English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English Persian
cordon ازاره سنگی
cordons ازاره سنگی
Other Matches
stela ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
stele ستون سنگی یادبود یاد بود یالوح سنگی دستگیره
plinth of a wall ازاره
dado ازاره
plinth course ازاره
die ازاره ستون
die ازاره ستون
footstall ازاره یا ته ستون
shop fronts ازاره نمای بنا
shop front ازاره نمای بنا
plinth ازاره پایه مجسمه
plinths ازاره پایه مجسمه
lithoprint با چاپ سنگی چاپ کردن عکس از روی چاپ سنگی برداشتن
monolithic تک سنگی
lithoid سنگی
petrous سنگی
barrier reef سد اب سنگی
petrean سنگی
petrolsal سنگی
stoney سنگی
lithic سنگی
rock fill dam سد سنگی
clapper bridge پل سنگی
equiponderance هم سنگی
stony سنگی
stone lining روکش سنگی
paleolithic پارینه سنگی
mesolithic میانه سنگی
autography چاپ سنگی
polyantography چاپ سنگی
lithographic print چاپ سنگی
paleolithic دیرینه سنگی
layer of rock طبقه سنگی
concretion سنگی شدن
gabion تور سنگی
eolith اسکله سنگی
layer of rock لایه سنگی
Stone Age پارینه سنگی
Lantern-cross صلیب سنگی
bracket کژ پشت سنگی
stone work کار سنگی
stone lining پوشش سنگی
stonework ساختمان سنگی
lithography چاپ سنگی
lithograph چاپ سنگی
lithographs چاپ سنگی
rock wash پوشش سنگی
rock salt نمک سنگی
hard pan قشر سنگی شده
en delit میل ستون سنگی
stone ballast مصالح شکسته سنگی
calcify اهکی یا سنگی کردن
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
pertrosal bone استخوان سنگی یاحجری
weather moulding سنگی که اب باران راردمیکند
dutch stonewall دیوار سنگی هلندی
snowdrifts تره تیزک سنگی
snowdrift تره تیزک سنگی
lithography روش چاپ سنگی
aggregates کلوخه مصالح سنگی
basaltic stratum لایه سیاه سنگی
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
boulder well چاه قلوه سنگی
breccia جوش خرده سنگی
checkstone گیره سنگی کوهنوردی
stoning سنگ میوه سنگی
columnar basalt ستونهای سیاه سنگی
stones سنگ میوه سنگی
aggregate کلوخه مصالح سنگی
stone سنگ میوه سنگی
obelisk ستون هرمی شکل سنگی
obelisks ستون هرمی شکل سنگی
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
stonewall formation اسکلت پیادهای دیوار سنگی
aguilla [ستون هرمی شکل سنگی]
stone work ساختمان سنگی بنایی با سنگ
aggregate cement ratio نسبت مواد سنگی به سیمان
high cross [صلیب سنگی دوره آنگلوساکسون]
greybeard کوزه سنگی برای باده
dry mansory [دیوار سنگی خشکه چین]
Celtic cross [چلیپا سنگی تاریخی سلتی]
dripstone سنگی که اب باران راردمیکند ابریز
lithoidal دارای شکل سنگ یا ساختمان سنگی
neolith الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
herm هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
hermes هرمس [تندیس سنگی چار پیکر]
stylolite ستون سنگی همجنس صخره متصل بخود
ballast سنگینی شن و خرده سنگی که درراه اهن بکارمیرود
dolmen ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
plant mix مواد سنگی اغشته شده درماشین اسفالت
his leg rested on a stone پایش روی سنگی قرار گرفته بود
paleolith الات سنگی نتراشیده عصر حجر قدیم
acrolithus [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
paleontologist ویژه گر زیست شناسی دوران قدیم یا کهنه سنگی
acrolith مجسمهای که سر و دست وپای ان سنگی و بقیه اش چوب باشد
acrolith [مجسمه ای که سر و دست و پای آن سنگی و بقیه چوبی است.]
muller سنگی که برای ساییدن دارو یا رنگ بکار میبرند
chromolithograph عکس رنگی که بوسیله چاپ سنگی تهیه میشود
bedrock سنگی که در زیر طبقه سطحی زمین واقع است
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
sisyphus سیسیفوس که محکوم به غلتاندن سنگی بروی کوه بود
paleolithic وابسته به دوره دوم عصر حجر قدیم یا کهنه سنگی
underpinned پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpin پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
underpins پی سنگی درزیر دیوار قرار دادن پشتیبانی یا تایید کردن
terrane طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
colluvim تخته سنگی که در اثر شکاف سنگ وغیره غلتیده وبپای کوه افتاده
pilloried نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillories نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillory نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
pillorying نوعی الت شکنجه قدیمی که سر ودست مجرم رااز سوراخ کوچک تخته سنگی گذارنده وفشار میدادند
parapets حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
herma ستون هرمس :ستون سنگی چارپرکه پیکربربالای ان بود
stakes ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
stake ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
staked ستون چوبی یا سنگی تزئینی میخ چوبی
over break خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
warp-weighd loom دارهای وزنی [این نوع دار در گذشته بیشتر بکار میرفته و در آن انتهای نخ های تار به وزنه های سنگی یا فلزی گره زده می شد.]
isodomon [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomun [بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com