English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 159 (8 milliseconds)
English Persian
freedom of seas ازادی دریاها
Other Matches
the seven seas دریاها
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
thalassocracy حکومت بر دریاها
neptune خدای دریاها
mistress of the seas سیده دریاها
thalassocrat فرمانروای دریاها
mistress of the seas بانوی دریاها
oceanography شرح دریاها
right of search حق بازرسی کشتی در دریاها
oversea متعلق بماوراء دریاها
international law of the sea حقوق بین الملل دریاها
sea power نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
liberties ازادی
liberation ازادی
openness ازادی
enfranchisement ازادی
liberty ازادی
insubjection ازادی
large n ازادی
liberticide ازادی کش
liberals ازادی
liberal ازادی
looseness ازادی
manumission ازادی
emancipation ازادی
freeness ازادی
indpendence ازادی
option ازادی
freedom ازادی
released ازادی
immunity ازادی
release ازادی
releases ازادی
independence ازادی
options ازادی
freedoms ازادی
degree of freedom درجه ازادی
elbowroom ازادی عمل
catholicity ازادی فکر
advantages accruning from ازادی مطبوعات
laissez-faire ازادی تجارت
paroling ازادی مشروط
liberty of the press ازادی مطبوعات
freedom to choose ازادی در انتخاب
paroles ازادی مشروط
liberty party حزب ازادی
paroled ازادی مشروط
edict of emancipation منشور ازادی
freedom of the press ازادی مطبوعات
relief فراغت ازادی
freedom of experssion ازادی بیان
freedom of trade ازادی تجارت
freedom of enterprise ازادی تجارت
freedom of choice ازادی انتخاب
freedom of belief ازادی عقیده
liberators ازادی بخش
habeas corpus حکم ازادی
elbow room ازادی عمل
conditional discharge ازادی مشروط
economic freedom ازادی اقتصادی
degrees of freedom درجات ازادی
freedom of the press ازادی نگارش
manumission ازادی برده
parole ازادی مشروط
liberally ازادی خواهانه
manumit ازادی بخشیدن
emancipatory ازادی بخش
toleration ازادی ازادگی
probation ازادی بقیدالتزام
freehand ازادی در تصمیم
market freedom ازادی بازار
the champion of liberty مدافع ازادی
statue of liberty مجسمه ازادی
free enterprise ازادی اقتصادی
freehand ازادی عمل
probational ازادی بقیدالتزام
liberator ازادی بخش
probation ازادی مشروط
medal of freedom مدال ازادی
free will ازادی اراده
civil liberty ازادی مدنی
civil liberties ازادی مدنی
market freedom ازادی تجاری
liberty of conscience ازادی عقیده یا فکر
overindulgence ازادی بیش از حد دادن
free thought ازادی فکر لامذهب
nurse of liberty پرورشگاه یا مهد ازادی
free thinking ازادی از قیود مذهب
libertarian طرفدار ازادی اراده
liberal school مکتب ازادی اقتصادی
free movement of capital ازادی جابجایی سرمایه
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
probationary period دوره ازادی مشروط
latitudes ازادی عمل وسعت
latitude ازادی عمل وسعت
laissez-faire ازادی صادرات وواردات
liberals ازادی خواه زیاد
laissez-faire ازادی کسب و کار
franchises ازادی حق انتخاب امتیاز
franchise ازادی حق انتخاب امتیاز
libertarianism طرفداری از ازادی فردی
declaration of indulgence اعلام ازادی دینی
liberalism اصول ازادی خواهی
liberal ازادی خواه زیاد
the champion of liberty سنگ بسینه زن ازادی
laissez faire ازادی مطلق اقتصادی
libertarians طرفدار ازادی اراده
the liberal party حزب یا دسته ازادی خواه
ransom ازادی کسی یاچیزی راخریدن
jubilees روز ازادی سال ویژه
nationalist ازادی خواه واستقلال طلب
freewheeled با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablish کلیسا را از ازادی محروم کردن
freewheel با ازادی حرکت وجنبش کردن
disestablishes کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablishing کلیسا را از ازادی محروم کردن
jubilee روز ازادی سال ویژه
nationalists ازادی خواه واستقلال طلب
ransoms ازادی کسی یاچیزی راخریدن
Soc ازادی دراخذ تصمیم قضایی
scope میدان دید ازادی عمل
nationalist ملی گرا ازادی طلب
four freedoms ازادی در نطق و بیان عقیده
disestablished کلیسا را از ازادی محروم کردن
edict of emancipation ازادی بی قید و شرط اعطا شد
nationalists ملی گرا ازادی طلب
illiberal متعصب مخالف اصول ازادی
liberalism اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
individualism اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
piscary ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
manchester school مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
gold palm نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
parole ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroling ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
paroled ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
four freedoms دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
paroles ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
mr. and mrs billiards بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
convertibility قابلیت تبدیل پول و اسعار ازادی خرید و فروش ارز درممالک مختلف
ticket of leave سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
necessity درCL به حالاتی اطلاق میشودکه عامل عمل به علت عدم ازادی اراده مسئول اعمال خود نیست
serfs درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
serf درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
phyrgian cap یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
magna charta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
magna carta فرمان کبیر یا فرمان ازادی صادره از طرف جان پادشاه انگلیس در سال 5121
resistance force جنبش مقاومت یا جنبش ازادی بخش انقلابی
freedom of seas ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
liberalparty حزب ازادی خواه یا ترقی خواه
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
individualism فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
optional claiming race مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
guild socialism سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com