Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (4 milliseconds)
English
Persian
tackle
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
Other Matches
hand off
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
covered
گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
down
انداختن توپدار به زمین
shoot the gap
حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
counter riposte
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
bring down
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
naked reverse
حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
charge
حمله به حریف
charges
حمله به حریف
assaults
حمله بدنی به حریف
assault
حمله بدنی به حریف
assaulted
حمله بدنی به حریف
parry
دفع کردن حمله حریف
parried
دفع کردن حمله حریف
bootleg
نوعی حمله با فریفتن حریف
parries
دفع کردن حمله حریف
parrying
دفع کردن حمله حریف
deropement
مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
shovels
با بیل کندن انداختن
shovel
با بیل کندن انداختن
shoveled
با بیل کندن انداختن
shovelled
با بیل کندن انداختن
shovelling
با بیل کندن انداختن
shoveling
با بیل کندن انداختن
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
audible
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
stop hit
ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
clothes lines
ضبه زدن و انداختن حریف
clothes line
ضبه زدن و انداختن حریف
strip
کشیدن یا انداختن توپ از دست حریف
burns
امتیاز گرفتن از حریف
burn
امتیاز گرفتن از حریف
holding and hitting
گرفتن حریف و ضربه زدن
glide
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
to take by storm
با حمله گرفتن
stationary tactics
دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
touch football
نوعی فوتبال با 6 یا 9 بازیگردر هر تیم که سد کردن مجازاست ولی حمله بدنی مجازنیست و فقط لمس حریف کافی است
lift
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifting
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifted
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifts
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
doubled up
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
leg block and under over
فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
armlock
گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
set up
جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
high leg attack and shoulder control
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
olympic lift and cross face
گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
quarterback sneak
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
hold
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds
گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
put the ball on the floor
به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن
netball
بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
grub
جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubbed
جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
grubs
جان کندن ازریشه کندن یا دراوردن
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
obstructions
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
obstruction
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق
shyer
ازجا پریدن
outraged
ازجا در رفتن
shied
ازجا پریدن
outraging
ازجا در رفتن
shies
ازجا پریدن
shying
ازجا پریدن
shy
ازجا پریدن
shyest
ازجا پریدن
To jump . To be startled.
ازجا پریدن
outrages
ازجا در رفتن
frenzied
ازجا در رفته
outrage
ازجا در رفتن
takeoff
ازجا پریدن وبلندشدن
takeoffs
ازجا پریدن وبلندشدن
gunboats
ناو کوچک توپدار
body check
سد کردن بازیگر توپدار
scatback
توپدار سریع و فراری
gunboat
ناو کوچک توپدار
onside
در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
velimirovic attack
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
pickets
صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
picketed
صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
picket
صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
armed sweep
مین روبی با استفاده از ناوچههای توپدار
googly
توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
vortex breakdown/brust
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
pulls
کندن پشم کندن از
pull
کندن پشم کندن از
peels
پوست کندن کندن
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
بیک حمله دریک حمله
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
front line
خط حمله خط حمله یادفاع
target date
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
horrifying
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifies
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified
بهراس انداختن به بیم انداختن
steer roping
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
to take medical advice
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
let down
پایین انداختن انداختن
mined
کندن
mines
کندن
channel
کندن
to pick off
کندن
mine
کندن
incised
کندن
cut out
کندن
incise
کندن
to put off
کندن
trench
کندن
evulsion
کندن
incises
کندن
strip
کندن
trenches
کندن
to take off
کندن
tweese
کندن مو
tweeze
کندن مو
carve
کندن
scour
کندن
scoured
کندن
discerption
کندن
gnaw
کندن
gnawed
کندن
picks
کندن
pick
کندن
divulsion
کندن
gnaws
کندن
take off
کندن
tearoff
کندن از
to chip off
کندن
raise
از جا کندن
dig , in
کندن
scours
کندن
insculp
کندن
carved
کندن
carves
کندن
carvings
کندن
raises
از جا کندن
to break off
کندن
channeled
کندن
channeling
کندن
pick-up
کندن
channelize
کندن
gouged
کندن
pug
کندن
gouge
کندن
plucked
کندن
elevator
از جا کندن
plucking
کندن
elevators
از جا کندن
plucks
کندن
gouging
کندن
pluck
کندن
avulse
از جا کندن
hair pulling
کندن مو
channels
کندن
channelled
کندن
graved
کندن
pugs
کندن
pick-ups
کندن
gouges
کندن
quills
پر کندن از
quill
پر کندن از
grips
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clam
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripping
طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in
<idiom>
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com