش کمی
quantitative value	ارزش مقداری
real value	ارزش واقعی
truth value	ارزش درستی
tinker's damn	چیزبی ارزش
tinker's dam	چیزبی ارزش
threshold value	ارزش استانهای
value theory	نظریه ارزش
theory of value	نظریه ارزش
survival value	ارزش بقا
surrender value	ارزش بازخرید
surplus value	ارزش اضافی
subjective value	ارزش ذهنی
store of value	منبع ارزش
scale value	ارزش مقیاسی
salvage value	ارزش بازیافتنی
scrap value	ارزش اسقاطی
salavage value	ارزش اسقاطی
rental value	ارزش اجارهای
numerical value	ارزش عددی
axiology	ارزش شناسی
axiology	علم ارزش ها
belittling	کم ارزش کردن
debunk	کم ارزش کردن
auxiliary value	ارزش کومکی
debunked	کم ارزش کردن
debunking	کم ارزش کردن
debunks	کم ارزش کردن
belittles	کم ارزش کردن
belittled	کم ارزش کردن
average value	ارزش میانگین
valence	توان ارزش
depreciation	کم ارزش شمردن
belittlement	کم ارزش سازی
esteem	رعایت ارزش
downgrade	کم ارزش کردن
belittle	کم ارزش کردن
haw	چیز بی ارزش
hawed	چیز بی ارزش
base rate	ارزش اولیه
base rates	ارزش اولیه
downgraded	کم ارزش کردن
downgrades	کم ارزش کردن
downgrading	کم ارزش کردن
valuation	ارزش گذاری
valuations	ارزش گذاری
forfeiture	تنزل ارزش
cheapest	کم ارزش پست
added value	ارزش افزوده
hawing	چیز بی ارزش
haws	چیز بی ارزش
nothing	بی ارزش ابدا

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com