Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
to hide one's head
ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
Other Matches
harboured
پناه دادن پناه بردن
refuges
پناه دادن پناه بردن
harbored
پناه دادن پناه بردن
harbours
پناه دادن پناه بردن
harboring
پناه دادن پناه بردن
refuge
پناه دادن پناه بردن
harbors
پناه دادن پناه بردن
take reffuge
پناه اوردن پناه بردن
harbouring
پناه دادن پناه بردن
harbour
پناه دادن پناه بردن
ensconces
پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconcing
پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconce
پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconced
پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
harbouring
پناه بردن
harbour
پناه بردن
harbors
پناه بردن
harbours
پناه بردن
harboring
پناه بردن
quarter
پناه بردن به
harboured
پناه بردن
harbor
پناه بردن
harbored
پناه بردن
sheltering
پناهگاه پناه بردن
lodge
به لانه پناه بردن
lair
بلانه پناه بردن
shelter
پناهگاه پناه بردن
lodges
به لانه پناه بردن
lodged
به لانه پناه بردن
shelters
پناهگاه پناه بردن
to hunker down in a place
در جایی پناه بردن
lairs
بلانه پناه بردن
sheltered
پناهگاه پناه بردن
To seek refuge ( shelter).
پناه آوردن ( بردن )
tree
بدرخت پناه بردن
flight into sickness
پناه بردن به بیماری
to seek refuge
پناه بردن پناهنده شدن
to lie or keep close
پنهان بردن یاماندن
defilade
درجان پناه و موضع گرفتن پناه یافتن
cover one's tracks
<idiom>
پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
imbibed
تحلیل بردن فرو بردن
to push out
پیش بردن جلو بردن
imbibing
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
تحلیل بردن فرو بردن
masochism
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
blinds
پناه
defenseless
بی پناه
safeguards
پناه
safeguarded
پناه
safeguard
پناه
fenceless
بی پناه
coverture
پناه
safeguarding
پناه
guard
پناه
defenceless
بی پناه
erfuge
پناه
sconce
پناه
blind
پناه
blinded
پناه
guards
پناه
grith
پناه
harbourage
پناه
guardless
بی پناه
exposed
بی پناه
bulwarks
پناه
opens
بی پناه
opened
بی پناه
refuge
پناه
harbourless
بی پناه
shelterless
بی پناه
unsheltered
<adj.>
بی پناه
guarding
پناه
refuges
پناه
bulwark
پناه
open
بی پناه
parapet
جان پناه
cestus
مشت پناه
shelter
پناه دادن
parapets
جان پناه
ambush
پناه گاه
awnings
پناه پناهگاه
awning
پناه پناهگاه
defilade
جان پناه
harbours
پناه دادن
shelterer
پناه دهنده
Good gracious ! Good heaven ! My god !
پناه برخدا
shelters
جان پناه
shelters
پناه دادن
harboured
پناه دادن
harbour
پناه دادن
harbors
پناه دادن
harboring
پناه دادن
turret
جان پناه
harbored
پناه دادن
to seek shelter
پناه جستن
sheltering
پناه دادن
ambushed
پناه گاه
ambushes
پناه گاه
ambushing
پناه گاه
shelter
جان پناه
turrets
جان پناه
sheltered
جان پناه
sheltered
پناه دادن
harbouring
پناه دادن
sheltering
جان پناه
to seek refuge
پناه جستن
mantelet
جان پناه
lee side
سمت پناه
traversed
جان پناه
traverse
جان پناه
ear cap
گوش پناه
bunkers
جان پناه
dismounted defilade
جان پناه
hand rail
جان پناه
guard rail
جان پناه
ear tab
گوش پناه
bunker
جان پناه
trenches
جان پناه
exposing
بی پناه گذاشتن
gorget
گلو پناه
expose
بی پناه گذاشتن
Good grief!
پناه برخدا !
erfuge
پناه گاه
fire in the hole
به جان پناه
harbor
پناه دادن
traversing
جان پناه
trench
جان پناه
traverses
جان پناه
embower
پناه دادن
exposes
بی پناه گذاشتن
fence
خاکریز پناه دادن
shelter
پناه گرفتن سرپناه
shelters
پناه گرفتن سرپناه
sheltering
پناه گرفتن سرپناه
lee helm
سکان سمت پناه
To shelter someone .
به کسی پناه دادن
lee
سمت پناه دار
sheltered
پناه گرفتن سرپناه
ante-mural
[e]
جان پناه دفاعی
lee shore
سمت پناه دارکشتی
fences
خاکریز پناه دادن
ensconce
پوشاندن پناه دادن
ensconced
پوشاندن پناه دادن
ensconces
پوشاندن پناه دادن
approach parapets
جان پناه دیوار
protective cover
جان پناه دفاعی
pis aller
اخرین پناه چاره
benching
جان پناه خاکی
they took refuge in a cave
بغاری پناه بردند
take cover
جان پناه گرفتن
house of refuge
پناه گاه بی نوایان
bombproof
پناه دهنده ازاثربمب
stockades
جان پناه چوبی
stockade
جان پناه چوبی
ensconcing
پوشاندن پناه دادن
occult
پنهان
jackes
پنهان
hugger mugger
پنهان
hidden line
خط پنهان
benined the curtain
پنهان
backdoor
پنهان
cryptically
پنهان
cryptical
پنهان
veiled
پنهان
perdu or due
پنهان
delitescent
پنهان
latent
پنهان
ram cache
RA پنهان
perdue
پنهان
perdu
پنهان
abstruse
پنهان
cryptic
پنهان
coverings
جان پناه خفاگاه پوشاندن
bombproof
ساختمانی که پناه بمب باشد
side wall of stairs
جان پناه کناره پلکان
gun house
پناه گاه توپ یاتوپچی
cover
جان پناه خفاگاه پوشاندن
covers
جان پناه خفاگاه پوشاندن
alee
ان سوی قایق که در پناه باداست
protect
در پناه سنگر قرار دادن
lee shore
سوی قسمت پناه دارکشتی
protects
در پناه سنگر قرار دادن
protecting
در پناه سنگر قرار دادن
lee shore
واقع در سمت پناه دارکشتی
defilade
جان پناه استحکامات تدافعی
hidden line removal
حذف خط پنهان
i hid my self
را پنهان کردم
hidden inflation
تورم پنهان
disguising
پنهان کردن
hidden file
فایل پنهان
disguised unemployment
بیکاری پنهان
cryptography
پنهان شناسی
hidden codes
کدهای پنهان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com