Dictiornary-Farsi | ازروی سبکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
flippantly	ازروی سبکی


Other Matches

injudiciously	بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
impartially	ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
pusillanimously	ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly	ازروی کله شقی ازروی کودنی
fast and loose	ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
discerningly	ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
expertly	ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically	ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
lightsomeness	سبکی
potability	سبکی
portability	سبکی
legerity	سبکی
frivolously	به سبکی
stylists	سبکی
stylist	سبکی
lightly	به سبکی
frivolouseness	سبکی
flippancy	سبکی
lightness	سبکی
frivolity	سبکی
featheriness	سبکی
corkiness	سبکی خشکی
contumely	خفت سبکی
shitu ryu	سبکی در کاراته
to play the giddy goat	سبکی کردن
a strange [an odd] way	سبکی عجیب
buoyancy	سبکی شادابی روح
We had a light fall of snow.	برف سبکی بارید
Free Tudor	[سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
What she wears speaks volumes about her.	به سبکی که او [زن] لباس می پوشد خیلی واضح بیان می کند چه جور آدمی است.
ether	مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
dunnage	کاه وپوشال ومواد سبکی که لای فروف ومال التجاره می گذارند تا از اسیب مصون بماند
from	ازروی
laptop	کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld	کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
fatuously	ازروی بیشعوری
facetiously	ازروی شوخی
experientially	ازروی تجربه
mystically	ازروی تصوف
ill humouredly	ازروی بدخلقی
finically	ازروی وسواس
flatulently	ازروی نفخ
flatulently	ازروی لاف
flightily	ازروی بوالهوسی
floutingly	ازروی استهزاء
excursively	ازروی بی ترتیبی
evadingly	ازروی تجاهل
equivocally	ازروی ایهام
corruptly	ازروی تباهی
crookedly	ازروی نادرستی
deridingly	ازروی ریشخند
discontentedly	ازروی نارضایتی
discursively	ازروی استدلال
disgustedly	ازروی بیزاری
dishonorable	ازروی بی شرمی
disingenuously	ازروی تزویر
disobilgingly	ازروی نامهربانی
dissolutely	ازروی هرزگی
illy	ازروی بد خواهی
dizzily	ازروی گیجی
doubliy	ازروی تزویر
egotistically	ازروی خودبینی
emulously	ازروی هم چشمی
enterprisingly	ازروی توکل
distastefully	ازروی بی رغبتی
floutingly	ازروی اهانت
indelicately	ازروی بی نزاکتی
purposelessly	ازروی بی مقصودی
inexactly	ازروی بی دقتی
insesately	ازروی بیحسی
insesately	ازروی بی عاطفگی
irreligiously	ازروی بی دینی
irresolutely	ازروی بی تصمیمی
irreverently	ازروی بی حرمتی
querulousy	ازروی کج خلقی
profligately	ازروی هرزگی
powerlessly	ازروی ضعف
muddily	ازروی گیجی
politicly	ازروی مصلحت
obedienlv	ازروی فرمانبرداری
open mindldly	ازروی بی تعصبی
perfidiously	ازروی خیانت
indecisively	ازروی دو دلی
indecently	ازروی بی شرمی
incontinently	ازروی بی عفتی
fractiously	ازروی کج خلقی
irefully	ازروی تندی
frivolously	ازروی نادانی
glozingly	ازروی مداهنه
headily	ازروی خودسری
heretically	ازروی فسادعقیده
hurry scurry	ازروی دستپاچگی
to get off	برخاستن ازروی
hurry skurry	ازروی دستپاچگی
ill humouredly	ازروی بد خویی
ill humouredness	ازروی بد خلقی
ill naturedly	ازروی بد خویی
submissively	ازروی فروتنی
immorally	از ازروی بد اخلاقی
in the abstract	ازروی تجرید
inconstantly	ازروی بی ثباتی
pettishly	ازروی کج خلقی
subtly	ازروی زیرکی
huffily	ازروی زودرنجی
pessimistically	ازروی بد بینی
irritably	ازروی تندمزاجی
constantly	ازروی ثبات
irritably	ازروی تندی
impatiently	ازروی ناشکیبایی
despondingly	ازروی افسردگی
despondently	ازروی افسردگی
inefficiently	ازروی بی کفایتی
inefficiently	ازروی بی عرضگی
stupidly	ازروی نادانی
lightly	ازروی بی علاقگی
empirically	ازروی شارلاتانی
inquisitively	ازروی کنجکاوی
brotherly	ازروی دوستی
inexorably	ازروی سنگدلی
glaringly	ازروی خودنمائی
dissolute	ازروی هرزگی
childishly	ازروی بچگی
puerilely	ازروی بچگی
grammatically	ازروی دستور
preponderantly	ازروی فضیلت
rakishly	ازروی هرزگی
courageously	ازروی جرات
joyfully	ازروی خوشحالی
huffily	ازروی کج خلقی
antagonistically	ازروی رقابت
economically	ازروی اقتصاد
sure	ازروی یقین
surer	ازروی یقین
constrainedly	ازروی اجبار
by the book	ازروی کتاب
by i	ازروی ندانستگی
circumspectly	ازروی احتیاط
considerately	ازروی ملاحظه
blunderingly	ازروی اشتباه
contumaciously	ازروی سرکشی
impatiently	ازروی بی صبری
blamelessly	ازروی بی گناهی
shabbily	ازروی پستی
distractedly	ازروی گیجی
surest	ازروی یقین
inadequately	ازروی بی کفایتی
basely	ازروی پستی
cold heartedly	ازروی بی عاطفگی
contextually	ازروی قراین
inexpertly	ازروی کار ناشناسی
peaceably	ازروی صلح جویی
papistically	ازروی پاپ پرستی
cravenly	ازروی ترس وپستی
hat in hand	چاپلوسانه ازروی پستی
inertly	ازروی بیحالی یا تنبلی
perfidiously	ازروی پیمان شکنی
inexpertly	ازروی ناشی گری
iniquitously	ازروی بی عدالتی بناحق
impatiently	ازروی بیطاقتی باشتیاق
piggishly	ازروی خوک منشی
inadvertenly	ازروی عدم توجه
phonologically	ازروی صدا شناسی
out of mere freak	صرفا ازروی بوالهوسی
in a partisan spirit	طرفدارانه ازروی تعصب
nattily	ازروی زبر دستی
systematically	ازروی یک اسلوب معین
perspicaciously	بفراست ازروی فراست
immodestly	ازروی بی حیایی گستاخانه
rancorously	ازروی کینه وبغض
flauntingly	باجلوه ازروی خودنمایی
fierily	ازروی اتش مزاجی
fictitiously	ازروی جعل بطورعاریتی
feignedly	ازروی بهانه باتزویر
petulantly	ازروی تندی یا کج خلقی
To jump across the stream.	ازروی نهر آب پریدن
adherently	هواخواهانه ازروی تابعیت
crassly	ازروی زمختی یاکودنی
endophagous	تغذیه کننده ازروی
commandingly	باتوانایی ازروی قدرت
cockily	ازروی گستاخی یاخودبینی
duty call	دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
by the piece	ازروی کار کرد
disputatiously	ازروی ستیزه جویی
flashily	ازروی خودنمایی یاخودفروشی
contritely	ازروی توبه وپشیمانی
genealogically	ازروی نسبت نامه
the quilt slipped off the bed	لحاف ازروی رختخواب
bucks	ازروی خرک پریدن
get over	ازروی چیزی گذشتن
roguishly	ازروی بد ذاتی یاشیطنت
fractiously	ازروی سرکشی عبوسانه
glibly	ازروی چرب زبانی
flightily	ازروی تلون مزاج
vanally	ازروی پستی مزدوروار
ground observation	دیدبانی ازروی زمین
well advised	ازروی عقل و منطق
with a bad grace	به اکراه ازروی بی میلی
buck	ازروی خرک پریدن
persuasion	نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
exclaiming	ازروی تعجب فریاد زدن