English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
orpheus ارفیوس موسیقی دادن و شاعر
Other Matches
to let music wash over somebody به موسیقی متن گوش دادن [اصطلاح روزمره]
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
melodies مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
melody مجموعه نتهای موسیقی که پایه موسیقی را تشکیل میدهد
to sight-read something از روی ورقه [نت موسیقی] آلت موسیقی بازی کردن
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
MIDI Mapper برنامه پشتیبانی شده با windows که به کاربران MIDI با تجربه امکان تغییر نحوه ارسال نت موسیقی به دستگاههای موسیقی به PC را بیان میکند
MIDI file فایل ذخیره شده روی PC که حاوی نتهای موسیقی و اطلاعات صوتی است که توسط کارت وسط MIDI به قطعه موسیقی ارسال میشود
scop شاعر
bard شاعر
rich in پر از شاعر
bards شاعر
poet شاعر
poets شاعر
poet laureate شاعر برجسته
minstrel شاعر نقال
bard شاعر و اوازخوان
bards شاعر و اوازخوان
poematic نظمی شاعر
budding poet جوجه شاعر
horatian شاعر لاتین
productive of poets شاعر پرور
minstrels شاعر نقال
laureatel شاعر برجسته
mythopoet شاعر افسانه نویس
verser شاعر و سراینده نظم
homeric شاعر نابینای یونان
verseman شاعر وسراینده نظم
sweet william گل میخک شاعر حسن یوسف
skald شاعر قدیمی اسکاندیناوی داستان نویس
shaken وابسته به شکسپیر شاعر نامی انگلیس
virgilian به شیوه virgil شاعر نامی روم
trouvere شاعر رزمی شمال فرانسه در سده یازدهم
rimester قافیه ساز شاعر بی استعداد وکم مایه شاعرک
minnesinger شاعر غزل سرای المانی درسدههای 21تا 41میلادی
troubadours شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
troubadour شاعر بزمی ونوازنده دوره گرد قرون 11 الی 31فرانسه
poetaster is pejorative word شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
odysseys قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
odyssey قطعه منظوم رزمی منسوب به هومر شاعر یونانی حاوی شرح مسافرتهای پر حادثه "ادیسه "
reduces تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reducing تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
treble staff موسیقی
music موسیقی
treble clef موسیقی
ragtime در موسیقی
ear for music موسیقی
boogies موسیقی راک
computer music موسیقی کامپیوتری
note نت موسیقی نوشتن
unvocal بدون موسیقی
noting نت موسیقی نوشتن
beats ضربت موسیقی
pricks نقطه نت موسیقی
pricking نقطه نت موسیقی
pricked نقطه نت موسیقی
beat ضربت موسیقی
prick نقطه نت موسیقی
boogieing موسیقی بوگی
boogieing موسیقی راک
boogied موسیقی بوگی
boogied موسیقی راک
notes نت موسیقی نوشتن
boogie موسیقی بوگی
boogie موسیقی راک
quire گروه کر [موسیقی]
boleros موسیقی بولرو
electronic music موسیقی الکترونیکی
subdominant نت چهارم موسیقی
euterpe الهه موسیقی
fa چهارمین نت موسیقی
forte موسیقی بلند
fortes موسیقی بلند
devotion to music دلبستگی به موسیقی
carillons زنگهای موسیقی
carillon زنگهای موسیقی
music therapy موسیقی درمانی
music hall سالن موسیقی
music halls سالن موسیقی
philharmonic عاشق موسیقی
opus قطعه موسیقی
make music موسیقی ساختن
play music موسیقی ساختن
noteless غیر موسیقی
musicology موسیقی شناسی
musical ability توانش موسیقی
musicality برابری با موسیقی
musicality ذوق موسیقی
musical instrument الت موسیقی
musical instruments الت موسیقی
musicalness برابری با موسیقی
music synthesizer ایجادکننده موسیقی
musicalness ذوق موسیقی
ragtime موسیقی ضربی
musicologist موسیقی شناس
ambient music موسیقی متن
boogies موسیقی بوگی
musicians موسیقی دان
musical language زبان موسیقی
musician موسیقی دان
instructor of music مشاق موسیقی
instrumentally با الت موسیقی
jazz موسیقی جاز
discos موسیقی دیسکو
disco موسیقی دیسکو
chamber music موسیقی مجلسی
concertos قطعه موسیقی
background music موسیقی پس زمینه
concerto قطعه موسیقی
ambient music موسیقی پس زمینه
opuses قطعه موسیقی
background sound موسیقی متن
background sound موسیقی پس زمینه
background music موسیقی متن
playing الت موسیقی نواختن
castanet یک نوع الت موسیقی
plays الت موسیقی نواختن
octave نتهای هشتگانه موسیقی
duos اواز یا موسیقی دونفری
dulcet نوعی الت موسیقی
medley قطعه موسیقی مختلط
plainsong سرودمناجاتی و بدون موسیقی
octaves نتهای هشتگانه موسیقی
anvil سندان [آلت موسیقی]
musically مطابق اصول موسیقی
stroke [guitar] زدن [گیتار] [موسیقی]
play الت موسیقی نواختن
played الت موسیقی نواختن
bandsmen عضو دستهء موسیقی
bandsman عضو دستهء موسیقی
notes اهنگ صدا نت موسیقی
medleys قطعه موسیقی مختلط
note اهنگ صدا نت موسیقی
soul music موسیقی مذهبی سیاهپوستان
bands دستهء موسیقی اتحاد
banstand محل دستهء موسیقی
chime ترتیب زنگهای موسیقی
chimed ترتیب زنگهای موسیقی
chimes ترتیب زنگهای موسیقی
chiming ترتیب زنگهای موسیقی
serenading قطعه موسیقی عاشقانه
serenades قطعه موسیقی عاشقانه
band دستهء موسیقی اتحاد
lyrical غزلی موسیقی یا شعربزمی
soundtrack موسیقی ضبط شده
soundtracks موسیقی ضبط شده
Beautiful music ( weather ) . موسیقی ( هوای ) قشنگ
reed الت موسیقی بادی
symphonies قطعه طولانی موسیقی
symphony قطعه طولانی موسیقی
serenaded قطعه موسیقی عاشقانه
serenade قطعه موسیقی عاشقانه
wind instruments الات موسیقی بادی
wind instrument الات موسیقی بادی
duo اواز یا موسیقی دونفری
gavote موسیقی این رقص
kettledrums دهل ها [ساز موسیقی]
timpani دهل ها [ساز موسیقی]
euphonium یکجورالت موسیقی بادی
etude قطعهء موسیقی کوتاه
tablature نوعی علائم موسیقی
talent for musics استعداد یا ذوق موسیقی
tin pan alley جماعت موسیقی دانان
kettledrums تیمپانی ها [ساز موسیقی]
timpani تیمپانی ها [ساز موسیقی]
timpani کوسها [ساز موسیقی]
kettledrums کوسها [ساز موسیقی]
gavotte موسیقی این رقص
duets قطعه موسیقی یا اوازدونفری
postlude قطعه موسیقی پایان
duet قطعه موسیقی یا اوازدونفری
marching موسیقی نظامی یا مارش
marches موسیقی نظامی یا مارش
marched موسیقی نظامی یا مارش
march موسیقی نظامی یا مارش
timpano دهل [ساز موسیقی]
glockenspiel نوعی الت موسیقی
timpano کوس [ساز موسیقی]
to harp چنگ زدن [موسیقی]
melodies صدای موسیقی نوا
noting اهنگ صدا نت موسیقی
melody صدای موسیقی نوا
intermezzo قطعه موسیقی کوتاه
to play [the] harp چنگ زدن [موسیقی]
percussion instrument الات موسیقی ضربی
immusical خارج ازقواعد موسیقی
masque نمایش توام با موسیقی ورقص
go-go وابسته به رقص با موسیقی راک
harmonica الت موسیقی شبیه سنتور
go-go وابسته به رقصگر موسیقی راک
offbeat قطعه موسیقی ناهماهنگ مغایر
reed organ یکنوع الت موسیقی بادی
harmonicas الت موسیقی شبیه سنتور
midi میانجی رقمی الات موسیقی
accent mark یکی از علائم تکیه در موسیقی
phrasing ترتیب بندی قطعات موسیقی
musical instrument digital interface میانجی رقمی الات موسیقی
range of music حدود یا میدان علم موسیقی
He is a mediocre musician . موسیقی دان پرمایه یی نیست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com