English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
to decline from the parallel از حالت موازی خارج شدن
Other Matches
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
uncouple از حالت زوجی خارج کردن
deconcentrate از حالت تغلیظ خارج کردن
dehypnotize از حالت هیپنوتیزم خارج شدن
break از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
breaks از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
safing از حالت مسلح بودن خارج کردن
demagnetizer وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند
serials اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serial اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
uart از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
paralleled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
vortex ring state حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
shunted موازی موازی فرعی
shunts موازی موازی فرعی
shunt موازی موازی فرعی
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
out of bounds خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
hooked medallion ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
cold forming حالت دهی در حالت سرد
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
shunts موازی
shunted موازی
shunt موازی
two parallel lines دو خط موازی
parallel ruler خط کش موازی
parallel موازی
paralleled موازی
parallelled موازی
parallelling موازی
parallels موازی
coaxial موازی
paralleling موازی
parallel feed خورد موازی
parallel connection اتصال موازی
along موازی با طول
parallel conversion تبدیل موازی
shunt capacitor خازن موازی
parallel printing چاپ موازی
parallel adder افزایشگر موازی
serioprallel دنبالهای و موازی
parallel cells یاختههای موازی
paralleled برابر خط موازی
parallel circuit مدار موازی
parallel column ستونهای موازی
parallel computer کامپیوتر موازی
parallel برابر خط موازی
parallel access دستیابی موازی
parallel transmission ارسال موازی
parallels برابر خط موازی
parallel processing پردازش موازی
parallel interface رابط موازی
parallel system شبکه موازی
parallel storage انبارش موازی
parallel storage انباره موازی
shunt مقاومت موازی
parallelled برابر خط موازی
parallel processor موازی پرداز
parallel processor پردازنده موازی
parallel sheaf مروحه موازی
parallel run اجرای موازی
paralleling برابر خط موازی
parallel reading خواندن موازی
shunted مقاومت موازی
parallel transmission مخابره موازی
parallel transmission انتقال موازی
parallel operation عمل موازی
parallel operation عملکرد موازی
parallel operation عملیات موازی
parallel port درگاه موازی
pyeonhi seogi موازی ایستادن
parallel printer چاپگر موازی
parallelling برابر خط موازی
running in parallel پردازش موازی
shunts مقاومت موازی
shunt element عنصر موازی
antiparalle موازی ناهمسو
axially parallel موازی محوری
collimator موازی ساز
machinist vise گیره موازی
centronics interface رابط موازی
doube bead گچ بری موازی
parallel input output ورودی و خروجی موازی
parallel gap welder جوشگر شکاف موازی
parallel adder جمع کننده موازی
swing پیچیدن موازی اسکیها
gules خطوط موازی عمودی
parallel clamp گیره پیچی موازی
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
paralleling موازی کردن اسکیها
multiple transformer مبدل با اتصال موازی
jet turn چرخش موازی اسکی ها
five yard line خط داخلی و موازی خط کناری
flash معدن موازی سریع A/D.
series parallel connection اتصال سری- موازی
series parallel connection اتصال زنجیری- موازی
parallel trussed girder تیر شبکهای موازی
flashed معدن موازی سریع A/D.
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
flashes معدن موازی سریع A/D.
endline خطوط موازی با 04 مترفاصله
collimate موازی قرار دادن
ideal paralleling مدار موازی ایده ال
paralleled موازی کردن اسکیها
clamp base vise گیره با فکهای موازی
branch extension اتصال موازی فرعی
bowling crease خط موازی جلوی پایه ها
one point perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
parallelling موازی کردن اسکیها
to flatten out موازی زمین پروازکردن
parallel resonant circuit مدار همنوای موازی
parallel perspective پرسپکتیو همرو یا موازی
offside line خط فرضی موازی با دروازه
parallels موازی کردن اسکیها
swings پیچیدن موازی اسکیها
parallel موازی کردن اسکیها
twentyfive yard line خط 52 یاردی موازی خط پایانی
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
to flatten out بازمین موازی شدن
to draw parallels خطهای موازی کشیدن
parallel search storage انباره جستجوی موازی
parallelled موازی کردن اسکیها
parallel access با دست یابی موازی
chitary jireugi ضربه مشت موازی یا افقی
connect in parallel بطور موازی اتصال دادن
stramline flow جریان موازی یابی ممانعت
dual دو لیست موازی جدا از اطلاعات
series parallel dimming اتصال زنجیری- موازی لامپها
carding موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
parallel خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
choir-aisle [راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
shunts موازی کردن بستن بسته شدن
petri nets مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
parallels خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunted موازی کردن بستن بسته شدن
shunt موازی کردن بستن بسته شدن
parallelled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
railings تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
bit parallel طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
narani seogi ایستادن موازی پاها همعرض شانه
bicylindrical دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
stria نوار باریک هریک از خطوط موازی
parallelling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
magnetic shunt اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
railing تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
paralleled خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
t square خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
paralleling خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
lateral افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
strainght running فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
rejector اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
multidimensional تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
arrays آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
gangplow گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
parallelled وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
force displaced in parallel [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
parallelling داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallels داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com