Dictiornary-Farsi | ازمون تداعی واژه ها | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
word association test	ازمون تداعی واژه ها


Other Matches

association test	ازمون تداعی
word building test	ازمون واژه سازی
word choice test	ازمون واژه گزینی
word span test	ازمون فراخنای واژه ها
army classification battery test	ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
associations	تداعی
association	تداعی
portmanteaus	واژه مرکب از دو واژه
portmanteau	واژه مرکب از دو واژه
portmanteaux	واژه مرکب از دو واژه
association of ideas	تداعی معانی
assiciative strength	نیرومندی تداعی
association of ideas	تداعی اندیشه ها
forward association	تداعی رو به جلو
association cortex	قشر تداعی
association method	روش تداعی
free association	تداعی ازاد
associative shift	جابجایی تداعی
backward association	تداعی وارونه
associative fluency	سیالی تداعی
associationist	تداعی گرا
associationism	تداعی گرایی
association time	زمان تداعی
association school	مکتب تداعی
clang association	تداعی اوایی
associative memory	حافظه تداعی
associative thinking	تفکر تداعی گرا
association psychology	روانشناسی تداعی گرا
associative facilitation	سهولت ناشی از تداعی
associative inhibition	بازداری ناشی از تداعی
association by contiguity	تداعی از راه مجاورت
associations	تداعی معانی تجمع
association	تداعی معانی تجمع
resemblance	[تداعی کردن طرح یا الگو]
shear box test	ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
mosul	واژه
neologisms	نو واژه
worded	واژه
neologism	نو واژه
word	واژه
term	واژه
termed	واژه
terming	واژه
neologism	واژه تراشی
neologisms	واژه جدید
synonyms	واژه مترادف
neologisms	واژه تراشی
neologism	واژه جدید
synonym	واژه مترادف
synonyms	واژه هم معنی
synonym	واژه هم معنی
word count	واژه شماری
intercalation	واژه افزایی
keyword	واژه کلیدی
the root of a word	ریشه واژه
lexicology	واژه شناسی
loanword	واژه عاریه
loanword	واژه بیگانه
stimulus word	واژه محرک
neolalia	واژه تراشی
score out that word	ان واژه را خط بزنید
punctuation for reference	زیر واژه
paronym	واژه هم ریشه
philologist	واژه شناس
word deafness	واژه کری
word order	ترتیب واژه ها
wordbook	واژه نامه
word book	واژه نامه
lexicon [dictionary]	واژه نامه
glossary	واژه نامه
dictionary	واژه نامه
dissylable	واژه دوهجائی
buzz words	رمز واژه
buzz word	رمز واژه
wordbook	واژه نامه
glossaries	واژه نامه
word	واژه سخن
word blindness	واژه کوری
cognate	واژه هم ریشه
pejorative	واژه تحقیری
word-blindness	واژه کوری
worded	واژه سخن
coinage	ابداع واژه
glossary	واژه نامه
tree of life	درخت زندگی [این نگاره بگونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف بکار رفته و جلوه ای از حیات انسان را تداعی می کند.]
this word means a dog	این واژه یعنی سگ
polysllable	واژه جند هجائی
that word is obsolescent	ان واژه کم کم دارد مهجور
logomachy	بازی واژه پردازی
teragram	واژه چهار حرفی
syncopation	کوتاه سازی واژه
dictionary sort	ترتیب واژه نامهای
english words	واژه ها یا لغات انگلیسی
wordprocessing program	برنامه واژه پردازی
wordage	کلمات واژه بندی
octosyllable	واژه هشت هجائی
an inseparable prefix	سر واژه جدا نشدنی
lexicons	واژه نامه دیکسیونر
homely [British E] <adj.>	سنگین [واژه تحقیری]
prandial	واژه شوخی امیز
lexicon	واژه نامه دیکسیونر
homely [British E] <adj.>	خفه [واژه تحقیری]
pentasyllable	واژه پنج هجائی
septisyllable	واژه هفت هجائی
post fix	در پایان واژه چسباندن
score out that word	روی ان واژه خط بکشید
homely [British E] <adj.>	بیمزه [واژه تحقیری]
a word with a pejorative connotation	واژه ای با معنای ضمنی منفی
glossaries	واژه نامه ضمیمه کتاب
God bless [you] !	خدا حافظ [واژه کهنه]
lexicography	فرهنگ نویسی واژه نگاری
glossary	واژه نامه ضمیمه کتاب
neology	استعمال واژه یااصطلاح جدید
dictionary	کتاب لغت واژه نامه
slang	واژه عامیانه وغیر ادبی
purism	واژه یا اصطلاح اصیل وصحیح
periphrasis	استعمال واژه ها وعبارات زائد
malaprop	کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
rebus	نشاندادن واژه ها بصورت مصور
nomenclature	فهرست واژه ها و اصطلاحات یک علم یا یک فن
dictionaries	کتاب لغت واژه نامه
spicery	انباری ادویه [واژه قدیمی]
catch-phrases	واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
lexigraphy	یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
catch-phrase	واژه یا عبارتی که جلب توجه کند
cantoria	[واژه ای ایتالیایی برای گالری یا تریبون]
bawdry	زنا [دین] [حقوق] [واژه قدیمی]
How do you pronounce [say] that [this] word?	این واژه چه جور تلفظ می شود؟
homely [British E] <adj.>	عادی و خسته کننده [واژه تحقیری]
experiencing	ازمون
experiences	ازمون
t test	ازمون تی
examination	ازمون
examinations	ازمون
experience	ازمون
tested	ازمون
u test	ازمون یو
tests	ازمون
f test	ازمون اف
shibboleths	ازمون
shibboleth	ازمون
z test	ازمون " زی "
chi square test	ازمون "چی دو "
post test	پس ازمون
parathesis	پیوند دو واژه بی انکه تغییری درانهاروی دهد
to inspan oxen	این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
sanshifter	واژه توهین امیز برای نفردونده جلویی
Genius Loci	نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
alinik design	واژه ترکی به معنای طرح محرابی یا جانمازی
anglo-chinois	[واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
shareware	ازمون- افزار
shearing test	ازمون برشی
subjective test	ازمون غیرعینی
sign test	ازمون علامتها
stilling test	ازمون استیلینگ
recognition test	ازمون بازشناسی
progressive education	ازمون پیشرو
pretest	پیش ازمون
power test	ازمون قدرت
reasoning test	ازمون استدلال
proofer	ازمون کننده
recall test	ازمون یاداوری
spiral test	ازمون مارپیچ
repeated test	ازمون دوباره
responsions	ازمون مقدماتی
rorschach test	ازمون رورشاخ
sampling test	ازمون نمونهای
subtest	خرده ازمون
world test	ازمون جهان
two tailes test	ازمون دو دامنهای
two tailed test	ازمون دو دامنه
triaxial test	ازمون سه اسهای
trial and error	ازمون و خطا
total test variance	پراکنش کل ازمون
tollen's test	ازمون تولن
testing time	دوره ازمون
verbal test	ازمون کلامی
vigotsky test	ازمون ویگوتسکی
vision test	ازمون بینایی
wilcoxon test	ازمون ویلکاکسن
whisper test	ازمون نجوا
watch test	ازمون ساعت
wassermann test	ازمون واسرمان
aptitude tests	ازمون شایستگی
war game	جنگ ازمون
walsh test	ازمون والش
vocabulary test	ازمون واژگان
testing load	بار ازمون
testable	ازمون پذیر
test economy	اقتصاد ازمون
test construction	ازمون سازی
test bias	سوداری ازمون
test battery	مجموعه ازمون
tensile test	ازمون کششی
t data	دادههای ازمون
szondi test	ازمون زوندی
system test	ازمون سیستم
test item	ماده ازمون
test norm	هنجار ازمون
test of independence	ازمون ناوابستگی