English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
attack assessment ارزیابی نتایج تک
Search result with all words
control and assessment team تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
Other Matches
pert Technique Review Evaluationand Program فن ارزیابی و بررسی برنامه Technique Review Evaluationand Project روش مرور و ارزیابی پروژه
results نتایج
search results نتایج جستجو
accessory نمائات و نتایج
questionable results نتایج مشکوک
knowledge of results اطلاع از نتایج
The results of the competition were announced . نتایج مسابقه اعلام شد
assessment تعیین نتایج حاصله
questionable results نتایج سوال برانگیز
assessments تعیین نتایج حاصله
biases انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
to avoid distortion of the results [produced] by ... برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
bias انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
analysis بدست آوردن اطلاعات و نتایج از داده
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
past performances سوابق چاپی نتایج مسابقات اسب یا گرگ
inferences کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
inference کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
foreground که نتایج آن برای کاربر قابل دید است
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
table مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
tabled مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
tables مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
tabling مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند
inferences مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
inference مجموعه قواعد در سیستم خبره برای کاهش اهداف یا نتایج داده
duplication check بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
coprocessor پردازندهای که نتایج عملیات ریاضی را سریع تر از بخش ALU از CPU انجام میدهد
tested داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
tests داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
test داده با نتایج از پیش تعیین شده که امکان آزمایش برنامه جدید را فراهم میکند
client یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
clients یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
effectiveness clock دایره کارامدی پدافند هوایی دایرهای که نتایج تجزیه وتحلیل میزان کفایت پدافندهوایی را نشان میدهد
ripple through effect نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
goals 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
goal 1-هدف یا آنچه سعی در انجامش دارید.2-موقعیت نهایی پس از اتمام کاری که نتایج موفیت آمیز تولید کرده است
translation tables جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
gigo اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
garbage in garbage out اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد
appraisal ارزیابی
appraisals ارزیابی
estimates ارزیابی
evaluations ارزیابی
estimating ارزیابی
evaluation ارزیابی
attack assessment ارزیابی تک
cost accounting ارزیابی
evalution ارزیابی
appraisement ارزیابی
it was valued at rials 000 ارزیابی شد
valuation ارزیابی
valuations ارزیابی
indiction ارزیابی
assessment ارزیابی
estimate ارزیابی
assessments ارزیابی
estimated ارزیابی
supplier evaluation ارزیابی فروشنده
validation تصدیق ارزیابی
valuation of stock ارزیابی موجودی
revaluation ارزیابی مجدد
rates ارزیابی کردن
evaluated ارزیابی کردن
make an evaluation ارزیابی کردن
summative evaluation ارزیابی تلخیصی
stock valuation ارزیابی موجودی
ratable قابل ارزیابی
economic appraisal ارزیابی اقتصادی
evaluation score نمره ارزیابی
formative evaluation ارزیابی تکوینی
holistic evalution ارزیابی کلی
job costing ارزیابی هزینه ها
job evaluation ارزیابی شغل
personality assessment ارزیابی شخصیت
project evaluation ارزیابی طرح
unaudited <adj.> ارزیابی نشده
bolt [examine] ارزیابی کردن
check ارزیابی کردن
determine ارزیابی کردن
enquire into ارزیابی کردن
examine ارزیابی کردن
explore ارزیابی کردن
inspect ارزیابی کردن
investigate ارزیابی کردن
look into ارزیابی کردن
scrutinize ارزیابی کردن
survey ارزیابی کردن
rate ارزیابی کردن
surveys ارزیابی کردن
surveyed ارزیابی کردن
evaluate ارزیابی کردن
unchecked <adj.> ارزیابی نشده
unevaluated <adj.> ارزیابی نشده
unexamined <adj.> ارزیابی نشده
uninspected <adj.> ارزیابی نشده
untested <adj.> ارزیابی نشده
unverified <adj.> ارزیابی نشده
analyse [British] ارزیابی کردن
analyze [American] ارزیابی کردن
assay ارزیابی کردن
dissect [analyse] ارزیابی کردن
study ارزیابی کردن
survey ارزیابی کردن
cost accountant متخصص ارزیابی
assess ارزیابی کردن
valued ارزیابی شده
evaluate ارزیابی کردن
assessing ارزیابی کردن
appraising ارزیابی کردن
rated ارزیابی شده
assesses ارزیابی کردن
assessed ارزیابی کردن
appraises ارزیابی کردن
evaluates ارزیابی کردن
reappraisal ارزیابی تازه
estimated ارزیابی تخمین
estimates ارزیابی تخمین
estimating ارزیابی تخمین
estimate ارزیابی تخمین
evaluating ارزیابی کردن
appraise ارزیابی کردن
corporate appraisal ارزیابی شرکت
reappraisals ارزیابی تازه
appraised ارزیابی کردن
LUT مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
assess جریمه کردن ارزیابی
reappraising دوباره ارزیابی کردن
revaluing دوباره ارزیابی کردن
appreciable قابل ارزیابی محسوس
assessed جریمه کردن ارزیابی
evaluation ارزیابی اخبار رسیده
revalued دوباره ارزیابی کردن
revalue دوباره ارزیابی کردن
revalues دوباره ارزیابی کردن
evaluations ارزیابی اخبار رسیده
appraisal تقویم ارزیابی کردن
rates سرعت ارزیابی کردن
appraisals تقویم ارزیابی کردن
assessing جریمه کردن ارزیابی
assesses جریمه کردن ارزیابی
rate سرعت ارزیابی کردن
inappreciable غیر قابل ارزیابی
appraisement تقویم و ارزیابی مال
assessable قابل ارزیابی یا تقویم
taxation of costs ارزیابی هزینههای دعوی
scouted ارزیابی حریف اینده
aim ارزیابی کردن شمردن
aimed ارزیابی کردن شمردن
aims ارزیابی کردن شمردن
loss assessment ارزیابی میزان خسارت
scout ارزیابی حریف اینده
scouts ارزیابی حریف اینده
evaluation report گزارش ارزیابی وضعیت
reappraises دوباره ارزیابی کردن
marketing audit ارزیابی سیاستهای فروش
terrain evaluation ارزیابی وضع زمین
appreciably قابل ارزیابی محسوس
reappraised دوباره ارزیابی کردن
reappraise دوباره ارزیابی کردن
estimates تخمین زدن ارزیابی کردن
social audit ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
fitness report گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
estimating تخمین زدن ارزیابی کردن
evaluation ارزیابی کردن تقویم اخبار
evaluations ارزیابی کردن تقویم اخبار
estimated تخمین زدن ارزیابی کردن
estimate تخمین زدن ارزیابی کردن
program evaluation review technique (per روش ارزیابی و بررسی برنامه
assessment تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
atomistic evalution ارزیابی نظرات افراد در موردتبلیغات یک محصول
assessments تقویم ارزیابی به منظور تعیین مالیات
diagnoses یافتن خطا یا کشف علامت خطا. نتایج تشخیص خطای سخت افزاری یا نرم افزاری
diagnosis یافتن خطا یا کشف علامت خطا. نتایج تشخیص خطای سخت افزاری یا نرم افزاری
downy's will temperament test ازمون داونی برای ارزیابی اراده و خلق
army training and evaluation program برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
transaction پردازش محاورهای به طوری که کاربر دستورات و داده را می نویسد روی ترمینال که به کامپیوتر اصل وصل است , و نتایج روی صفحه نمایش داده می شوند
trajectory scorer وسیله ارزیابی دقت و صحت مسیر سهمی گلوله
terrain appreciation ارزیابی و بررسی وضع زمین منطقه از نظر نظامی
triage سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
overrates بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrated بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrate بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
overrating بیش از ارزش واقعی ارزیابی کردن زیاد تخمین زدن
re axtent تجدید نظر در ارزیابی یامساحی زمین و خانه در اثراعتراض یکی از طرفین
post implementation review ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است
system follow up ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
rates ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
valuate ارزش چیزی رامعین کردن ارزیابی کردن
rate ارزیابی میزان خوبی چیزی یا بزرگی چیزی
rate مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
rates مشمول مالیات کردن ارزیابی کردن
stock evaluation بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
share IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
charge and discharge statements حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث
fragment [فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com