Dictiornary-Farsi | ارزش سرمایهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
capital value	ارزش سرمایهای
capitalized value	ارزش سرمایهای


Other Matches

assemble capital stock	بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
book value	ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem	به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
capital gains	منافع سرمایهای
capitalized cost	هزینه سرمایهای
capital equipments	تجهیزات سرمایهای
capital share	سهم سرمایهای
capital expenditure	مخارج سرمایهای
capital expenditure	هزینه سرمایهای
capital expenditure	هزینههای سرمایهای
capital expenditures	هزینههای سرمایهای
capital goods	کالاهای سرمایهای
capital budget	بودجه سرمایهای
capital assets	اموال سرمایهای
capital assistance	کمک سرمایهای
fixed costs	هزینههای سرمایهای
capital asset	دارائی سرمایهای
producer goods	کالاهای سرمایهای
investment goods	کالاهای سرمایهای
neoclassical theory of value	تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
outlays	هزینههای سرمایهای مخارج
capital net worth	دارائی خالص سرمایهای
liquid capital	سرمایهای که پول نقد باشد
value added	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological	وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value	بدون ارزش واقعی بی ارزش
pool	سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pooled	سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
pools	سرمایهای که از سود چندشرکت فراهم میشود
capital gain	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carried	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
producer's goods	کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
capital outlays	هزینههای تاسیساتی هزینههای سرمایهای
cost	ارزش
valuing	ارزش
values	ارزش
value	ارزش
good for nothing	بی ارزش
shotten	بی ارزش
naught	بی ارزش
regardant	با ارزش
picayune	بی ارزش
picayubnish	بی ارزش
fustian	بی ارزش
no par	بی ارزش
junky	بی ارزش
low grade	کم ارزش
low level	کم ارزش
brummagem	کم ارزش
brummagem	بی ارزش
worthless	بی ارزش
unvalued	بی ارزش
trivalency	سه ارزش
trivalence	سه ارزش
big ticket	با ارزش
market value	ارزش
rewarding	پر ارزش
prices	ارزش
treasure	با ارزش
worth	ارزش
worthiness	ارزش
worm eaten	بی ارزش
raffish	بی ارزش
worth	با ارزش
price	ارزش
avail	ارزش
small change	کم ارزش
rubbish	بی ارزش
punks	بی ارزش
punk	بی ارزش
valueless	بی ارزش
quantitative value	ارزش کمی
production cost	ارزش ساخت
decrease in value	کاهش ارزش
declared value	ارزش افهارشده
prime cost	ارزش اولیه
present worth	ارزش فعلی
place value	ارزش مکانی
end value	ارزش انتهایی
economic value	ارزش اقتصادی
present value	ارزش حال
disvalue	بی ارزش کردن
present value	ارزش فعلی
differential cost	ارزش نهایی
diagnostic value	ارزش تشخیصی
present worth	ارزش حال
quantitative value	ارزش مقداری
real value	ارزش واقعی
critical value	ارزش بحرانی
premium	اضافه ارزش
premiums	اضافه ارزش
salvage value	ارزش بازیافتنی
scale value	ارزش مقیاسی
kitsch	هنر بی ارزش
heritage asset	میراث با ارزش
capital value	ارزش سرمایه
junk	کهنه و کم ارزش
coupling valve	ارزش اتصال
cost finding	ارزش یابی
cost account	ذکر ارزش
rental value	ارزش اجارهای
commercial value	ارزش تجارتی
salavage value	ارزش اسقاطی
code value	ارزش رمز
scrap value	ارزش اسقاطی
capital value	ارزش فعلی
rubbish	چیزپست و بی ارزش
monetary value	ارزش پولی
limiting value	ارزش نهایی
net price	ارزش خالص
net value	ارزش خالص
net worth	ارزش خالص
it is of little worth	کم ارزش است
intrinsic value	ارزش ذاتی
nominal value	ارزش اسمی
loan value	ارزش وام
loan value	ارزش استقراض
meed	پاداش ارزش
market value	ارزش بازاری
manufacture cost	ارزش ساخت
man friday	کمک با ارزش
maintenance cost	ارزش نگهداری
loss of value	افت ارزش
net net worth	ارزش خالص
logical value	ارزش منطقی
influence value	ارزش تاثیر
increase in value	افزایش ارزش
penny worth	ارزش یک پنی
final value	ارزش نهایی
face value	ارزش صوری
face value	ارزش اسمی
heat of combustion	ارزش گرمایی
expected value	ارزش منتظره
exchange value	ارزش مبادلهای
exchange value	ارزش مبادله
paradox of value	تناقض ارزش
numerical value	ارزش عددی
objective value	ارزش عینی
heating value	ارزش گرمایی
heat value	ارزش گرمایی
objective value	ارزش واقعی
gross value	ارزش ناخالص
par value	ارزش اسمی
capital	ارزش ویژه
equity capital	ارزش ویژه
esteem	رعایت ارزش
wear thin <idiom>	بی ارزش شدن
valuably	بطور با ارزش
value in use	ارزش استفاده
valuations	ارزش گذاری
value added	ارزش افزوده
valorization	تعیین ارزش
cheaper	کم ارزش پست
added value	ارزش افزوده
use value	ارزش استفاده
absolute volue	ارزش مطلق
absolute value	ارزش مطلق
forfeiture	تنزل ارزش
use value	ارزش استعمال
cheapest	کم ارزش پست
value in exchange	ارزش مبادله
cheap	کم ارزش پست
value analysis	تحلیل ارزش
belittled	کم ارزش کردن
belittles	کم ارزش کردن
belittling	کم ارزش کردن
debunk	کم ارزش کردن
debunked	کم ارزش کردن
debunking	کم ارزش کردن
debunks	کم ارزش کردن
value of assets	ارزش دارائی ها
belittle	کم ارزش کردن
haw	چیز بی ارزش
value for money	ارزش پول
nothing	بی ارزش ابدا
value as security	ارزش تضمین
value date	تاریخ ارزش
haws	چیز بی ارزش
hawing	چیز بی ارزش
hawed	چیز بی ارزش
theory of value	نظریه ارزش
indexation	ارزش ترازی
undervaluation	کم ارزش گذاری
book value	ارزش دفتری
store of value	منبع ارزش
valuation	ارزش گذاری
subjective value	ارزش ذهنی
surplus value	ارزش اضافی
surrender value	ارزش بازخرید
survival value	ارزش بقا
base rates	ارزش اولیه
base rate	ارزش اولیه
depreciation	کم ارزش شمردن