Dictiornary-Farsi | ازروی زیرکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
subtly	ازروی زیرکی


Search result with all words

politicly	مدبرانه ازروی کاردانی یا زیرکی
Other Matches

injudiciously	بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pig headedly	ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly	ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pusillanimously	ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially	ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose	ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
expertly	ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically	ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
adroitness	زیرکی
knowingness	زیرکی
deftness	زیرکی
long head	زیرکی
craftiness	زیرکی
nimble wit	زیرکی
nimbleness	زیرکی
nimblenesss	زیرکی
perspicacity	زیرکی
cogency	زیرکی
acuteness	زیرکی
alertress	زیرکی
artfulness	زیرکی
cleverness	زیرکی
nimbly	به زیرکی
artiness	زیرکی
alertness	زیرکی
astuteness	زیرکی
perspicuousness	زیرکی
quillet	زیرکی
intelligence	زیرکی
sharply	به زیرکی
sagacity	زیرکی
shrewd ness	زیرکی
subtility	زیرکی
shrewdness	زیرکی
subtlety	زیرکی لطافت
cunning	ماهر زیرکی
agility	تردستی زیرکی
subtleties	زیرکی لطافت
brilliance	برق زیرکی
perspicuity	زیرکی عاقلی
penetration	زیرکی کیاست
ingenious	با هوش ناشی از زیرکی
finesse	زیرکی بکار بردن
To do something surreptitiously.	زیر زیرکی کاری راکردن
deep laid	امیخته به زیرکی یا حیله نهانی
outmanoeuvring	در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmaneuvres	در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmaneuvred	در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmaneuvring	در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmanoeuvres	در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmanoeuvred	در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
outmanoeuvre	در تدبیر یا زیرکی از کسی پیش افتادن
intelligence quotient	عددی که هوش و زیرکی شخص را نشان میدهد
wot	هوش زیرکی فهم ادراک عقل بذله گویی
from	ازروی
experientially	ازروی تجربه
to get off	برخاستن ازروی
flatulently	ازروی نفخ
evadingly	ازروی تجاهل
finically	ازروی وسواس
fatuously	ازروی بیشعوری
facetiously	ازروی شوخی
hurry skurry	ازروی دستپاچگی
submissively	ازروی فروتنی
excursively	ازروی بی ترتیبی
doubliy	ازروی تزویر
corruptly	ازروی تباهی
equivocally	ازروی ایهام
discursively	ازروی استدلال
deridingly	ازروی ریشخند
disgustedly	ازروی بیزاری
dishonorable	ازروی بی شرمی
disobilgingly	ازروی نامهربانی
dissolutely	ازروی هرزگی
distastefully	ازروی بی رغبتی
dizzily	ازروی گیجی
crookedly	ازروی نادرستی
egotistically	ازروی خودبینی
emulously	ازروی هم چشمی
muddily	ازروی گیجی
enterprisingly	ازروی توکل
disingenuously	ازروی تزویر
discontentedly	ازروی نارضایتی
flatulently	ازروی لاف
flightily	ازروی بوالهوسی
purposelessly	ازروی بی مقصودی
indelicately	ازروی بی نزاکتی
inexactly	ازروی بی دقتی
insesately	ازروی بیحسی
insesately	ازروی بی عاطفگی
irefully	ازروی تندی
irreligiously	ازروی بی دینی
irresolutely	ازروی بی تصمیمی
profligately	ازروی هرزگی
irreverently	ازروی بی حرمتی
powerlessly	ازروی ضعف
politicly	ازروی مصلحت
mystically	ازروی تصوف
querulousy	ازروی کج خلقی
obedienlv	ازروی فرمانبرداری
open mindldly	ازروی بی تعصبی
perfidiously	ازروی خیانت
indecisively	ازروی دو دلی
indecently	ازروی بی شرمی
floutingly	ازروی استهزاء
floutingly	ازروی اهانت
fractiously	ازروی کج خلقی
frivolously	ازروی نادانی
glozingly	ازروی مداهنه
incontinently	ازروی بی عفتی
in the abstract	ازروی تجرید
headily	ازروی خودسری
heretically	ازروی فسادعقیده
hurry scurry	ازروی دستپاچگی
ill humouredly	ازروی بد خویی
ill humouredly	ازروی بدخلقی
ill humouredness	ازروی بد خلقی
ill naturedly	ازروی بد خویی
illy	ازروی بد خواهی
immorally	از ازروی بد اخلاقی
inconstantly	ازروی بی ثباتی
pettishly	ازروی کج خلقی
flippantly	ازروی سبکی
constantly	ازروی ثبات
brotherly	ازروی دوستی
inadequately	ازروی بی کفایتی
inquisitively	ازروی کنجکاوی
economically	ازروی اقتصاد
irritably	ازروی تندمزاجی
irritably	ازروی تندی
inefficiently	ازروی بی کفایتی
inefficiently	ازروی بی عرضگی
stupidly	ازروی نادانی
antagonistically	ازروی رقابت
pessimistically	ازروی بد بینی
empirically	ازروی شارلاتانی
distractedly	ازروی گیجی
inexorably	ازروی سنگدلی
childishly	ازروی بچگی
grammatically	ازروی دستور
glaringly	ازروی خودنمائی
preponderantly	ازروی فضیلت
puerilely	ازروی بچگی
huffily	ازروی زودرنجی
courageously	ازروی جرات
rakishly	ازروی هرزگی
joyfully	ازروی خوشحالی
dissolute	ازروی هرزگی
despondingly	ازروی افسردگی
shabbily	ازروی پستی
circumspectly	ازروی احتیاط
by the book	ازروی کتاب
surest	ازروی یقین
impatiently	ازروی بی صبری
impatiently	ازروی ناشکیبایی
contextually	ازروی قراین
constrainedly	ازروی اجبار
cold heartedly	ازروی بی عاطفگی
sure	ازروی یقین
huffily	ازروی کج خلقی
considerately	ازروی ملاحظه
contumaciously	ازروی سرکشی
despondently	ازروی افسردگی
surer	ازروی یقین
lightly	ازروی بی علاقگی
blamelessly	ازروی بی گناهی
blunderingly	ازروی اشتباه
basely	ازروی پستی
by i	ازروی ندانستگی
out of mere freak	صرفا ازروی بوالهوسی
papistically	ازروی پاپ پرستی
perfidiously	ازروی پیمان شکنی
flashily	ازروی خودنمایی یاخودفروشی
cravenly	ازروی ترس وپستی
peaceably	ازروی صلح جویی
immodestly	ازروی بی حیایی گستاخانه
inertly	ازروی بیحالی یا تنبلی
iniquitously	ازروی بی عدالتی بناحق
phonologically	ازروی صدا شناسی
inadvertenly	ازروی عدم توجه
inexpertly	ازروی کار ناشناسی
impatiently	ازروی بیطاقتی باشتیاق
perspicaciously	بفراست ازروی فراست
inexpertly	ازروی ناشی گری
piggishly	ازروی خوک منشی
systematically	ازروی یک اسلوب معین
in a partisan spirit	طرفدارانه ازروی تعصب
flauntingly	باجلوه ازروی خودنمایی
feignedly	ازروی بهانه باتزویر
well advised	ازروی عقل و منطق
with a bad grace	به اکراه ازروی بی میلی
petulantly	ازروی تندی یا کج خلقی
adherently	هواخواهانه ازروی تابعیت
endophagous	تغذیه کننده ازروی
To jump across the stream.	ازروی نهر آب پریدن
duty call	دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
disputatiously	ازروی ستیزه جویی
by the piece	ازروی کار کرد
nattily	ازروی زبر دستی
cockily	ازروی گستاخی یاخودبینی