English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
elide ازاخر برداشتن
elided ازاخر برداشتن
elides ازاخر برداشتن
eliding ازاخر برداشتن
Other Matches
transcribe استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
takes برداشتن
removes از جا برداشتن
removes برداشتن
remove از جا برداشتن
lifts برداشتن
lifted برداشتن
lift برداشتن
pickup برداشتن
removing برداشتن
removing از جا برداشتن
take برداشتن
to run away with برداشتن
to mop up برداشتن
moistening نم برداشتن
include در برداشتن
includes در برداشتن
to take up برداشتن
take up برداشتن
sublate برداشتن
to pick up برداشتن
pick up برداشتن
delete برداشتن
countertrace برداشتن از
ingather برداشتن
remove برداشتن
glom برداشتن
flaw مو برداشتن
ingether برداشتن
to pull off برداشتن
deleted برداشتن
deletes برداشتن
deleting برداشتن
flaws مو برداشتن
lifting برداشتن
unmasking نقاب برداشتن از
to fly to arms سلاح برداشتن
to d. the cloth رومیزی را برداشتن
to carry arms سلاح برداشتن
heave خیز برداشتن
dequeue برداشتن اقلام یک صف
unmasked نقاب برداشتن از
heaved خیز برداشتن
break step غلط پا برداشتن
to have one's p taken عکس برداشتن
step قدم برداشتن
step گام برداشتن
stepping قدم برداشتن
demountable قابل برداشتن
to break step غلط پا برداشتن
stepping گام برداشتن
unmask نقاب برداشتن از
snap up تند برداشتن
transcribe رونوشت برداشتن
decoded برداشتن رمز
surmounted ازمیان برداشتن
decode برداشتن رمز
surmounting ازمیان برداشتن
twists تاب برداشتن
twisting تاب برداشتن
surmounts ازمیان برداشتن
picturize فیلم برداشتن از
twist تاب برداشتن
ingether خرمن برداشتن
off take rudder سکان برداشتن
surmount ازمیان برداشتن
decodes برداشتن رمز
emarginate برداشتن حاشیه از
transcribed رونوشت برداشتن
give up دست برداشتن از
transcribes رونوشت برداشتن
transcribing رونوشت برداشتن
shuffle off به عجله برداشتن
run away with برداشتن و در رفتن
remove slag سرباره را برداشتن
feet پاچنگال برداشتن
flaws ترک برداشتن
flaw ترک برداشتن
make a copy of رونوشت برداشتن
map نقشه برداشتن از
to come at a bound <idiom> خیز برداشتن
polls نمونه برداشتن
maps نقشه برداشتن از
remove برداشتن مهر
removes برداشتن مهر
removing برداشتن مهر
To co away with . To remove. To eliminate . ازمیان برداشتن
gait گام برداشتن
clearance برداشتن مانع
machines براده برداشتن
machined براده برداشتن
resign دست برداشتن
crack شکاف برداشتن
desist دست برداشتن
cracks شکاف برداشتن
poll نمونه برداشتن
polled نمونه برداشتن
list سیاهه برداشتن
cease دست برداشتن
machine براده برداشتن
spoon با قاشق برداشتن
spooned با قاشق برداشتن
warp تاب برداشتن
unveiling حجاب برداشتن
warped تاب برداشتن
unveils حجاب برداشتن
to take off برداشتن بردن
uncap کلاه از سر برداشتن
to sweep away ازمیان برداشتن
warps تاب برداشتن
unhood سرپوش برداشتن از
unveiled حجاب برداشتن
spooning با قاشق برداشتن
to take the photograph of عکس برداشتن از
unmasks نقاب برداشتن از
uncap سر پوش برداشتن از
spoons با قاشق برداشتن
unveil حجاب برداشتن
to receive a wound زخم برداشتن
to whisk away or off تند بردن برداشتن
multiplicate چندین نسخه برداشتن از
to take notes of یاد داشت برداشتن از
disburden بار از دوش برداشتن
to run away with برداشتن ودر رفتن
to lift up one's hand دست بدعا برداشتن
to lift one's hand دست به سوگند برداشتن
to have two strings to one bow با یک دست دو هندوانه برداشتن
decontrol دست از کنترل برداشتن
to sel a person a pup کلاه کسیرا برداشتن
defused فیوز بمب را برداشتن
untread بعقب گام برداشتن
ingather انباشتن خرمن برداشتن
to get anything out of the way کاری را ازمیان برداشتن
racing of generator دور برداشتن مولد
racing of motor دور برداشتن موتور
remove the seal from مهر چیزی را برداشتن
work in مشکلات را از میان برداشتن
yerk هل دادن شکاف برداشتن
To pluck ones eyebrows. زیر ابرو برداشتن
defusing فیوز بمب را برداشتن
defuses فیوز بمب را برداشتن
overcrop زیاد حاصل برداشتن از
leave alone <idiom> دست از سر کسی برداشتن
defuse فیوز بمب را برداشتن
curled تاب برداشتن فردادن
fractured مو برداشتن قطعات و وسایل
crack شکاف برداشتن ترکیدن
paced شیوه گام برداشتن
cracks شکاف برداشتن ترکیدن
curl تاب برداشتن فردادن
withdraws عقب کشیدن برداشتن
curls تاب برداشتن فردادن
paces شیوه گام برداشتن
withdraw عقب کشیدن برداشتن
fracturing مو برداشتن قطعات و وسایل
fractures مو برداشتن قطعات و وسایل
pace شیوه گام برداشتن
fracture مو برداشتن قطعات و وسایل
to raise the v توری یانقاب ازروی برداشتن
to relieve one of a load باراز دوش کسی برداشتن
strides گام های بلند برداشتن
photographed عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
photograph عکس برداشتن از عکسبرداری کردن
unburdens بار از دوش کسی برداشتن
buckle تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
unburdening بار از دوش کسی برداشتن
unburden بار از دوش کسی برداشتن
striding گام های بلند برداشتن
to keep pace with any one گام های برابرباکسی برداشتن
to rob peter to pay paul از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
revving تند گشتن دور برداشتن
to take a step forward گامی سوی جلو برداشتن
open برداشتن پوشش یا باز کردن در
vorlage خیز برداشتن از ناحیه قوزک پا
pick up <idiom> برداشتن چیزی ازروی زمین
opened برداشتن پوشش یا باز کردن در
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent. دور برداشتن ( جسور شدن )
opens برداشتن پوشش یا باز کردن در
warp منحرف کردن تاب برداشتن
warped منحرف کردن تاب برداشتن
turbary حق برداشتن خاک از زمین غیر
warps منحرف کردن تاب برداشتن
spread oneself too thin <idiom> با یک دست چند هندوانه برداشتن
to throw off the mask پرده از روی کار برداشتن
buckles تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
buckled تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
revs تند گشتن دور برداشتن
revved تند گشتن دور برداشتن
stride گام های بلند برداشتن
take off برداشتن پرواز کردن هواپیما
appendectomy برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
boning استخوان بندی گرفتن یا برداشتن
film تاری چشم فیلم برداشتن از
lobectomy برداشتن قسمتی ازیک عضو
filmed تاری چشم فیلم برداشتن از
split ترک برداشتن تقسیم کردن
rev تند گشتن دور برداشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com