Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
to decline from the parallel |
از حالت موازی خارج شدن |
|
|
Other Matches |
|
universal |
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند |
uart |
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند |
uncouple |
از حالت زوجی خارج کردن |
deconcentrate |
از حالت تغلیظ خارج کردن |
dehypnotize |
از حالت هیپنوتیزم خارج شدن |
break |
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل |
breaks |
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل |
safing |
از حالت مسلح بودن خارج کردن |
demagnetizer |
وسیلهای که چیزی را از حالت مغناطیسی خارج میکند |
serials |
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند |
serial |
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند |
uart |
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند |
the i |
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است |
paralleled |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallelled |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallelling |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
paralleling |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallels |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallel |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
mode |
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود |
modes |
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود |
multiple |
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند |
lpt |
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند |
MIMD |
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد |
vortex ring state |
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد |
foreground |
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری |
shunted |
موازی موازی فرعی |
shunts |
موازی موازی فرعی |
shunt |
موازی موازی فرعی |
square |
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع |
squaring |
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع |
squared |
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع |
squares |
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع |
analogue |
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال |
vitrifying |
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور |
analogues |
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال |
analog |
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال |
oblique case |
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی |
convertor |
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند |
out of bounds |
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده |
printed |
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold |
print |
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold |
prints |
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold |
plebeianism |
حالت عوام یا مردم پست حالت توده |
devitrify |
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن |
state of rest |
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن |
alternated |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
alternates |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
alternate |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
genitive |
حالت مالکیت حالت مضاف الیه |
plasticity |
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی |
hooked medallion |
ترنج قلاب شکل [در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.] |
cold forming |
حالت دهی در حالت سرد |
transitoriness |
حالت ناپایداری حالت بی بقایی |
spectrality |
حالت طیفی حالت شبحی |
spectralness |
حالت طیفی حالت شبحی |
marginal case |
حالت نهائی حالت حدی |
crude |
حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ] |
real mode |
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند |
cold strength |
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد |
shunts |
موازی |
shunted |
موازی |
shunt |
موازی |
two parallel lines |
دو خط موازی |
parallel ruler |
خط کش موازی |
parallel |
موازی |
paralleled |
موازی |
parallelled |
موازی |
parallelling |
موازی |
parallels |
موازی |
coaxial |
موازی |
paralleling |
موازی |
parallel feed |
خورد موازی |
parallel connection |
اتصال موازی |
along |
موازی با طول |
parallel conversion |
تبدیل موازی |
shunt capacitor |
خازن موازی |
parallel printing |
چاپ موازی |
parallel adder |
افزایشگر موازی |
serioprallel |
دنبالهای و موازی |
parallel cells |
یاختههای موازی |
paralleled |
برابر خط موازی |
parallel circuit |
مدار موازی |
parallel column |
ستونهای موازی |
parallel computer |
کامپیوتر موازی |
parallel |
برابر خط موازی |
parallel access |
دستیابی موازی |
parallel transmission |
ارسال موازی |
parallels |
برابر خط موازی |
parallel processing |
پردازش موازی |
parallel interface |
رابط موازی |
parallel system |
شبکه موازی |
parallel storage |
انبارش موازی |
parallel storage |
انباره موازی |
shunt |
مقاومت موازی |
parallelled |
برابر خط موازی |
parallel processor |
موازی پرداز |
parallel processor |
پردازنده موازی |
parallel sheaf |
مروحه موازی |
parallel run |
اجرای موازی |
paralleling |
برابر خط موازی |
parallel reading |
خواندن موازی |
shunted |
مقاومت موازی |
parallel transmission |
مخابره موازی |
parallel transmission |
انتقال موازی |
parallel operation |
عمل موازی |
parallel operation |
عملکرد موازی |
parallel operation |
عملیات موازی |
parallel port |
درگاه موازی |
pyeonhi seogi |
موازی ایستادن |
parallel printer |
چاپگر موازی |
parallelling |
برابر خط موازی |
running in parallel |
پردازش موازی |
shunts |
مقاومت موازی |
shunt element |
عنصر موازی |
antiparalle |
موازی ناهمسو |
axially parallel |
موازی محوری |
collimator |
موازی ساز |
machinist vise |
گیره موازی |
centronics interface |
رابط موازی |
doube bead |
گچ بری موازی |
parallel input output |
ورودی و خروجی موازی |
parallel gap welder |
جوشگر شکاف موازی |
parallel adder |
جمع کننده موازی |
swing |
پیچیدن موازی اسکیها |
gules |
خطوط موازی عمودی |
parallel clamp |
گیره پیچی موازی |
trimaran |
قایق با 3 بدنه موازی |
paralleling |
موازی کردن اسکیها |
multiple transformer |
مبدل با اتصال موازی |
jet turn |
چرخش موازی اسکی ها |
five yard line |
خط داخلی و موازی خط کناری |
flash |
معدن موازی سریع A/D. |
series parallel connection |
اتصال سری- موازی |
series parallel connection |
اتصال زنجیری- موازی |
parallel trussed girder |
تیر شبکهای موازی |
flashed |
معدن موازی سریع A/D. |
trimarans |
قایق با 3 بدنه موازی |
flashes |
معدن موازی سریع A/D. |
endline |
خطوط موازی با 04 مترفاصله |
collimate |
موازی قرار دادن |
ideal paralleling |
مدار موازی ایده ال |
paralleled |
موازی کردن اسکیها |
clamp base vise |
گیره با فکهای موازی |
branch extension |
اتصال موازی فرعی |
bowling crease |
خط موازی جلوی پایه ها |
one point perspective |
پرسپکتیو همرو یا موازی |
parallelling |
موازی کردن اسکیها |
to flatten out |
موازی زمین پروازکردن |
parallel resonant circuit |
مدار همنوای موازی |
parallel perspective |
پرسپکتیو همرو یا موازی |
offside line |
خط فرضی موازی با دروازه |
parallels |
موازی کردن اسکیها |
swings |
پیچیدن موازی اسکیها |
parallel |
موازی کردن اسکیها |
twentyfive yard line |
خط 52 یاردی موازی خط پایانی |
twentyfive |
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه |
to flatten out |
بازمین موازی شدن |
to draw parallels |
خطهای موازی کشیدن |
parallel search storage |
انباره جستجوی موازی |
parallelled |
موازی کردن اسکیها |
parallel access |
با دست یابی موازی |
chitary jireugi |
ضربه مشت موازی یا افقی |
connect in parallel |
بطور موازی اتصال دادن |
stramline flow |
جریان موازی یابی ممانعت |
dual |
دو لیست موازی جدا از اطلاعات |
series parallel dimming |
اتصال زنجیری- موازی لامپها |
carding |
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی |
parallel |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
choir-aisle |
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان] |
shunts |
موازی کردن بستن بسته شدن |
petri nets |
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی |
parallels |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
shunted |
موازی کردن بستن بسته شدن |
shunt |
موازی کردن بستن بسته شدن |
parallelled |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
railings |
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار |
bit parallel |
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی |
narani seogi |
ایستادن موازی پاها همعرض شانه |
bicylindrical |
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی |
stria |
نوار باریک هریک از خطوط موازی |
parallelling |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
magnetic shunt |
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی |
railing |
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار |
paralleled |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
t square |
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی |
paralleling |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
lateral |
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه |
strainght running |
فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی |
rejector |
اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس |
multidimensional |
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق |
array |
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی |
arrays |
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی |
gangplow |
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند |
parallelled |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
force displaced in parallel |
[بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده |
parallelling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallelling |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
parallels |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallels |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |