English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
color sorting test ازمون دسته بندی رنگها
Other Matches
sorting test ازمون دسته بندی
card sorting test ازمون دسته بندی برگه ها
ordering test ازمون رده بندی
test scaling مقیاس بندی ازمون
army genetal classification test ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
agct ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
groupage دسته بندی
factions دسته بندی
ratings دسته بندی
assortment دسته بندی
assortments دسته بندی
scale دسته بندی
junta دسته بندی
grading دسته بندی
clustering دسته بندی
classification دسته بندی
ordination دسته بندی
ordinations دسته بندی
faction دسته بندی
classifications دسته بندی
rating دسته بندی
juntas دسته بندی
realized انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizes انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing the palette انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realises انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realizing انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realize انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realising انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
realised انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
group دسته بندی کردن
resort دسته بندی کردن
classifying دسته بندی کردن
classify دسته بندی کردن
to categorize دسته بندی کردن
resorted دسته بندی کردن
clanship دسته بندی قبیلهای
regimentalation دسته بندی کردن
qsort دسته بندی پرسشها
grades دسته بندی کردن
classification عمل دسته بندی
grade دسته بندی کردن
classification chart نمودار دسته بندی
zone ناحیه دسته بندی
zones ناحیه دسته بندی
groups دسته بندی کردن
zone decimal دسته بندی اعشاری
zone decimal دسته بندی ده دهی
zone punch سوراخ دسته بندی
resorts دسته بندی کردن
ratings دسته بندی کردن
groupage دسته بندی کردن
categorising دسته بندی کردن
categorises دسته بندی کردن
divisions قسمت دسته بندی
division قسمت دسته بندی
sorter دسته بندی کننده
sort دسته بندی کردن
rally دسته بندی کردن
assorted <adj.> دسته بندی شده
categorised دسته بندی کردن
rating دسته بندی کردن
junto دسته بندی سیاسی
categorizes دسته بندی کردن
categorized دسته بندی کردن
classifications عمل دسته بندی
categorize دسته بندی کردن
factionist عضو دسته بندی
to form into groups دسته بندی کردن
to erect into دسته بندی کردن به
categorizing دسته بندی کردن
classifies دسته بندی کردن
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
factional مربوط به دسته بندی یا توط ئه
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
rank درجه دادن دسته بندی کردن
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
ranked درجه دادن دسته بندی کردن
ranks درجه دادن دسته بندی کردن
natives Olivenöl extra روغن زیتون کاملا طبیعی [دسته بندی یک]
nerve bundle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
nerve fascicle دسته ای از رشته عصبی [ساختمان استخوان بندی ]
cingulum دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
yarn sorting دسته بندی نخ [بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
cingulum bundle دسته ای از رشته عصبی در مغز [ساختمان استخوان بندی ]
exceptions چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
catchall بخشی که شامل مواد مختلف وبدون دسته بندی باشد
exception چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
resorted رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resort رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
lot integrity دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
log rolling دسته بندی سیاسی که دران همدیگر رابستایندویاری کننداصول نان بهم قرض دادن
army classification battery test ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
wool sorting دسته بندی الیاف [بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
sorts دسته کردن طبقه بندی کردن
sorted دسته کردن طبقه بندی کردن
sort دسته کردن طبقه بندی کردن
zone bits بیت منطقه بیت دسته بندی
Colors [American English] رنگها
chromatic مربوط به رنگها
color circle دایره رنگها
color disk گرده رنگها
chromatics علم رنگها
flight of colors پرش رنگها
collages هنراختلاط رنگها
collage هنراختلاط رنگها
shear box test ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
panchromatic حساس نسبت بهمه رنگها
color anomia زبان پریشی نامی رنگها
thinner حلالی برای کاهش ویسکوزیته رنگها
BPP چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
BPP هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
The color harmony in nature is very interesting. هماهنگی رنگها درطبیعت بسیار جالب است
mounting دسته و پشت بند دسته شمشیر
achloropsia نوعی نابینایی درمورد رنگها مخصوصا رنگ سبز
color code روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
colour برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
colours برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند
nosegay دسته گل یایک دسته علف
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
palette تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
thermal wax transfer printer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
palettes تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
thermal wax روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
thermal transfer روش چاپ که در آن رنگها با ذوب کردن واکس رنگی روی کاغذ ایجاد میشود
lorgnette ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
contrasting دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrast دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasts دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
contrasted دکمه کنترلی روی صفحه نمایش که اختلاف بین e-ton سیاه و سفید یا رنگها را تغییر میدهد
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ansi که نحوه نمایش رنگها و تصاویر کوچک و ساده را روی صفحه نمایش بیان میکند
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
wording جمله بندی کلمه بندی
classification طبقه بندی رده بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
lineaments طرح بندی صورت بندی
contrast تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasts تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasting تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
contrasted تفاوت بین سیاه و سفید یا بین رنگها
regiments دسته دسته کردن
assort دسته دسته شدن
sorted دسته دسته کردن
group دسته دسته کردن
windrow دسته دسته کردن
groups دسته دسته کردن
trooped دسته دسته شدن
trooping دسته دسته شدن
scores of people دسته دسته مردم
troop دسته دسته شدن
streams of people دسته دسته مردم
sort دسته دسته کردن
sorts دسته دسته کردن
regiment دسته دسته کردن
assort دسته دسته کردن
distribute دسته دسته کردن
classify دسته دسته کردن
shoals of people دسته دسته مردم
they came in bands دسته دسته امدند
sect دسته دسته مذهبی
sects دسته دسته مذهبی
in detail مفصلا دسته دسته
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
coaction عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
ansi ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
tested ازمون
f test ازمون اف
z test ازمون " زی "
post test پس ازمون
shibboleths ازمون
shibboleth ازمون
examinations ازمون
examination ازمون
t test ازمون تی
experiencing ازمون
u test ازمون یو
experience ازمون
experiences ازمون
chi square test ازمون "چی دو "
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com