Dictiornary-Farsi | ازادی بخشیدن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (9 milliseconds)

English	Persian
manumit	ازادی بخشیدن


Other Matches

emancipation proclamation	اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
vitalize	زندگی بخشیدن حیات بخشیدن
freeness	ازادی
freedom	ازادی
options	ازادی
insubjection	ازادی
indpendence	ازادی
emancipation	ازادی
liberals	ازادی
option	ازادی
independence	ازادی
releases	ازادی
released	ازادی
release	ازادی
liberal	ازادی
freedoms	ازادی
openness	ازادی
immunity	ازادی
liberty	ازادی
liberties	ازادی
liberation	ازادی
manumission	ازادی
large n	ازادی
liberticide	ازادی کش
enfranchisement	ازادی
looseness	ازادی
degrees of freedom	درجات ازادی
civil liberties	ازادی مدنی
parole	ازادی مشروط
edict of emancipation	منشور ازادی
free will	ازادی اراده
economic freedom	ازادی اقتصادی
degree of freedom	درجه ازادی
paroled	ازادی مشروط
civil liberty	ازادی مدنی
liberators	ازادی بخش
paroles	ازادی مشروط
paroling	ازادی مشروط
toleration	ازادی ازادگی
liberally	ازادی خواهانه
advantages accruning from	ازادی مطبوعات
catholicity	ازادی فکر
conditional discharge	ازادی مشروط
liberator	ازادی بخش
elbow room	ازادی عمل
freedom to choose	ازادی در انتخاب
freedom of experssion	ازادی بیان
freedom of seas	ازادی دریاها
market freedom	ازادی بازار
freedom of the press	ازادی مطبوعات
medal of freedom	مدال ازادی
probation	ازادی مشروط
probation	ازادی بقیدالتزام
liberty of the press	ازادی مطبوعات
laissez-faire	ازادی تجارت
market freedom	ازادی تجاری
elbowroom	ازادی عمل
freedom of the press	ازادی نگارش
statue of liberty	مجسمه ازادی
relief	فراغت ازادی
probational	ازادی بقیدالتزام
emancipatory	ازادی بخش
liberty party	حزب ازادی
habeas corpus	حکم ازادی
the champion of liberty	مدافع ازادی
freehand	ازادی عمل
freehand	ازادی در تصمیم
manumission	ازادی برده
freedom of belief	ازادی عقیده
free enterprise	ازادی اقتصادی
freedom of choice	ازادی انتخاب
freedom of enterprise	ازادی تجارت
freedom of trade	ازادی تجارت
libertarian	طرفدار ازادی اراده
latitudes	ازادی عمل وسعت
nurse of liberty	پرورشگاه یا مهد ازادی
overindulgence	ازادی بیش از حد دادن
probationary period	دوره ازادی مشروط
the champion of liberty	سنگ بسینه زن ازادی
libertarians	طرفدار ازادی اراده
laissez-faire	ازادی صادرات وواردات
liberty of conscience	ازادی عقیده یا فکر
libertarianism	طرفداری از ازادی فردی
freedom of entry and exit	ازادی ورود و خروج
free movement of capital	ازادی جابجایی سرمایه
free thinking	ازادی از قیود مذهب
free thought	ازادی فکر لامذهب
declaration of indulgence	اعلام ازادی دینی
liberals	ازادی خواه زیاد
liberal	ازادی خواه زیاد
laissez-faire	ازادی کسب و کار
franchise	ازادی حق انتخاب امتیاز
franchises	ازادی حق انتخاب امتیاز
liberal school	مکتب ازادی اقتصادی
laissez faire	ازادی مطلق اقتصادی
liberalism	اصول ازادی خواهی
latitude	ازادی عمل وسعت
disestablishes	کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished	کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishing	کلیسا را از ازادی محروم کردن
the liberal party	حزب یا دسته ازادی خواه
nationalist	ازادی خواه واستقلال طلب
four freedoms	ازادی در نطق و بیان عقیده
illiberal	متعصب مخالف اصول ازادی
edict of emancipation	ازادی بی قید و شرط اعطا شد
disestablish	کلیسا را از ازادی محروم کردن
scope	میدان دید ازادی عمل
freewheeled	با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheel	با ازادی حرکت وجنبش کردن
jubilees	روز ازادی سال ویژه
nationalists	ازادی خواه واستقلال طلب
freewheels	با ازادی حرکت وجنبش کردن
nationalists	ملی گرا ازادی طلب
Soc	ازادی دراخذ تصمیم قضایی
jubilee	روز ازادی سال ویژه
ransoms	ازادی کسی یاچیزی راخریدن
nationalist	ملی گرا ازادی طلب
ransom	ازادی کسی یاچیزی راخریدن
manchester school	مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
gold palm	نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
individualism	اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
piscary	ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
liberalism	اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
vouchsafe	بخشیدن
gift	بخشیدن
gift	بخشیدن به
gifts	بخشیدن
gifts	بخشیدن به
vouchsafed	بخشیدن
bestowing	بخشیدن
bestows	بخشیدن
condone	بخشیدن
condoned	بخشیدن
condones	بخشیدن
condoning	بخشیدن
endow	بخشیدن
endowing	بخشیدن
endows	بخشیدن
vouchsafing	بخشیدن
vouchsafes	بخشیدن
indulgence	بخشیدن
give away	بخشیدن
giving	بخشیدن
gives	بخشیدن
donating	بخشیدن
give	بخشیدن
to look over	بخشیدن
let off	بخشیدن
indue	بخشیدن
giveaway	بخشیدن
assoil	بخشیدن
betake	بخشیدن
privilege	بخشیدن
indulgences	بخشیدن
dispend	بخشیدن
endue	بخشیدن به
portions	بخشیدن
portion	بخشیدن
exemption	بخشیدن
bestowed	بخشیدن
absolved	بخشیدن
absolving	بخشیدن
forgives	بخشیدن
absolves	بخشیدن
remitting	بخشیدن
forgive	بخشیدن
remitted	بخشیدن
remits	بخشیدن
remit	بخشیدن
give-aways	بخشیدن
absolve	بخشیدن
give-away	بخشیدن
bestow	بخشیدن
donate	بخشیدن
donated	بخشیدن
forgiven	بخشیدن
donates	بخشیدن
paroled	ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
the open door	ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
four freedoms	دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
parole	ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroling	ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles	ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
grace	زینت بخشیدن
energises	نیرو بخشیدن
animates	زندگی بخشیدن
to give being to	هستی بخشیدن
granted	دادن بخشیدن
gracing	زینت بخشیدن
animate	زندگی بخشیدن
graced	زینت بخشیدن
graces	زینت بخشیدن
energize	نیرو بخشیدن
energising	نیرو بخشیدن
energised	نیرو بخشیدن
inspires	الهام بخشیدن
quick en	روح بخشیدن
realizes	تحقق بخشیدن
avail	فایده بخشیدن
realizing	تحقق بخشیدن