English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 69 (5 milliseconds)
English Persian
intuitively ازراه برهانی
Other Matches
discursive برهانی
theorematic برهانی
pervertible ازراه در رو
by courtesy ازراه التفات
algebraically ازراه جبر
by ear ازراه گوش
by indirection ازراه تقلب
by sea ازراه دریا
catechist ازراه پرسش
inferentially ازراه استنباط
conjugally ازراه زناشویی
controversially ازراه مباحثه
demonstratively ازراه اثبات
heretically ازراه رفض
diagnostically ازراه تشخیص
exegetically ازراه تفسیر
foully ازراه خیانت
interrogatively ازراه پرسش
introspectively ازراه خودنگری
inquiringly ازراه بازجویی
inquiringly ازراه استفسار
gymnastically ازراه ورزش
posteriori ازراه استقرار
interposingly ازراه مداخله
offensively ازراه تهاجم
intuitively ازراه انتقال
paraphrastically ازراه تفسیر
intuitively ازراه کشف
encouragingly ازراه تشویق
philosophically ازراه حکمت دوستی
foully ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
to break a way موانع را ازراه خودبرداشتن
professionally ازراه پیشه یاکسب
ingratiatingly ازراه خود شیرینی
basophobia هراس ازراه رفتن
hieroglyphically ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
catechization ازراه سئوال وجواب
inferentially ازراه نتیجه گیری
glozingly ازراه عیب پوشی
withdrawals تخلیه مواضع ازراه هوا
polemically ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
rje ورود برنامه ازراه دورEntry ob
gnosticize ازراه عرفان تشریح کردن
long-distance ازراه دور تلفن کردن
long distance ازراه دور تلفن کردن
air movements حرکت دادن ازراه هوا
concretionary تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
withdrawal تخلیه مواضع ازراه هوا
debaueh ازراه درکردن گمراه کردن
endermic ازراه پوستی از ورا پوست
patronizingly ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
refutation اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
intriguingly با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
demonstratively با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
gamogenesis زاد و ولد ازراه جفت گیری
bob ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobs ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
parasyntheton واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
parrotry بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
impo کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
break the bank <idiom> بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
sand crack ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
optophone الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
structuralism بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
remote control کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com