English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
English Persian
good wishes ارزوی خوبی
Other Matches
longings ارزوی زیاد
longing ارزوی زیاد
hunger for ارزوی چیزی
wishing ارزوی اجابت دعا
to groan for anything اشتیاق یا ارزوی چیزیراداشتن
i yearn for ارزوی استراحت دارم
thirst for glory ارزوی جاه وجلال
desideratum ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
to set one's mind on anything ارزوی رسیدن بچیزی یا انجام کاری را داشتن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to pine for home دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
to wish for something ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
admirableness خوبی
agreeability خوبی
agreeableness خوبی
charmingness خوبی
primeness خوبی
niceness خوبی
goodliness خوبی
goodness خوبی
Excellencies خوبی
Excellency خوبی
niceties خوبی
nicety خوبی
wellness خوبی
graces زیبایی خوبی
I made a decent profit. سود خوبی بر دم
a nice guy آدم خوبی
lambhood بره خوبی
grace زیبایی خوبی
a nice guy مرد خوبی
our library is well stocked خوبی دارد
poverty is a good test خوبی است
the watch is warranted خوبی ساعت
fineness لطافت خوبی
epicurus و خوبی است
with the best of them <idiom> به خوبی هرکس
gracing زیبایی خوبی
excellence خوبی تفوق
graced زیبایی خوبی
the work was well paid پول خوبی
as good as بهمان خوبی
bovarism بوواری خوبی
feel like a million dollars <idiom> احساس خوبی داشتن
out of kilter <idiom> دربالانس خوبی نبودن
they put up a good fight جنگ خوبی کردند
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
He is a good ( nice ) fellow(guy) اوآدم خوبی است
what a nice man he is! چه ادم خوبی است !
cash cow <idiom> منبع خوبی از پول
He pocketed a tidy sum. پول خوبی به جیب زد
kick up one's heels <idiom> زمان خوبی داشتن
worse for wear <idiom> نهبه خوبی جدیدتر
Both of us will make a good team. ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
maintain به خوبی مراقبت شده
maintained به خوبی مراقبت شده
maintains به خوبی مراقبت شده
have a time <idiom> زمان خوبی داشتن
It has been a very enjoyable stay. اقامت بسیار خوبی داشتیم.
I got good marks in the exams . نمرات خوبی درامتحان آوردم
bite the hand that feeds you <idiom> جواب خوبی را با بدی دادن
Good number ! حقه [نمایش] خوبی بود!
That was a very good meal. غذای خیلی خوبی بود.
to pocket a tidy sum <idiom> پول خوبی به جیب زدن
have an eye for <idiom> سلیقه خوبی درچیزی داشتن
live it up <idiom> روز خوبی راداشته باشید
It is avery good ( an original ) idea. فکر بسیار خوبی است
She has been a good wife to him. همسر خوبی برایش بوده
he is a bad husband خانه دار خوبی نیست
He has a good permanent job. شغل ثابت خوبی دارد
to set a good example سرمشق خوبی گذاشتن یا شدن
he has a fine p in the town اوخانه خوبی در شهر دارد
What find bath. عجب حمام خوبی است
She made a good wife. اوزن خوبی ازآب درآمد
paragons مقیاس رفعت و خوبی نمونه کامل
quality ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
we went for a good round گشت خوبی زده برگشتیم به خانه
paragon مقیاس رفعت و خوبی نمونه کامل
get to first base <idiom> موفق بودن ،شروع خوبی راداشتند
fizzle out <idiom> خراب شدن بعداز شروع خوبی
well handled بطرز خوبی مورد عمل قرارگرفته
He has a poor service record in this company. دراین شرکت بی سابقه خوبی ندارد
qualities ماهیت چیزی یا میزان خوبی یا بدی آن
He left a great name behid him . نام خوبی از خود بجای گذاشت ( پس از مرگ )
This is a good residential are ( neighbourhood ) . اینجا محل ( محله ) مسکونی خوبی است
He has a strong punch. ضرب دست خوبی دارد ( مشت قوی )
coloury دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
We all think he is very nice. ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
organizations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organization روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
organisations روش مرتب کردن چیزی تا به خوبی کار کند
blessing in disguise <idiom> [چیز خوبی که در ظاهری نه چندان خوب قرار دارد]
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
optical طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
graphics UDV مصخصو که تصاویر گرافیکی رنگی و با resolution را به خوبی متن نشان میدهد
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
utilitarianism بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
dark bulb نوعی لامپ اشعه کاتدی که هنگام خاموش بودن سیاه بنظر می رسد و به تصاویرویدئویی وضوح خوبی میدهد
letter quality printing چاپ با چاپگر matrix-dot که نوشتار با کیفیت بهتر دارد به خوبی ماشین تایپ با افزایش فاصله بین نقاط
aniline رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
the end sanctifies the means خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock. او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
He shoots well خوب تیر می اندازد ( تیر انداز خوبی است )
onion skin پوست پیاز [از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
the well was a bad producer ان چاه یک چاه نفت خیز خوبی نبود
rate ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rates ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
Energy Star استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
Farahan فراهان [این ناحیه در استان مرکزی با بافت های هراتی، میناخانی و گل حنائی در قرن نوزدهم میلادی بازار جهانی خوبی داشته و شاخص آن استفاده از پودهای آبی و صورتی بوده است.]
dead wool پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
She is not well disposed towards me . She is not on particularly . fricndly terms with me . با من میانه یی ( میانه خوبی ؟ میانه چندانی ) ندارد
direct dyes رنگینه های مستقیم [که بدون نیاز به دندانه بصورت مستقیم با آب و الیاف پنبه، ابریشم و پشم ترکیب داده شده و رنگ های روشن و براقی را بوجود می آورد ولی در عین حال در برابر شستشو، پایداری خوبی ندارد.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com