Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
petiolar
از برگدم بیرون امده
Other Matches
saleintiant
بیرون امده
exserted
بیرون امده
saleint
بیرون امده
extrusive
اخراج کننده بیرون امده
flange
لبه بیرون امده چرخ
flanges
لبه بیرون امده چرخ
kid glove
ازلای زرق وبرق بیرون امده
ribby
دارای دندههای بیرون امده شبیه دنده
matriculated students
شاگردانی که ازدبیرستان بیرون امده دردانشگاه نام نویسی میکنند
flanges
لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
flange
لبه دار کردن لبه بیرون امده چرخ
to turn out
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
petiolate
برگدم
petiolated
برگدم
petiole
برگدم
petiolar
وابسته به برگدم
pinnate
دارای برگ در دوسوی برگدم
rhapontic
برگدم یاساقه برگ ریواس
rhubard
برگدم یا ساقه برگ ریواس
to strain at a gnat
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
ejects
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
outward bound
عازم بیرون روانه بیرون
eject
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
بیرون راندن بیرون انداختن
ridgy
بر امده
gibbous
بر امده
fordone
از پا در امده
incoming
امده
who came?
کی امده
who came?
که امده
landed
فرود امده
jutting
پیش امده
in-
:رسیده امده
overdue
دیر امده
left over
زیاد امده
red-hot
تاب امده
leavened bread
نان ور امده
impassionate
به جنبش امده
underhung
پیش امده
worker
ازکار در امده
unbred
بدببار امده
worked up
ازکار در امده
protrusive
جلو امده
overshot
پیش امده
in
:رسیده امده
new come
تازه امده
projective
جلو امده
gets
بدست امده
exopathic
ازبیرون امده
prognathous
پیش امده
prognathic
پیش امده
protrudent
جلو امده
protrusile
جلو امده
aggregates
جمع امده
jamb
تیربیرون امده
jambs
تیربیرون امده
aggregate
جمع امده
protractive
جلو امده
red hot
تاب امده
peregrin or rine
از خارجه امده
enthetic
ازبیرون امده
get
بدست امده
exserted
پیش امده
getting
بدست امده
twinborn
دوقلو بدنیا امده
projecting jaw
ارواره پیش امده
apogean
از زمین بالا امده
neoteric
تازه بدنیا امده
self born
از خود بوجود امده
cantilever
تیر پیش امده
take steps
اقدامات بعمل امده
inchoate
تازه بوجود امده
unhandy
مشکل بدست امده
born in the purple
در نازونعمت بدنیا امده
beetle brow
پیشانی پیش امده
peregrine
ازخارجه امده مسافر
bay window
پنجره پیش امده
bay windows
پنجره پیش امده
you might have come
باید امده باشید
ecstatic
بوجد امده نشئهای
ecstatically
بوجد امده نشئهای
visor
لبه پیش امده کلاه
visors
لبه پیش امده کلاه
air landed
فرود امده از راه هوا
his stomach sticks out
شکمش پیش امده است
bow windows
پنجره پیش امده کمانی
instances have occurred that
مواردی پیش امده است
prognathic
دارای ارواره پیش امده
bow window
پنجره پیش امده کمانی
prognathous
دارای ارواره پیش امده
bucktooth
دندان گراز یا پیش امده
rimrock
لبه بر امده صخره مزبور
ramus
قسمت بر امده واطاله یافته
hardly earned money
پول سخت بدست امده
to t. to account
زیر account امده است
to run short
زیر short امده است
lugs
هر عضو جلو امده چیزی
lugging
هر عضو جلو امده چیزی
lugged
هر عضو جلو امده چیزی
weather worn
تحت تاثیر هوا در امده
lug
هر عضو جلو امده چیزی
venose
دارای رگهای متعددوبر امده
vizor
لبه پیش امده کلاه
the bird took its perch
مرغ فرود امده بر چوب قرارگرفت
nook
قطعه زمین پیش امده برامدگی
ill gotten
با وسایل غیر مشروع بدست امده
ventricous
بادکرده دارای شکم پیش امده
forestage
قسمت جلو امده صحنه نمایش
biologic
بدست امده اززیست شناسی عملی
oversailing of facade
قسمت برجسته یا پیش امده بنا
whyŠthere is the answer
شرط در امده تقریبا معنی میدهد
off one's hands
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
lyophil
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
post edit
ویرایش داده بدست امده ازمحاسبه قبلی
bay window
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
it is of doubtful proveance
معلوم نیست اصلا از کجا امده است
industrial wealth
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
round shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
lyophiled
بدست امده در اثرخشک شدن بوسیله انجماد
round-shouldered
دارای شانههای جلو امده شانه گرد
dormers
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
bay windows
پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
dormer
پنجره جلو امده زیر سقف ساختمان
prize courts
به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
brown major
براون مقدم یاانکه زودتر به اموزشگاه امده است
rimrock
صخره پیش امده فلات بشکل جبهه عمودی
officinal names of drugs
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
grilse
ماهی ازادکوچک که برای نخستین بارازدریابرودخانه امده باشد
odontolite
دندانی که تبدیل به سنگ شده و برنگ فیروزه در امده است
catches
ذخایر به دست امده ازدشمن تصرف وسایل و سلاح دشمن
soever
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
yardage
تعداد یاردهای بدست امده بازیگر یا تیم فوتبال امریکایی
apomict
کسی یا چیزی که بوسیلهء تکثیر بدون لقاح بوجود امده باشد
escarpment
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
ventriloquism
سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
escarpments
پرتگاه یا شیب تندی که توسط عوامل طبیعی به وجود امده است
pandects
خلاصه قانون مدنی رم که درسده ششم بفرمان در05جلد امده است
lobe
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampire
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
lobes
اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
vampires
روح تبه کاران وجادوگران که شب هنگام ازقبربیرون امده و خون اشخاص رامیمکد
microsoft word
یک برنامه پردازش کلمه که توسط شرکت microsoft به وجود امده است مایکروسافت ورد
margin productivity
نسبت بین محصول بدست امده وعوامل تولیدی که در صرف ایجاد ان شده است
wind aided
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
telling
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
stillbirth
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
hematogenous
از خون بوجود امده بوسیله خون منتشر شده
brown minor
براون کهتر یا ان براون که زودتر به اموزشگاه امده است
stillbirths
زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
ventricos
بادکرده شکم دار دارای شکم پیش امده
derived information
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
he is an incarnate fiend
دیوی است که بصورت ادمی در امده است
protrusile
دارای ساختمان جلو امده جلو امدنی
united nations organization
سازمان جهانی که در تاریخ 42 اکتبر5491 در واقع به عنوان نتیجه قهری جنگ وکنفرانسهای راجع به ان به وجود امده است و در حقیقت جانشین جامعه ملل میباشد
trapdoor
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoors
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
out
<adv.>
بیرون
outwith
[Scotish E]
<adv.>
بیرون
[از]
forth of
بیرون از
out of
بیرون از
out
[of]
<adv.>
بیرون
[از]
extra terrestrial
بیرون از
outward bound
بیرون رو
out-of-
بیرون از
off the track
بیرون
outside
[of]
<adv.>
بیرون
[از]
from outside
از بیرون
[از]
out door
بیرون
abroad
بیرون
from out of town
از بیرون
[از]
outside appearance
بیرون
outdoor
بیرون
outside
بیرون
without
بیرون
efferent
بیرون بر
outsides
بیرون
away
بیرون از
away
بیرون
bakkat
به بیرون
outed
بیرون از
out-
بیرون از
out
بیرون از
externals
بیرون
external
بیرون
without
بیرون از
from the outside
از بیرون
out
<adv.>
به بیرون
forth
بیرون از
post tensioning
پیش تنیدگی ناشی از کشش ارماتورهائی که بعد از بتن ریزی تحت کشش قرارگرفته و روی بتن عمل امده و سخت شده اتکاء دارد
fire out
بیرون انداختن
draw
بیرون کشیدن
clamps
بیرون کشیدن
astir
بیرون از بستر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com