English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
blurt از دهان بیرون انداختن
Other Matches
ejaculating از دهان بیرون پراندن
ejaculate از دهان بیرون پراندن
ejaculated از دهان بیرون پراندن
ejaculates از دهان بیرون پراندن
slobber دهان را اب انداختن
slobbering دهان را اب انداختن
slobbered دهان را اب انداختن
slobbers دهان را اب انداختن
extravasate ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
eject بیرون راندن بیرون انداختن
ejected بیرون راندن بیرون انداختن
ejects بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting بیرون راندن بیرون انداختن
throw to the wolves <idiom> به دهان گرگ انداختن
jump into the lion's mouth <idiom> خود را توی دهان افعی انداختن
venriloquism سخن گفتن بدانسان که گمان کنندصداازجای ....دهان بیرون میاید
expel بیرون انداختن
throw out بیرون انداختن
extruded بیرون انداختن
extrude بیرون انداختن
expels بیرون انداختن
extrudes بیرون انداختن
expelling بیرون انداختن
expelled بیرون انداختن
expulse بیرون انداختن
extruding بیرون انداختن
to throw out بیرون انداختن
fire out بیرون انداختن
excreting بیرون انداختن
out with بیرون انداختن
to fire out بیرون انداختن
excretes بیرون انداختن
excreted بیرون انداختن
excrete بیرون انداختن
belches بشدت بیرون انداختن
eructate باشدت بیرون انداختن
belch بشدت بیرون انداختن
belching بشدت بیرون انداختن
belched بشدت بیرون انداختن
protrude بیرون انداختن پیش امدن
protruded بیرون انداختن پیش امدن
protrudes بیرون انداختن پیش امدن
protruding بیرون انداختن پیش امدن
to protrude one's tongue زبان خودرا بیرون انداختن
to chuck out بیرون انداختن کسی ازجایی
sputter باخشم اداکردن بیرون انداختن
sputters باخشم اداکردن بیرون انداختن
sputtered باخشم اداکردن بیرون انداختن
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
bounced مورد توپ وتشرقرار دادن بیرون انداختن
bounce مورد توپ وتشرقرار دادن بیرون انداختن
bounces مورد توپ وتشرقرار دادن بیرون انداختن
pickup انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
slaver گلیز مالیدن بزاق از دهان ترشح کردن اب افتادن دهان
slaver اب دهان اب دهان روان ساختن چاپلوسی کردن
rictus گشادی دهان چاک دهان پرندگان
To pass the news by word of mouth . خبری را در دهان به دهان پخش کردن
kiss of life تنفس مصنوعی دهان به دهان
stomal دهان دار وابسته به دهان
ungear از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
expired air method روش دهان به دهان method mouth to mouth :syn
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
outward bound عازم بیرون روانه بیرون
extrusion بیرون اندازی بیرون امدگی
bring down به زمین انداختن حریف انداختن شکار
horrifies بهراس انداختن به بیم انداختن
horrified بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard بخطر انداختن بمخاطره انداختن
steer roping کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
off one's hands بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
OS دهان
mouth دهان
slobbering اب دهان
slobbered اب دهان
slobbers اب دهان
mouthing دهان
gobs دهان
mouths دهان
mouthed دهان
saliva اب دهان
spittle اب دهان
slobber اب دهان
gob دهان
polystomatous دهان
astomatous بی دهان
polystome دهان
potato box دهان
jibbing دهان
jib دهان
jibbed دهان
chops دهان
jibs دهان
unmuffle دهان
astomatal بی دهان
puss دهان
mum's the word <idiom> دهان قرص
gag دهان باز کن
insalivate اب دهان زدن به
reek بخار دهان
spits اب دهان خدو
spit اب دهان خدو
halitosis گند دهان
mouths در دهان گذاشتن
mouth در دهان گذاشتن
peroral از راه دهان
mouthed در دهان گذاشتن
gymnostomous برهنه دهان
gagged دهان باز کن
gagging دهان باز کن
reeks بخار دهان
scold ادم بد دهان
scolded ادم بد دهان
reeking بخار دهان
scolds ادم بد دهان
rictus چاک دهان
microstomous کوچک دهان
mouthy دهان دار
neb پوزه دهان
say a mouthful <idiom> حرف دهان پر کن
reeked بخار دهان
gags دهان باز کن
openmouthed دهان باز
oral از راه دهان
throat صدا دهان
stomatic شبیه دهان
stomatitis ورم دهان
astomatal فاقد دهان
to shut up دهان بستن
cyclostomatous دهان گرد
stomatology دهان پزشکی
stomatous دهان دار
throats صدا دهان
cyclostomate دهان گرد
orals از راه دهان
mouthwashes دهان شویه
mouthwash دهان شویه
mouth-watering دهان آب انداز
stomatal دهان دار
stoma شکاف دهان
palates سقف دهان
toho دهان ببر
widemouthed دهان باز
palate سقف دهان
fetid گند دهان
mouthing در دهان گذاشتن
fomalhaut دهان ماهی
stomatal وابسته به دهان
let down پایین انداختن انداختن
bazoo [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
yap [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
slobber اب دهان روان ساختن
he has a loose tongue دهان لقی دارد
pie hole [American E] دهان [اصطلاح روزمره]
muzzling دهان بند دهنه
toadfish ماهی دهان گشاددریایی
clump block قرقره دهان گشاد
gagging دهان بند بستن
aboral نقطه مقابل دهان
to escape one's lips از دهان کسی در رفتن
muzzled دهان بند دهنه
socket کام [سقف دهان]
muzzles دهان بند دهنه
paralysis of the face لغو یا کجی دهان
slobbering اب دهان روان ساختن
slobbered اب دهان روان ساختن
mouthpart زائده نزدیک دهان
bad breath بدبویی دهان [پزشکی]
fetor oris بدبویی دهان [پزشکی]
gags دهان بند بستن
gag دهان بند بستن
dry mouth خشکی دهان [پزشکی]
gagged دهان بند بستن
dry mouth syndrome خشکی دهان [پزشکی]
xerostomia خشکی دهان [پزشکی]
halitosis بدبویی دهان [پزشکی]
squiggles در دهان قرقره کردن
cake-hole [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
mush [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
gob [British E] دهان [اصطلاح روزمره]
maw دهان [اصطلاح روزمره]
jaws دهان [اصطلاح روزمره]
chops دهان [اصطلاح روزمره]
trap دهان [اصطلاح روزمره]
squiggle در دهان قرقره کردن
orinasal از دهان و بینی درامده
slobbers اب دهان روان ساختن
sound off مزه دهان کسیرافهمیدن
muzzle دهان بند دهنه
To muzzle the people. دهان مردم را بستن
Wellington چکمه دهان گشاد
screw up غنچه کردن دهان
stomatogastric وابسته به دهان ومعده
trap نیرنگ فریب دهان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com