Dictiornary-Farsi | ارزوی زیاد | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
longing	ارزوی زیاد
longings	ارزوی زیاد


Other Matches

hunger for	ارزوی چیزی
good wishes	ارزوی خوبی
thirst for glory	ارزوی جاه وجلال
i yearn for	ارزوی استراحت دارم
wishing	ارزوی اجابت دعا
to groan for anything	اشتیاق یا ارزوی چیزیراداشتن
desideratum	ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
to set one's mind on anything	ارزوی رسیدن بچیزی یا انجام کاری را داشتن
load call	وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
I didnt get much sleep.	زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to pine for home	دلتنگی برای میهن کردن ارزوی وطن کردن
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to wish for something	ارزوی چیزی راکردن چیزی را خواستن
overbuild	زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
to hold somebody in great respect	کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
long for	اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
surcharge	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges	زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed	با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
immane	زیاد
great-	زیاد
greatest	زیاد
extortionary	زیاد
over and above	زیاد
in quantities	زیاد
overmuch	زیاد
excessive	زیاد
late	زیاد
outrageously	زیاد
many	زیاد
in excess	زیاد
to a large extent	زیاد
extortionate	زیاد
intense	زیاد
great	زیاد
rife	زیاد
wider	زیاد
wide	زیاد
overly	زیاد
mickle or muckle	زیاد
greatly	زیاد
populous	زیاد
fulsome	زیاد
too	زیاد
profoundly	زیاد
mickle	زیاد
profusely	زیاد
too much	زیاد
superabundant	زیاد
widest	زیاد
muckle	زیاد
highly	زیاد
copious	زیاد
large adv	زیاد
extensive	زیاد
very	زیاد
heartbreak	غم زیاد
quite a few <idiom>	زیاد
much	زیاد
no end of	زیاد
heavily	زیاد
widely	زیاد
numerous	زیاد
not a lettle	زیاد
intensely	زیاد
swingeing	زیاد
plaguily	زیاد
heart break	غم زیاد
glaring	زیاد
high	زیاد
squeamishness	زیاد
thicker	زیاد
squeamishly	زیاد
plethoric	زیاد
highest	زیاد
highs	زیاد
supererogatory	زیاد
for all the world	بی کم و زیاد
egregiously	زیاد
ranksack	زیاد
intensively	زیاد
tremendously	زیاد
thickest	زیاد
hugely	زیاد
thick	زیاد
immoderate	زیاد
vastly	زیاد
generous	زیاد
effusively	زیاد
mortally	زیاد
pretentiously	با ادعای زیاد
multiplies	زیاد شدن
fixations	دلبستگی زیاد
quick wit	هوش زیاد
fixations	عشق زیاد
profound interest	دلبستگی زیاد
fixation	عشق زیاد
pretentiousness	ادعایی زیاد
prosternation	ضعف زیاد
overworked	زیاد کارکردن
overwork	زیاد کارکردن
prosternation	سستی زیاد
over ripe	زیاد رسیده
punctiliousness	دقت زیاد
mass casualties	تلفات زیاد
oodles	خیلی زیاد
profuse of gilfts	زیاد بخشنده
queazy	زیاد دقیق
mass bombing	بمباران زیاد
overworking	زیاد کارکردن
fixation	دلبستگی زیاد
multiplied	زیاد شدن
torrid	زیاد گرم
over anxious	زیاد دل واپس
over estimate	زیاد براوردکردن
overloaded	زیاد پر کردن
overwrite	زیاد نوشتن
overvoltage	فشار زیاد
overstock	زیاد پر کردن
overrider	حق دلالی زیاد
heighten	زیاد کردن
over issue	زیاد انتشاردادن
overload	زیاد پر کردن
heightened	زیاد کردن
heightens	زیاد کردن
overmoke	زیاد سیگارکشیدن
overlabour	زیاد کارکردن
overburdensome	زیاد سنگین
overbusy	زیاد مشغول
overloads	زیاد پر کردن
particularity	دقت زیاد
abound	زیاد بودن
mort	مقدار زیاد
polyuria	ادرار زیاد
polyphagia	اشتهای زیاد
lots	خیلی زیاد
much rain	باران زیاد
polymathy	دانش زیاد
overblown steel	فولاد با دم زیاد
musk cat	گریه زیاد
my grief was intensified	غصه من زیاد
obstipation	یبوست زیاد
onding	بارندگی زیاد
over anxiety	دل واپسی زیاد
over blow	زیاد دمیدن
heightening	زیاد کردن
over confident	زیاد مطمئن
overdrssed	زیاد اراسته
high yielding farms	با بازده زیاد
high pressure	فشار زیاد
high precison	دقت زیاد
at a great penny worth	به بهای زیاد
at a great rat	بسرعت زیاد
at long intervals	بفواصل زیاد
augmenter	زیاد کننده
bad nip	تای زیاد
boisterously	باصدای زیاد
high altitude	ارتفاع زیاد
high spin	چرخش زیاد
high vacuum	خلاء زیاد
high yield	با بازده زیاد
aggrandise	زیاد شدن
agreat d. of trouble	دردسر زیاد
alto relievo	برجستگی زیاد
exquisite taste	سلیقه زیاد
amplitude	فاصلهء زیاد
an abrupt place	با سراشیبی زیاد
d. haste	شتاب زیاد
an abundance of	مقدار زیاد
high altitude	از ارتفاع زیاد
carnosity	گوشت زیاد
diuresis	ادرار زیاد
frequent visiting	دیدنی زیاد
floridly	با ارایش زیاد
eclat	سروصدا زیاد
finicality	خودارایی زیاد
fervidness	گرمی زیاد
fervidity	گرمی زیاد
exuberantly	بفراوانی زیاد
excessive eating	خوردن زیاد
full tilt	باسرعت زیاد
diaphoresis	عرق زیاد
heavy poll	رایهای زیاد
consumedly	بطور زیاد
h.f.	بسامد زیاد
grnish	زیاد کردن
dense ignorance	نادانی زیاد
deprecation	افهاربیمیلی زیاد
furor	خشم زیاد
desudation	عرق زیاد
desudation	خوی زیاد
excessive love	دوستی زیاد
multiply	زیاد شدن
quaffs	زیاد نوشیدن