Dictiornary-Farsi | ارزش مطلق | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (3 milliseconds)

English	Persian
absolute value	ارزش مطلق
absolute volue	ارزش مطلق


Other Matches

book value	ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
absolute volue	مقدار مطلق قدر مطلق
ad valorem	به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value	تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
end	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
no par value	بدون ارزش واقعی بی ارزش
axiological	وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
capital gain	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carrying	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
sovereign	مطلق
unrestrained	مطلق
inconditionate	مطلق
absolute	مطلق
total	مطلق
totaled	مطلق
totaling	مطلق
totalled	مطلق
totalling	مطلق
totals	مطلق
utter	مطلق
sovereigns	مطلق
thorough going	مطلق
thetical	مطلق
thetic	مطلق
positive	مطلق
implicit	مطلق
sheer	مطلق
categorical	مطلق
arbitrary	مطلق
magisterial	مطلق
absolutes	مطلق
utters	مطلق
uttered	مطلق
downright	مطلق
unconditional	مطلق
inalienable <adj.>	مطلق
pure	مطلق
purest	مطلق
free	مطلق
indispensable <adj.>	مطلق
freed	مطلق
freeing	مطلق
frees	مطلق
allodial	مطلق
alodial	مطلق
unalterable <adj.>	مطلق
unalienable <adj.>	مطلق
categoric	مطلق
absolute <adj.>	مطلق
slickest	مطلق
purer	مطلق
stark	مطلق
starker	مطلق
abstracts	مطلق
inevitable <adj.>	مطلق
abstracting	مطلق
abstract	مطلق
autocratic	مطلق
slick	مطلق
starkest	مطلق
starkly	مطلق
autarky	حاکم مطلق
absolute viscosity	گرانروی مطلق
absolute vacuum	خلاء مطلق
absolute value	قدر مطلق
autarchy	حاکم مطلق
absolute zaro	صفر مطلق
absolute majority	اکثریت مطلق
absolute volume	حجم مطلق
absolute viscosity	لزجت مطلق
absolute velocity	سرعت مطلق
absolute value	مقدار مطلق
magisterially	بطور مطلق
magistrially	بطور مطلق
an abstroct number	عدد مطلق
alodium	ملک مطلق
almightly	قادر مطلق
abstractly	بطور مطلق
absolute zero	صفر مطلق
freehold	ملک مطلق
absolute pressure	فشار مطلق
absolute humidity	رطوبت مطلق
absolute gravity	سنگینی مطلق
absolute frequency	بسامد مطلق
absolute frequency	فراوانی مطلق
absolute ether	اثر مطلق
absolute error	اشتباه مطلق
absolute error	خطای مطلق
absolute energy	انرژی مطلق
absolute judgment	قضاوت مطلق
absolute poverty	فقر مطلق
absolute potential	پتانسیل مطلق
absolute permeability	نفوذپذیری مطلق
absolute paths	مسیر مطلق
absolute nullity	بطلان مطلق
absolute movement	حرکت مطلق
absolute monopoly	انحصار مطلق
absolute methanol	متانول مطلق
absolute magnitude	قدر مطلق
absolute luminosity	درخشندگی مطلق
absolute loader	بارکننده مطلق
absolute threshold	آستانه مطلق
absolute limen	آستانه مطلق
absolute liability	بدهی مطلق
absolute drought	خشکی مطلق
absolute discharge	آزادی مطلق
absolute address	آدرس مطلق
absolute price	قیمت مطلق
absolute address	نشانی مطلق
absolute accommodation	انطباق مطلق
absolute priority	اولویت مطلق
absolute scale	مقیاس مطلق
absolute sensitivity	حساسیت مطلق
princes	فرمانروای مطلق
prince	فرمانروای مطلق
absolute temperature	دمای مطلق
absolute temperature scale	مقیاس مطلق
absolute advantage	برتری مطلق
absolute alcohol	الکل مطلق
absolute deviation	انحراف مطلق
absolute density	چگالی مطلق
absolute deficiency	نقص مطلق
absolute coulomb	کولن مطلق
absolute cell reference	رجوع مطلق سل
absolute authortity	اقتدار مطلق
absolute authortity	اختیار مطلق
absolute altitude	ارتفاع مطلق
anhydrous alcohol	الکل مطلق
absolute unit	واحد مطلق
welsh mortgage	رهن مطلق
quiet enjoyment	واگذاری مطلق
abstracts	مطلق خیالی
perfect loss	زیان مطلق
past or preterite d.	ماضی مطلق
pansophism	دانش مطلق
oversoul	حقیقت مطلق
abstracting	مطلق خیالی
abstract	مطلق خیالی
modulusp	قدر مطلق
modulus	قدر مطلق
despot	حاکم مطلق
shoo-in <idiom>	برنده مطلق
seisin	تصرف مطلق
all-powerful	قادر مطلق
universal legacy	وصیت مطلق
autocrats	حاکم مطلق
irrelative	نا مربوط مطلق
autocrat	سلطان مطلق
(not a) snowball's chance in hell <idiom>	بد شانس مطلق
the preterite tense	ماضی مطلق
autocrat	حاکم مطلق
the positive d.	درجه مطلق
summum bonum	خیر مطلق
simpliciter	بطور مطلق
despots	حاکم مطلق
seizin	تصرف مطلق
absolute efficiency	کارائی مطلق
magnitude	قدر مطلق
ens	هستی مطلق
absolutism	مطلق گرایی
absolutism	مطلق گرائی
absolutism	مطلق نگری
autocratically	بطور مطلق
arbitrary	مطلق مستبدانه
dynamic viscosity	گرانروی مطلق
categorical imperative	امر مطلق
dead halt	توقف مطلق
command automatism	فرمانبری مطلق
freeholder	مالک مطلق
omnipotent	قادر مطلق
autocracy	حکومت مطلق
autocrats	سلطان مطلق
omnipotence	قدرت مطلق
individuum	هستی مطلق
imperator	فرمانروای مطلق
global minimum	حداقل مطلق
global maximum	حداکثر مطلق
general power of attorney	وکالت مطلق
absolute coding	برنامه نویسی مطلق
absolute boiling point	دمای جوش مطلق
zero point energy	انرژی درصفر مطلق
absolute champion	قهرمان مطلق شطرنج
absolute pitch	زیر و بمی مطلق
modular	وابسته به قدر مطلق
absolute configuration	پیکر بندی مطلق
absolute code	برنامه نویسی مطلق
absolute artesian well	چاه ارتزین مطلق
absolute deficiency	عدم کارائی مطلق
absolute index of refraction	ضریب مطلق شکست
absolute ethyl alcohol	اتیل الکل مطلق
absolute humidity of gas	رطوبت مطلق گاز
absolute error	اشتباه مطلق تیراندازی
absolute measurement	اندازه گیری مطلق