Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
English
Persian
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
Other Matches
enabled
تهیه کردن برای
enabling
تهیه کردن برای
enables
تهیه کردن برای
enable
تهیه کردن برای
preengagement
تعهد قبلی
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
subscribe
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
pre engaged
دارای تعهد قبلی
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
forewarns
ازپیش اخطار کردن
forewarned
ازپیش اخطار کردن
forewarn
ازپیش اخطار کردن
forefeel
ازپیش احساس کردن
foredoom
ازپیش مقدر یا محکوم کردن
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
make something out
<idiom>
ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
warranting
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
to wipe the slate clean
<idiom>
شروع تازه ای کردن
[تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن]
[اصطلاح]
premeditate
قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
granted
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants
واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
schematize
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
orchestrated
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
to take on
تعهد کردن
underwritten
تعهد کردن
underwrote
تعهد کردن
underwriting
تعهد کردن
covenant
تعهد کردن
underwrite
تعهد کردن
underwrites
تعهد کردن
undertake
تعهد کردن
undertakes
تعهد کردن
take on
تعهد کردن
covenants
تعهد کردن
undertaken
تعهد کردن
honoring
ایفای تعهد کردن
honour
ایفای تعهد کردن
honored
ایفای تعهد کردن
honouring
ایفای تعهد کردن
honors
ایفای تعهد کردن
honoured
ایفای تعهد کردن
honours
ایفای تعهد کردن
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
guaranty
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
foretaste
ازمایش قبلی پیش بینی کردن
prevue
قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
cancels
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancelling
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
make
تهیه کردن طرح کردن
furnish
مزین کردن تهیه کردن
makes
تهیه کردن طرح کردن
put out
تهیه کردن اشفته کردن
furnishing
مزین کردن تهیه کردن
to draw out
تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats.
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnishes
مزین کردن تهیه کردن
sign off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
undoes
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
undo
برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
provide
تهیه کردن
administers
تهیه کردن
provision
تهیه کردن
supplied
تهیه کردن
administering
تهیه کردن
blend
تهیه کردن
blends
تهیه کردن
supplying
تهیه کردن
procure
تهیه کردن
administered
تهیه کردن
provides
تهیه کردن
administer
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
procuring
تهیه کردن
catered
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
afforded
تهیه کردن
preparing
تهیه کردن
afford
تهیه کردن
prepares
تهیه کردن
prepare
تهیه کردن
procured
تهیه کردن
cater
تهیه کردن
affords
تهیه کردن
catering
تهیه کردن
procures
تهیه کردن
process
تهیه کردن
to find in
تهیه کردن
caters
تهیه کردن
Can I make an appointment for friday?
آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
counter disengagement
حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
preparation
تهیه کردن اتش
getting
تهیه کردن فهمیدن
preparations
تهیه کردن اتش
bill
تهیه کردن صورتحساب
whomp up
بسرعت تهیه کردن
fund
تهیه وجه کردن
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
funded
تهیه وجه کردن
bills
تهیه کردن صورتحساب
conserves
کنسرو تهیه کردن
conserved
کنسرو تهیه کردن
get
تهیه کردن فهمیدن
gets
تهیه کردن فهمیدن
conserve
کنسرو تهیه کردن
triplicate
در سه نسخه تهیه کردن
programme
برنامه تهیه کردن
program
برنامه تهیه کردن
effigies
تمثال تهیه کردن
effigy
تمثال تهیه کردن
conserving
کنسرو تهیه کردن
extemporised
فورا تهیه کردن
harness
اشیاء تهیه کردن
extemporises
فورا تهیه کردن
harnessing
اشیاء تهیه کردن
harnessed
اشیاء تهیه کردن
prearrange
قبلا تهیه کردن
extemporising
فورا تهیه کردن
extemporize
فورا تهیه کردن
extemporized
فورا تهیه کردن
extemporizes
فورا تهیه کردن
extemporizing
فورا تهیه کردن
process
تهیه و تولید کردن
processes
تهیه و تولید کردن
programs
برنامه تهیه کردن
quadruplicate
در چهارنسخه تهیه کردن
programmes
برنامه تهیه کردن
presentiments
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
projection print
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
bossed
نقش برجسته تهیه کردن
boss
نقش برجسته تهیه کردن
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing
نقش برجسته تهیه کردن
drafts
تهیه کردن پیش نویس
bosses
نقش برجسته تهیه کردن
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
handwrite
نسخه خطی تهیه کردن
circumstantiate
امارات لازمه را تهیه کردن
aminister
تهیه کردن بکار بردن
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds
تهیه وجه یاسرمایه کردن
draft
تهیه کردن پیش نویس
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
to draw up
تهیه کردن درصف اوردن
mush
حریره اردذرت تهیه کردن
drafted
تهیه کردن پیش نویس
scabble
زمخت وناصاف تهیه کردن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed
علم دارایی تهیه پول کردن
preparative
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
finances
علم دارایی تهیه پول کردن
outlined
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outlining
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlines
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
financing
علم دارایی تهیه پول کردن
finance
علم دارایی تهیه پول کردن
contract
پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
he is an adequate provider
برای تهیه خواربار
formulation
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
finance
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com