English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
submissively ازروی فروتنی
Search result with all words
condescendingly ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
Other Matches
injudiciously بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
discerningly ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
pig headedly ازروی کله شقی ازروی کودنی
fast and loose ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
impartially ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
pusillanimously ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
expertly ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
humbleness فروتنی
demission فروتنی
courteousness فروتنی
meekness فروتنی
self humiliation فروتنی
humility فروتنی
lowlihead فروتنی
lowliness فروتنی
modesty فروتنی
humble فروتنی کردن
abase oneself فروتنی کردن
humblest فروتنی کردن
to humble oneself فروتنی کردن
modesty عفت فروتنی
selfhumbling فروتنی خود شکنی
lowlily از روی پستی یا فروتنی
modestly با ازرم از روی فروتنی
to feel humbled احساس فروتنی کردن
to be humbled احساس فروتنی کردن
meekly از روی فروتنی یا افتادگی
humbly از روی فروتنی یا خضوع و خشوع
self abasement پست سازی یا تحقیر خود فروتنی
cringe چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringed چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringing چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
cringes چاپلوسانه فروتنی کردن انقباض غیر ارادی ماهیچه
condescended فروتنی کردن خود را پست کردن
condescends فروتنی کردن خود را پست کردن
condescend فروتنی کردن خود را پست کردن
from ازروی
facetiously ازروی شوخی
experientially ازروی تجربه
fatuously ازروی بیشعوری
ill humouredness ازروی بد خلقی
floutingly ازروی استهزاء
finically ازروی وسواس
flatulently ازروی نفخ
flatulently ازروی لاف
flightily ازروی بوالهوسی
evadingly ازروی تجاهل
excursively ازروی بی ترتیبی
equivocally ازروی ایهام
crookedly ازروی نادرستی
deridingly ازروی ریشخند
discontentedly ازروی نارضایتی
discursively ازروی استدلال
dishonorable ازروی بی شرمی
disingenuously ازروی تزویر
disobilgingly ازروی نامهربانی
disgustedly ازروی بیزاری
dissolutely ازروی هرزگی
distastefully ازروی بی رغبتی
dizzily ازروی گیجی
doubliy ازروی تزویر
egotistically ازروی خودبینی
emulously ازروی هم چشمی
enterprisingly ازروی توکل
corruptly ازروی تباهی
floutingly ازروی اهانت
insesately ازروی بی عاطفگی
irefully ازروی تندی
irreligiously ازروی بی دینی
irresolutely ازروی بی تصمیمی
irreverently ازروی بی حرمتی
muddily ازروی گیجی
mystically ازروی تصوف
obedienlv ازروی فرمانبرداری
open mindldly ازروی بی تعصبی
perfidiously ازروی خیانت
pettishly ازروی کج خلقی
querulousy ازروی کج خلقی
politicly ازروی مصلحت
powerlessly ازروی ضعف
profligately ازروی هرزگی
sure ازروی یقین
purposelessly ازروی بی مقصودی
insesately ازروی بیحسی
inexactly ازروی بی دقتی
indelicately ازروی بی نزاکتی
fractiously ازروی کج خلقی
frivolously ازروی نادانی
glozingly ازروی مداهنه
headily ازروی خودسری
heretically ازروی فسادعقیده
hurry scurry ازروی دستپاچگی
hurry skurry ازروی دستپاچگی
ill humouredly ازروی بد خویی
ill humouredly ازروی بدخلقی
ill naturedly ازروی بد خویی
illy ازروی بد خواهی
immorally از ازروی بد اخلاقی
in the abstract ازروی تجرید
inconstantly ازروی بی ثباتی
incontinently ازروی بی عفتی
indecently ازروی بی شرمی
indecisively ازروی دو دلی
to get off برخاستن ازروی
contumaciously ازروی سرکشی
glaringly ازروی خودنمائی
impatiently ازروی بی صبری
impatiently ازروی ناشکیبایی
preponderantly ازروی فضیلت
empirically ازروی شارلاتانی
pessimistically ازروی بد بینی
inadequately ازروی بی کفایتی
dissolute ازروی هرزگی
inefficiently ازروی بی کفایتی
inefficiently ازروی بی عرضگی
distractedly ازروی گیجی
stupidly ازروی نادانی
joyfully ازروی خوشحالی
rakishly ازروی هرزگی
puerilely ازروی بچگی
inquisitively ازروی کنجکاوی
brotherly ازروی دوستی
irritably ازروی تندمزاجی
flippantly ازروی سبکی
irritably ازروی تندی
despondently ازروی افسردگی
lightly ازروی بی علاقگی
subtly ازروی زیرکی
courageously ازروی جرات
childishly ازروی بچگی
economically ازروی اقتصاد
antagonistically ازروی رقابت
inexorably ازروی سنگدلی
despondingly ازروی افسردگی
constrainedly ازروی اجبار
by i ازروی ندانستگی
huffily ازروی کج خلقی
by the book ازروی کتاب
surer ازروی یقین
considerately ازروی ملاحظه
huffily ازروی زودرنجی
circumspectly ازروی احتیاط
blamelessly ازروی بی گناهی
cold heartedly ازروی بی عاطفگی
constantly ازروی ثبات
contextually ازروی قراین
blunderingly ازروی اشتباه
basely ازروی پستی
surest ازروی یقین
shabbily ازروی پستی
grammatically ازروی دستور
inertly ازروی بیحالی یا تنبلی
vanally ازروی پستی مزدوروار
phonologically ازروی صدا شناسی
inadvertenly ازروی عدم توجه
immodestly ازروی بی حیایی گستاخانه
in a partisan spirit طرفدارانه ازروی تعصب
well advised ازروی عقل و منطق
with a bad grace به اکراه ازروی بی میلی
piggishly ازروی خوک منشی
perspicaciously بفراست ازروی فراست
nattily ازروی زبر دستی
out of mere freak صرفا ازروی بوالهوسی
papistically ازروی پاپ پرستی
bucks ازروی خرک پریدن
buck ازروی خرک پریدن
roguishly ازروی بد ذاتی یاشیطنت
the quilt slipped off the bed لحاف ازروی رختخواب
systematically ازروی یک اسلوب معین
peaceably ازروی صلح جویی
impatiently ازروی بیطاقتی باشتیاق
iniquitously ازروی بی عدالتی بناحق
inexpertly ازروی ناشی گری
perfidiously ازروی پیمان شکنی
rancorously ازروی کینه وبغض
inexpertly ازروی کار ناشناسی
petulantly ازروی تندی یا کج خلقی
cockily ازروی گستاخی یاخودبینی
fractiously ازروی سرکشی عبوسانه
by the piece ازروی کار کرد
disputatiously ازروی ستیزه جویی
flightily ازروی تلون مزاج
glibly ازروی چرب زبانی
duty call دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
flashily ازروی خودنمایی یاخودفروشی
adherently هواخواهانه ازروی تابعیت
fierily ازروی اتش مزاجی
fictitiously ازروی جعل بطورعاریتی
feignedly ازروی بهانه باتزویر
endophagous تغذیه کننده ازروی
cravenly ازروی ترس وپستی
To jump across the stream. ازروی نهر آب پریدن
hat in hand چاپلوسانه ازروی پستی
ground observation دیدبانی ازروی زمین
get over ازروی چیزی گذشتن
contritely ازروی توبه وپشیمانی
flauntingly باجلوه ازروی خودنمایی
commandingly باتوانایی ازروی قدرت
crassly ازروی زمختی یاکودنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com