Total search result: 97 (2 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
advance |
ازپیش فرستاده شده |
advancing |
ازپیش فرستاده شده |
|
|
Search result with all words |
|
advances |
: ازپیش فرستاده شده |
Other Matches |
|
preferment |
ازپیش |
to give the guy to |
گریختن ازپیش |
forewarn |
ازپیش اخطار کردن |
foretell |
ازپیش اگاهی دادن |
bespeak |
ازپیش سفارش دادن |
forewarned |
ازپیش اخطار کردن |
forefeel |
ازپیش احساس کردن |
forewarns |
ازپیش اخطار کردن |
it was p of evil |
بدی را ازپیش خبرمیداد |
foretells |
ازپیش اگاهی دادن |
foretelling |
ازپیش اگاهی دادن |
foredoom |
ازپیش مقدر یا محکوم کردن |
the bird is p of that event |
مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند |
to knock a person's head off |
به اسانی ازپیش کسی افتادن یاکسیراشکست دادن |
make something out <idiom> |
ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی |
hare and hounds |
بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م |
missionary |
فرستاده |
envoys |
فرستاده |
envoy |
فرستاده |
emissaries |
فرستاده |
apostles |
فرستاده |
envoi |
فرستاده |
missionaries |
فرستاده |
sent |
فرستاده |
emissary |
فرستاده |
apostle |
فرستاده |
theory of epigensis |
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه |
pre engage |
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن |
legates |
فرستاده پاپ |
envoy |
فرستاده سیاسی |
delivered <adj.> <past-p.> |
فرستاده شده |
consigned <adj.> <past-p.> |
فرستاده شده |
committed <adj.> <past-p.> |
فرستاده شده |
nunico |
فرستاده پاپ |
opostolic delegate |
فرستاده پاپ |
parlementaire |
فرستاده جنگی |
god's messenger |
فرستاده خدا |
envoy |
فرستاده مامور |
envoys |
فرستاده سیاسی |
forwarded <adj.> <past-p.> |
فرستاده شده |
messenger |
فرستاده رسول |
messengers |
فرستاده رسول |
legate |
فرستاده پاپ |
envoys |
فرستاده مامور |
envoy extraordiinary |
فرستاده فوق العاده |
sent via e-mail |
بوسیله ایمیل فرستاده شد |
invisible exports |
فرستاده هایا صادرات نامحسوس |
remittee |
گیرنده وجه فرستاده شده |
to be moved to another school |
به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن |
wirephoto |
عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود |
shop drawing |
نقشه یا تفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود |
work drawing |
نقشه یاتفصیل مشخصات فنی که بکارخانهای فرستاده میشود |
inviolability |
مصون بودن فرستاده دیپلماتیک ازهر نوع تعدی و اهانت |
spot pass |
پاسی که بجای فرستادن به بازیگر به نقطه معینی فرستاده میشود |
embassies |
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود |
embassy |
سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود |
answer |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
answers |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
answering |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
answered |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
header |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
letters patent |
نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند |
headers |
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند |
priorities |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
priority |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
safe conduct |
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند |
safe conducts |
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند |
safe-conducts |
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند |
average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
good riddance to bad rubbish <idiom> |
وقتی تو خوشحالی از اینکه چیزی یا کسی به جای دیگری برده بشه یا فرستاده بشه |
analogue |
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود |
analogues |
ارسال داده که در آن داده به عنوان یک مجموعهای از تغییرات در سیگنال ممتد متغیر فرستاده میشود |
queued |
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود |
queues |
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود |
queue |
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود |
queueing |
1-صف تقاضای استفاده از یک کانال . 2-صف دادهای که به کانال فرستاده میشود |
fdm |
انتساب عددی با سیگنال مختلف به فرکانسهای مختلف تا سیگنالهای زیادی روی کانال فرستاده شوند |
internunico |
فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ |
standards |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
standard |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
random access |
قطعه الکترونیکی آداپتور گرافیکی ویدیو که سیگنالهای رنگی دیجیتال را به سیگنالهای الکتریکی که به صفحه نمایش فرستاده می شوند تبدیل میکند |
demarche |
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد |
emissary |
مامور سری فرستاده سری |
delegated |
مامور فرستاده مامور کردن |
delegating |
مامور فرستاده مامور کردن |
delegates |
مامور فرستاده مامور کردن |
delegate |
مامور فرستاده مامور کردن |
emissaries |
مامور سری فرستاده سری |
read |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
reads |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
multicast packet |
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود |