Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
default value
ارزش قرار دادی
Other Matches
negotiatory
قرار دادی
default condition
وضعیت قرار دادی
default option
انتخاب قرار دادی
formal
لباس رسمی شب قرار دادی
Touché!
خوب جواب دادی!
You have given me too much.
زیاد ( زیادی ) به من دادی
Why did you give away your business patern ?
چرا شریک خودت را لو دادی ؟
You gave me the wrong key .
کلیدی که به من دادی عوضی بود
Are you out of your mind?
مگر عقلت کم است ( از دست دادی ) ؟
Did you deliver my letter to your father ?
نامه مرا تحویل پدرت دادی ؟
book value
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value
بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
accent mark
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignments
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignment
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
posturing
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
surface mount technology
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
classifying
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
brummagem
بی ارزش
shotten
بی ارزش
punk
بی ارزش
market value
ارزش
regardant
با ارزش
big ticket
با ارزش
treasure
با ارزش
avail
ارزش
brummagem
کم ارزش
punks
بی ارزش
rubbish
بی ارزش
low grade
کم ارزش
price
ارزش
prices
ارزش
valueless
بی ارزش
naught
بی ارزش
junky
بی ارزش
no par
بی ارزش
good for nothing
بی ارزش
fustian
بی ارزش
raffish
بی ارزش
small change
کم ارزش
rewarding
پر ارزش
picayubnish
بی ارزش
picayune
بی ارزش
worthiness
ارزش
worm eaten
بی ارزش
low level
کم ارزش
worth
ارزش
trivalence
سه ارزش
worth
با ارزش
value
ارزش
values
ارزش
valuing
ارزش
unvalued
بی ارزش
cost
ارزش
trivalency
سه ارزش
worthless
بی ارزش
meed
پاداش ارزش
monetary value
ارزش پولی
net worth
ارزش خالص
use value
ارزش استعمال
market value
ارزش بازاری
par value
ارزش اسمی
nominal value
ارزش اسمی
threshold value
ارزش استانهای
net price
ارزش خالص
salavage value
ارزش اسقاطی
net net worth
ارزش خالص
tinker's damn
چیزبی ارزش
tinker's dam
چیزبی ارزش
truth value
ارزش درستی
undervaluation
کم ارزش گذاری
net value
ارزش خالص
use by value
استفاده با ارزش
use value
ارزش استفاده
prime cost
ارزش اولیه
production cost
ارزش ساخت
quantitative value
ارزش کمی
quantitative value
ارزش مقداری
real value
ارزش واقعی
value theory
نظریه ارزش
rental value
ارزش اجارهای
theory of value
نظریه ارزش
scrap value
ارزش اسقاطی
survival value
ارزش بقا
salvage value
ارزش بازیافتنی
surrender value
ارزش بازخرید
surplus value
ارزش اضافی
subjective value
ارزش ذهنی
store of value
منبع ارزش
rubbish
چیزپست و بی ارزش
numerical value
ارزش عددی
objective value
ارزش عینی
objective value
ارزش واقعی
paradox of value
تناقض ارزش
penny worth
ارزش یک پنی
valence
توان ارزش
present value
ارزش فعلی
place value
ارزش مکانی
present value
ارزش حال
present worth
ارزش حال
present worth
ارزش فعلی
scale value
ارزش مقیاسی
manufacture cost
ارزش ساخت
belittling
کم ارزش کردن
debunk
کم ارزش کردن
debunked
کم ارزش کردن
debunking
کم ارزش کردن
debunks
کم ارزش کردن
belittlement
کم ارزش سازی
axiology
ارزش شناسی
axiology
علم ارزش ها
belittles
کم ارزش کردن
belittled
کم ارزش کردن
capital value
ارزش سرمایهای
capital value
ارزش سرمایه
calorific value
ارزش گرمایی
caloric value
ارزش گرمایی
call by value
فراخوانی با ارزش
book value
ارزش دفتری
belittle
کم ارزش کردن
average value
ارزش میانگین
auxiliary value
ارزش کومکی
downgraded
کم ارزش کردن
haw
چیز بی ارزش
hawed
چیز بی ارزش
hawing
چیز بی ارزش
haws
چیز بی ارزش
downgrade
کم ارزش کردن
base rates
ارزش اولیه
base rate
ارزش اولیه
nothing
بی ارزش ابدا
downgrades
کم ارزش کردن
downgrading
کم ارزش کردن
added value
ارزش افزوده
absolute volue
ارزش مطلق
absolute value
ارزش مطلق
forfeiture
تنزل ارزش
cheap
کم ارزش پست
valuations
ارزش گذاری
valuation
ارزش گذاری
cheapest
کم ارزش پست
man friday
کمک با ارزش
heating value
ارزش گرمایی
heat value
ارزش گرمایی
heat of combustion
ارزش گرمایی
gross value
ارزش ناخالص
final value
ارزش نهایی
face value
ارزش صوری
depreciation
کم ارزش شمردن
increase in value
افزایش ارزش
maintenance cost
ارزش نگهداری
loss of value
افت ارزش
logical value
ارزش منطقی
loan value
ارزش استقراض
loan value
ارزش وام
limiting value
ارزش نهایی
it is of little worth
کم ارزش است
intrinsic value
ارزش ذاتی
influence value
ارزش تاثیر
esteem
رعایت ارزش
decrease in value
کاهش ارزش
declared value
ارزش افهارشده
critical value
ارزش بحرانی
coupling valve
ارزش اتصال
cost finding
ارزش یابی
cost account
ذکر ارزش
commercial value
ارزش تجارتی
code value
ارزش رمز
capitalized value
ارزش سرمایهای
diagnostic value
ارزش تشخیصی
differential cost
ارزش نهایی
face value
ارزش اسمی
expected value
ارزش منتظره
exchange value
ارزش مبادلهای
exchange value
ارزش مبادله
equity capital
ارزش ویژه
end value
ارزش انتهایی
call price
ارزش اسمی
economic value
ارزش اقتصادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com