Dictiornary-Farsi | ازدیاد غیر عادی مایع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
hydrocephalus	ازدیاد غیر عادی مایع
hydrocephaly	ازدیاد غیر عادی مایع


Other Matches

hypermnesia	ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
pascal's law	هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c	liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
routinize	عادی یا روزمره کردن بجریان عادی انداختن
liquid liquid chromatography	کروماتوگرافی مایع- مایع
augmentation	ازدیاد
proliferation	ازدیاد
plethora	ازدیاد
elongation	ازدیاد طول
hyperesthesia	ازدیاد حساسیت
hyperaesthesia	ازدیاد حساسیت
increasable	قابل ازدیاد
overvoltage	ازدیاد فشار
hyperinsulinism	ازدیاد انسولین
emmenagogue	داروهای ازدیاد قاعدگی
hyperglycemia	ازدیاد قند خون
magnetic elongation	ازدیاد طول مغناطیسی
unit elongation	ازدیاد طول ویژه
extensometer	ازدیاد طول سنج
hyperthyroid	ازدیاد فعالیت غذه درقی
plethora	ازدیاد خون در یک نقطه افراط
skyrockets	ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketing	ازدیاد سریع قیمت وغیره
strain	دگروشی ازدیاد طول ویژه
strains	دگروشی ازدیاد طول ویژه
swelling pressure	فشار در اثر ازدیاد حجم
skyrocket	ازدیاد سریع قیمت وغیره
speedup	ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
skyrocketed	ازدیاد سریع قیمت وغیره
lymphocytosis	ازدیاد گلبولهای سفید یک هستهای خون
frost hoil	ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
air hose coupling	دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
hydrocele	دچار ازدیاد فشارمایع در داخل بطنهای مغز
hypervitaminosis	ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
backed bow	کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
underdistance	روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
aneroid	بی مایع
liquid	مایع
liquids	مایع
liquid/gas separator	مایع
fulidal	مایع
fluidal	مایع
watering	مایع
water	مایع
steepest	مایع
steep	مایع
waters	مایع
watered	مایع
anti icing fluid	مایع ضد یخ
liquid fuel	سوخت مایع
liquid crystals	کریستال مایع
semiliquid	نیمه مایع
semifluid	نیم مایع
sealing liquid	مایع اب بندی
pool cathode tube	لامپ مایع
liquid nitrogen	نیتروژن مایع
liquid crystal	کریستال مایع
glue	چسب مایع
glueing	چسب مایع
glues	چسب مایع
gluing	چسب مایع
pool tube	لامپ مایع
condensation	مایع کردن
pool cathode	کاتد مایع
liquid hydrates	مایع هیدراتها
liquid glass	شیشه مایع
liquid oxygen	اکسیژن مایع
paraffin oil	پارافین مایع
liquid propellant	خرج مایع
out back	چسب مایع
liquid propellant	سوخت مایع
liquid soap	صابون مایع
liquid state	حالت مایع
mercury pool tube	لامپ مایع
liquidity index	اندیس مایع
liquidly	بشکل مایع
liquified petroleum gas	گاز مایع
liquid hydrogen	هیدروژن مایع
resolvent <adj.>	مایع محلل
sops	غذای مایع
antidim	مایع ضد تشکیل مه
anti detonant	مایع ضد بدسوزی
sop	غذای مایع
liquid foundation	کرم مایع
absorption liquid	مایع جذب
water glass	شیشه مایع
developer liquid	مایع فهور
lox	اکسیژن مایع
battery liquid	مایع باتری
dissolving <adj.>	مایع محلل
deicer	مایع ضدیخ
cutback bitumen	قیر مایع
cryogenic liquid	مایع سرمازا
pool rectifier	لامپ مایع
furfuraldehyde	مایع الدئیدی
grume	مایع چسبناک
vitrous humor	مایع زجاجیه
liquefacient	مایع کننده
liquefaction	مایع شدن
spinal fluid	مایع نخاعی
liquid air	هوای مایع
liquescent	مایع شونده
fluid	مایع متحرک
semiliquid	مایع چسبنده
silicate of soda	شیشه مایع
solvent <adj.>	مایع محلل
solvents	مایع محلل
sodium metasilicate	شیشه مایع
sodium silicate	شیشه مایع
subaqueous	زیر مایع
liquid exygen	اکسیژن مایع
liquid ammonia	امونیاک مایع
semiliquid	مایع غلیظ
liquefaction	تبدیل به مایع
fluids	مایع متحرک
soluble glass	شیشه مایع
liquefied gas	گاز مایع
liquid gas	گاز مایع
liquescence	مایع شدگی
habitual	عادی
ordinary	عادی
routine	عادی
customary	عادی
routinely	عادی
routines	عادی
gen	عادی
commonest	عادی
normal	عادی
commoners	عادی
naked	عادی
regular	عادی
common	عادی
wonted	عادی
run of the mill	عادی
run-of-the-mill	عادی
private	عادی
privates	عادی
unexceptional	عادی
groovy	عادی
regulars	عادی
uncritically	عادی
uncritical	عادی
malthusian theory of population	فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
overload	بار زیاد ازدیاد بار
overloaded	بار زیاد ازدیاد بار
overloads	بار زیاد ازدیاد بار
csf	مایع مغزی- نخاعی
liquid air container	مخزن هوای مایع
sealing compound	مایع درز بند
cerebro spinal fluid	مایع مغزی- نخاعی
slow curing cutback	قیر مایع دیرگیر
superheated liquid	مایع ابر گرم
supercooled liquid	مایع ابر سرد
liquid air	هوای مایع شده
soldering fluid	مایع لحیم کاری
eyewash	مایع چشم شویی
liquefiable	قابل تبدیل به مایع
diergolic	خرج مایع پایدار
coolant	مایع داخل رادیاتور
to strain a liquid	صاف کردن یک مایع
l.n.g	گاز مایع طبیعی
dunk	در مایع فرو کردن
dunked	در مایع فرو کردن
dunking	در مایع فرو کردن
liquefacient	مایع ترشح کننده
dunks	در مایع فرو کردن
coolants	مایع داخل رادیاتور
coolants	مایع سرد کننده
coolant	مایع سرد کننده
hypergol	مایع قابل اشتعال
diergolic	سوخت مایع ثابت
gas liquid partitions chromatography	کروماتوگرافی گاز- مایع
liquid rocket	راکت سوخت مایع
condensation	مایع کردن گاز
gas liquid chromatography	کروماتوگرافی مایع گاز
electrolytes	مایع کار الکترولیت
fluidize	تبدیل به مایع کردن
fluidization	تبدیل به مایع شدن
flammable liquid	مایع اشتعال پذیر
electrolyte	مایع کار الکترولیت
liquified natural gas	گاز مایع طبیعی
filtrate	مایع زیر صافی
filtrate	مایع تصفیه شده
liquid propellant	سوخت مایع موشک
liquid propellant	خرج پرتاب مایع
liquid measure	مقیاس حجم مایع
liquidises	بصورت مایع دراوردن
liquidising	بصورت مایع دراوردن
cn solution	گازاشک اور مایع
liquid membrance electrode	الکترود مایع غشایی
liquidize	بصورت مایع دراوردن
liquidised	بصورت مایع دراوردن
rapid curing cutback	قیر مایع زودگیر
liquidizes	بصورت مایع دراوردن
liquidizing	بصورت مایع دراوردن
liquidized	بصورت مایع دراوردن
out back	مایع روان شده
eupnoea	تنفس عادی
uncommon	غیر عادی
habitual way of doing anything	راه عادی