English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
preexistent ازلیت موجود از قبل
Other Matches
preexistence ازلیت
prevenience ازلیت
eternity ازلیت جاودانی
eternities ازلیت جاودانی
pre existence هستی از پیش ازلیت
eternalness ازلیت :ابدی یا ازلی بودن
polymorph عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
current ratio نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
stocked موجود
to the fore موجود
available موجود
entities موجود
lives موجود
life موجود
on hand موجود
in store موجود
existing موجود
going موجود
inesse موجود
handiest موجود
disposal موجود
stock موجود
handy موجود
handier موجود
existent موجود
entity موجود
extant موجود
bound موجود
available balance مانده موجود
biotype موجود همزیست
gremlin موجود وهمی
available goods کالاهای موجود
present موجود اماده
presented موجود اماده
presenting موجود اماده
effective strength استعدادرزمی موجود
fleet in being ناوگان موجود
gremlins موجود وهمی
presents موجود اماده
existing circumstances شرایط موجود
inexistent غیر موجود
wight موجود زنده
availability موجود بودن
to be there موجود بودن
real واقعی موجود
ready money پول موجود
to have in stock موجود داشتن
spot goods کالاهای موجود
records available اطلاعات موجود
thing لباس موجود
status quo وضع موجود
biogenic موجد موجود زنده
water hardness [میزان املاح موجود در آب]
built in موجود در داخل چیزی
frees موجود در دیسک یا حافظه
nonentities چیز غیر موجود
nonentity چیز غیر موجود
hygroscopic moisture رطوبت موجود در هوا
organism ترکیب موجود زنده
organisms ترکیب موجود زنده
all available تمام توپخانه موجود
anaerobe موجود غیر هوازی
freed موجود در دیسک یا حافظه
freeing موجود در دیسک یا حافظه
available supply rate نواخت اماد موجود
undertone ته صدا موجود در زمینه
microorganisms موجود ذره بینی
microorganism موجود ذره بینی
undertones ته صدا موجود در زمینه
clara هدف موجود نیست
dermatome قسمت خارجی یک موجود
uric موجود در ادرار پیشابی
supermen موجود مافوق انسان
extant نسخهء موجود و باقی
The root of exisiting differences. ریشه اختلافات موجود
free موجود در دیسک یا حافظه
on hand وسایل موجود درانبار
hemophile موجود خون دوست
polyembryony موجود چند جنینی
stock accounting حساب کالاهای موجود
being موجود زنده شخصیت
superman موجود مافوق انسان
virtual موجود بالقوه تقدیری
back order اماد غیر موجود
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
humidity میزان بخار اب موجود درهوا
moisture content درصد رطوبت موجود در خاک
symbiont موجود زنده اجتمای یا همزی
avaiiability موجود بودن بدرد خوردن
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
NO VACANCIES اتاق خالی موجود نیست.
humus موار الی موجود در خاک
hydrotaxis واکنش موجود زنده نسبت به اب
hypostasis موجود فرضی حالت تعلیق
beach reserves ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
solute جسم حل شده موجود در محلول
banshee موجود وهمی بشکل روح
menu لیستی از انتخابهای اولیه موجود
latent اضافه ازفرفیت بار موجود
taxis واکنش موجود زنده در برابرگرایش
satyr موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs موجود نیمه انسان ونیمه بز
banshees موجود وهمی بشکل روح
menus لیستی از انتخابهای اولیه موجود
ubiquitous همه جا حاضر موجود درهمه جا
backgrounds اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
keratin ماده شاخی موجود در مووناخن و شاخ
armament جنگ افزار موجود روی وسیله
sylph روح یا موجود ساکن در هوا جن هوایی
zaps حذف داده موجود در فضای کاری
availability edit بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
armaments جنگ افزار موجود روی وسیله
We dont have it in stock . این جنس موجود نیست ( نداریم )
There are no tickets available for tonight . بلیط برای امشب موجود نیست
halobiont موجود زیست کننده دراب شور
cybercafe نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
background اختلال موجود در سیگنال در خواست شده
biont واحد مستقل موجود زنده سلول
intravenous موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
radicalism اجتماعی موجود سا سیستم فکری افراطی
zapped حذف داده موجود در فضای کاری
nucleon پروتون یا نوترون موجود درهسته اتمی
set up انتخابهای موجود هنگام نصب سیستم
preexist ازلی بودن قبلا موجود شدن
zapping حذف داده موجود در فضای کاری
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
abiogenesis ایجاد موجود زنده از موادبی جان
addressability کنترل موجود روی پیکسلهای صفحه
zap حذف داده موجود در فضای کاری
intravenously موجود در سیاهرگ یا ورید داخل وریدی
aprFs-ski فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
delivery forecast پیش بینی اشکالات موجود درسیستم تولید
dock warrant سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
staged crews خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
gamodeme نژاد دور افتاده یا منزوی موجود زنده
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
peripheral فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
net storage انبار بار قوال انبارهای موجود در یک شبکه
stare decisis قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
recombinant موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
resource تقسیم منابع موجود در سیستم بین کارها
backtab برگرداندن نشانه گر به یک واحد عقب تر از موقعیت موجود
To preserve the status quo . وضع موجود ( شرایط فعلی ) را حفظ کردن
metabolism تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
gene عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
genes عامل موجود در کروموزوم که ناقل صفات ارثی است
terpene هیدروکربن هایی موجود در اسانس بفرمول 61H 01C
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
riparian law قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
metabolisms تحولات بدن موجود زنده برای حفظ حیات
fix تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
anticatalyst مادهای که موجب وقفهء واکنشهای حیاتی موجود میشود
subject to being unsold فروخته نشده باشد درصورت موجود بودن کالا
fixes تعداد بیتهای موجود که یک کلمه کامپیوتری را تشکیل میدهد
prtsc کلیدی که محتوای موجود روی صفحه را به چاپگر بفرستد
victualling bill پروانه حمل کالائی که درانبار گمرکی موجود باشد
manning level درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
insertion loss توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
stenotherm موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
symbion موجود زندهای که بصورت دسته جمعی یا همزیستی زندگی کند
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
proprioceptive تحریک شده در اثر تحریکات درونی عضو موجود زنده
transmigration حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل خروجی دیجیتال به آنالوگ
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
parabiosis برگشت ووقفه فعالیت حیاتی موجود فرونشستگی احساسات یافعالیت
mock-ups مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
set up برنامهای که به کاربر در تشخیص کامپیوتر یا نرم افزار موجود کمک میکند
spellcheck بررسی صحت نوشتار کلمه با مقایسه آن با لغت نامه موجود در کامپیوتر
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
mock-up مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
analog مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
share پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
geneva stop کلیدچرخ دندهای صلیبی شکل که در دستگاه فیلم برداری موجود میباشد
sizes محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
size محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
analogue مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
shares پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
shared پردازشگر کلمات موجود برای چندین کاربر سیستم منط قی اشتراکی
analogues مدارهای موجود در PCB برای تبدیل سیگنالهای ورودی آنالوگ به دیجیتال
full که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
drawbore کنگرههای موجود بین کام وزبانه که باهم جفت شده ومحکم میشود
topology که کابل بندی و واسط های لازم و امکانات موجود درشبکه را مشخص میکند
fullest که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
fusible read only memory MORP که از ماتریسی از اتصالات موجود تشکیل شده که به طور انتخابی به برنامه وصل می شوند
analogues مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
analogue مدارهای PCB موجود در کامپیوتر برای تبدیل داده خروجی دیجیتال به حالت آنالوگ
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
infusionism اعتقاد باینکه روح پیش از تن موجود است و هنگام زاییمان بتن دمیده میشود
ageing ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
flagellant کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
effective demand تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
Pentium Pro قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com