Dictiornary-Farsi | ازروی عدم توجه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (7 milliseconds)

English	Persian
inadvertenly	ازروی عدم توجه


Other Matches

injudiciously	بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pig headedly	ازروی کله شقی ازروی کودنی
pusillanimously	ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially	ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly	ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
fast and loose	ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
expertly	ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically	ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
screamer	اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
draw attention	توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favourites	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites	طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest	پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
from	ازروی
purposelessly	ازروی بی مقصودی
flatulently	ازروی نفخ
politicly	ازروی مصلحت
flightily	ازروی بوالهوسی
querulousy	ازروی کج خلقی
pettishly	ازروی کج خلقی
dissolute	ازروی هرزگی
inexorably	ازروی سنگدلی
floutingly	ازروی استهزاء
floutingly	ازروی اهانت
despondingly	ازروی افسردگی
finically	ازروی وسواس
fatuously	ازروی بیشعوری
immorally	از ازروی بد اخلاقی
profligately	ازروی هرزگی
powerlessly	ازروی ضعف
irritably	ازروی تندی
preponderantly	ازروی فضیلت
courageously	ازروی جرات
inquisitively	ازروی کنجکاوی
distractedly	ازروی گیجی
shabbily	ازروی پستی
irritably	ازروی تندمزاجی
blamelessly	ازروی بی گناهی
flatulently	ازروی لاف
despondently	ازروی افسردگی
open mindldly	ازروی بی تعصبی
heretically	ازروی فسادعقیده
hurry scurry	ازروی دستپاچگی
hurry skurry	ازروی دستپاچگی
ill humouredly	ازروی بد خویی
impatiently	ازروی بی صبری
insesately	ازروی بی عاطفگی
insesately	ازروی بیحسی
ill humouredly	ازروی بدخلقی
inexactly	ازروی بی دقتی
ill humouredness	ازروی بد خلقی
indelicately	ازروی بی نزاکتی
indecently	ازروی بی شرمی
incontinently	ازروی بی عفتی
ill naturedly	ازروی بد خویی
illy	ازروی بد خواهی
headily	ازروی خودسری
irefully	ازروی تندی
irreligiously	ازروی بی دینی
grammatically	ازروی دستور
lightly	ازروی بی علاقگی
obedienlv	ازروی فرمانبرداری
economically	ازروی اقتصاد
huffily	ازروی کج خلقی
huffily	ازروی زودرنجی
fractiously	ازروی کج خلقی
mystically	ازروی تصوف
frivolously	ازروی نادانی
constantly	ازروی ثبات
inconstantly	ازروی بی ثباتی
muddily	ازروی گیجی
glozingly	ازروی مداهنه
irreverently	ازروی بی حرمتی
irresolutely	ازروی بی تصمیمی
in the abstract	ازروی تجرید
discontentedly	ازروی نارضایتی
surer	ازروی یقین
indecisively	ازروی دو دلی
egotistically	ازروی خودبینی
sure	ازروی یقین
corruptly	ازروی تباهی
contumaciously	ازروی سرکشی
dissolutely	ازروی هرزگی
contextually	ازروی قراین
emulously	ازروی هم چشمی
constrainedly	ازروی اجبار
considerately	ازروی ملاحظه
cold heartedly	ازروی بی عاطفگی
enterprisingly	ازروی توکل
doubliy	ازروی تزویر
surest	ازروی یقین
discursively	ازروی استدلال
disgustedly	ازروی بیزاری
dishonorable	ازروی بی شرمی
stupidly	ازروی نادانی
disingenuously	ازروی تزویر
inefficiently	ازروی بی عرضگی
inefficiently	ازروی بی کفایتی
disobilgingly	ازروی نامهربانی
deridingly	ازروی ریشخند
impatiently	ازروی ناشکیبایی
crookedly	ازروی نادرستی
distastefully	ازروی بی رغبتی
dizzily	ازروی گیجی
equivocally	ازروی ایهام
inadequately	ازروی بی کفایتی
pessimistically	ازروی بد بینی
childishly	ازروی بچگی
submissively	ازروی فروتنی
basely	ازروی پستی
by the book	ازروی کتاب
by i	ازروی ندانستگی
subtly	ازروی زیرکی
flippantly	ازروی سبکی
blunderingly	ازروی اشتباه
antagonistically	ازروی رقابت
experientially	ازروی تجربه
facetiously	ازروی شوخی
perfidiously	ازروی خیانت
brotherly	ازروی دوستی
glaringly	ازروی خودنمائی
puerilely	ازروی بچگی
rakishly	ازروی هرزگی
evadingly	ازروی تجاهل
empirically	ازروی شارلاتانی
to get off	برخاستن ازروی
circumspectly	ازروی احتیاط
excursively	ازروی بی ترتیبی
joyfully	ازروی خوشحالی
inexpertly	ازروی کار ناشناسی
cockily	ازروی گستاخی یاخودبینی
adherently	هواخواهانه ازروی تابعیت
genealogically	ازروی نسبت نامه
commandingly	باتوانایی ازروی قدرت
inexpertly	ازروی ناشی گری
iniquitously	ازروی بی عدالتی بناحق
impatiently	ازروی بیطاقتی باشتیاق
hat in hand	چاپلوسانه ازروی پستی
ground observation	دیدبانی ازروی زمین
inertly	ازروی بیحالی یا تنبلی
by the piece	ازروی کار کرد
contritely	ازروی توبه وپشیمانی
immodestly	ازروی بی حیایی گستاخانه
crassly	ازروی زمختی یاکودنی
in a partisan spirit	طرفدارانه ازروی تعصب
systematically	ازروی یک اسلوب معین
roguishly	ازروی بد ذاتی یاشیطنت
perspicaciously	بفراست ازروی فراست
with a bad grace	به اکراه ازروی بی میلی
endophagous	تغذیه کننده ازروی
the quilt slipped off the bed	لحاف ازروی رختخواب
well advised	ازروی عقل و منطق
flauntingly	باجلوه ازروی خودنمایی
phonologically	ازروی صدا شناسی
vanally	ازروی پستی مزدوروار
fierily	ازروی اتش مزاجی
glibly	ازروی چرب زبانی
rancorously	ازروی کینه وبغض
bucks	ازروی خرک پریدن
buck	ازروی خرک پریدن
piggishly	ازروی خوک منشی
fictitiously	ازروی جعل بطورعاریتی
feignedly	ازروی بهانه باتزویر
flashily	ازروی خودنمایی یاخودفروشی
cravenly	ازروی ترس وپستی
disputatiously	ازروی ستیزه جویی
petulantly	ازروی تندی یا کج خلقی
get over	ازروی چیزی گذشتن
fractiously	ازروی سرکشی عبوسانه
out of mere freak	صرفا ازروی بوالهوسی
papistically	ازروی پاپ پرستی
duty call	دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
nattily	ازروی زبر دستی
perfidiously	ازروی پیمان شکنی
peaceably	ازروی صلح جویی
flightily	ازروی تلون مزاج
To jump across the stream.	ازروی نهر آب پریدن
condescendingly	ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
elenchus	رد ازروی قیاس و صغری وکبری
scurry	حرکت ازروی دست پاچگی
scurries	حرکت ازروی دست پاچگی
scurrying	حرکت ازروی دست پاچگی
fawningly	ازروی سبزی پاک کنی
geodetically	ازروی علم زمین پیمایی
chastely	ازروی پاکی یاپاکدامنی عفیفانه
sympathetically	ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
elaborately	ازروی صنعت و نازک کاری
geomancy	غیب گویی ازروی خاک
haltingly	درنگ کنان ازروی دودلی
overwrought	تهیه شده ازروی مهارت
hieromancy	طالع بینی ازروی قربانی
fiendishly	ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
contemptuously	بطوراهانت امیز- ازروی استهزاوتحقیر
exclaiming	ازروی تعجب فریاد زدن
passive obedience	فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
exclaim	ازروی تعجب فریاد زدن
overbearingly	ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
He did it out of friendship.	ازروی دوستی اینکار راکرد
intemperately	ازروی افراط با زیاده روی