Dictiornary-Farsi | ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (5 milliseconds)

English	Persian
to know what's what	ازچیزهاوکارهای جهان اگاه بودن


Other Matches

knows	اگاه بودن
know	اگاه بودن
to be a	اگاه بودن
to know the time of d	اگاه بودن
on be on to a person	از قصد کسی اگاه بودن
to keep in touch with any one	از حال کسی اگاه بودن
second world	جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
atlas	فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
atlases	فرهنگ جهان نما نقشه جهان نما
conscious	اگاه
aware	اگاه
wares	اگاه
ware	اگاه
apprised	اگاه
cognizant	اگاه
hep	اگاه
conversant	اگاه
incognizant	نا اگاه
subconscious	ناخود اگاه
warned	اگاه کردن
wide-awake	هشیار اگاه
wide awake	هشیار اگاه
prescient	قبلا اگاه
wist	اگاه کردن
admonished	اگاه کردن
warn	اگاه کردن
inconscient	ناخود اگاه
i have no a with him	اگاه شدم
warns	اگاه کردن
informed circles	محافل اگاه
monitors	اگاه ساز
subconscious	نیمه اگاه
monitored	اگاه ساز
monitor	اگاه ساز
notification	اگاه سازی
subconsciously	ناخود اگاه
sensible of a peril	اگاه از خطر
subconsciously	نیمه اگاه
to put in possession	اگاه کردن
to let know	اگاه کردن
admonishing	اگاه کردن
semiconscious	نیمه اگاه
acquainting	اگاه کردن
acquaints	اگاه کردن
notified	اگاه ساختن
notifies	اگاه ساختن
notify	اگاه ساختن
notifying	اگاه ساختن
admonishes	اگاه کردن
preconsclous	نیم اگاه
he was privy to my secrets	او از رازهای من اگاه بود
keep me informed of that	مرا از ان اگاه سازید
disabuse	از حقیقت اگاه کردن
disabuses	از حقیقت اگاه کردن
be on to it	اگاه یا موافب باش
information program	برنامه اگاه سازی
disabusing	از حقیقت اگاه کردن
disabused	از حقیقت اگاه کردن
troop information	برنامه اگاه سازی
information program	اگاه سازی برنامه اطلاعات
intuited	تعلیم دادن اگاه کردن
debunking	کسی را اگاه و هدایت کردن
debunked	کسی را اگاه و هدایت کردن
coscious	هوشیار- بهوش- ملتفت-اگاه
intuiting	تعلیم دادن اگاه کردن
intuits	تعلیم دادن اگاه کردن
debunks	کسی را اگاه و هدایت کردن
intuit	تعلیم دادن اگاه کردن
informs	مستحضر داشتن اگاه کردن
inform	مستحضر داشتن اگاه کردن
informing	مستحضر داشتن اگاه کردن
debunk	کسی را اگاه و هدایت کردن
well informed	بصیر بخوبی اگاه با اطلاع مطلع
Madrklmh that every human being is conscious knowledge	مادرکلمه است که هر انسان اگاه به آن آشنایی کامل دارد
philologer	لغت شناس کسیکه ازاصول و قواعدکلی زبانها اگاه است
letters patent	نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
macrocosms	جهان
worlds	جهان
vales	جهان
vale	جهان
world	جهان
macrocosm	جهان
universe	جهان
closed universe	جهان متناهی
closed universe	جهان بسته
finite universe	جهان بسته
creator of the world	جهان آفرین
microcosm	جهان کهین
finite universe	جهان متناهی
here below	دراین جهان
cosmography	شرح جهان
christenings	جهان مسیحیت
Christendom	جهان مسیحیت
all over the world	در سراسر جهان
animals kingdom	جهان جانوران
animal kingdom	جهان جانوران
earthling	ساکن جهان
all the world over	در سراسر جهان
faerie	جهان پریان
filmdom	جهان سینما
microcosm	جهان کوچک
cosmorama	جهان نما
creator the world	جهان افرین
first world	جهان اول
world creating	جهان افرین
demiurge	جهان افرین
worldwide	در سرتاسر جهان
free world	جهان ازاد
expansion of universe	انبساط جهان
open universe	جهان باز
the old world	جهان کهنه
underworld	زیرین جهان
the next world	جهان اینده
universe of system	جهان سیستم
the lower world	جهان پایین
the lower regions	جهان مردگان
the invisible world	جهان ناپدید
weltanschauung	جهان بینی
the invisible	جهان ناپدید
world power	جهان نیرو
the vanity of the world	پوچی جهان
the whole world	سراسر جهان
worldview	جهان بینی
orrery	جهان نما
nether world	جهان اینده
nether world	جهان پایین
outworld	جهان بیرونی
nether world	این جهان
peregrinator	جهان گرد
this world of ours	این جهان ما
mineral kingdom	جهان جمادات
panoramas	جهان نما
panorama	جهان نما
world test	ازمون جهان
worldly-wise	جهان دیده
internationalist	جهان گرا
infinite universe	جهان نامتناهی
infinite universe	جهان باز
screenland	جهان سینما
inanimate nature	جهان جمادات
worldly wise	جهان دیده
universe	جهان کیهان
microcosms	جهان کوچک
Third World	جهان سوم
world view	جهان بینی
the future	جهان اینده
microcosms	جهان کهین
extramundane	بیرون از جهان یادنیا
planisphere	جهان نمای مسطح
aboral	دورترین نقطه از جهان
all over the world	در همه جای جهان
outward things	جهان برونی یا فاهر
superempirical	خارج از جهان مادی
demimonde	جهان زنان هرجایی
the church militant	قاطبه مسیحیان جهان
supramundane	مافوق این جهان
superlunary	بیرون از این جهان
superlunar	بیرون ازاین جهان
to be born	چشم به جهان گشودن
the world and its fullness	جهان وهرچه دراوهست
the world is transitory	جهان ناپایدار است
theseven wonders of the world	عجایب هفتگانه جهان
third world countries	کشورهای جهان سوم
the art of the Ancient world	هنر جهان باستان
industrial workers of the world	کارگران صنعتی جهان
georama	جهان نمای پوک
peregrination	جهان گردی دربدری
peregrinations	جهان گردی دربدری
ultramundane	ماورا جهان ماوراگیتی
under the sun	در جهان در زیر افتاب
atlas	کتاب نقشهء جهان
atlases	کتاب نقشهء جهان
vale	زمین جهان خاکی
intermundane	واقع در میان دو جهان
oscillating universe	جهان نوسان کننده
vales	زمین جهان خاکی
mundane affairs	کارهای این جهان
the Classical World [the Ancient World]	جهان باستانی [تاریخ]
Antiquity	جهان باستانی [تاریخ]
the back of beyond	دورترین گوشه جهان
in ancient times	در اوقات جهان باستانی
antemundane	مربوط به پیش از افرینش جهان
he passed hence	ازاین جهان رخت بربست
demiurgeous	وابسته به جهان افرین یااهریمن
in a battle for world domination	مبارزه برای سلطه جهان
third world economies	اقتصاد کشورهای جهان سوم
world wide	مشهور جهان متداول درهمه جا
oecumenical	وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
oecumenical	جامع مشهوردر سراسر جهان
vegetable kingdom	جهان گیاهان مولود نباتی
the lower world	جهان مردگان عالم اسوات
premundane	پیش ازافرینش جهان بوده
transcendentalism	فلسفه خارج جهان مادی
sinusoidal projection	نقشه جهان نمای مسطح
the developed world	جهان توسعه یافته [پیشرفته]
demiurgic	وابسته به جهان افرین یااهریمن
the whole world	همه دنیا تمامی جهان
ecumenic	وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
planisphere	جهان نمای سطح نما
he passed hence	این جهان را بدرود گفت