Dictiornary-Farsi | از راه پوزش یا دفاع | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
apologetically	از راه پوزش یا دفاع


Other Matches

samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
pardoning	پوزش
pardoned	پوزش
pardon	پوزش
apology	پوزش
apologies	پوزش
pardons	پوزش
apologize	پوزش خواستن
apologising	پوزش خواستن
excuse me	پوزش می خواهم
apologise	پوزش طلبیدن
amende honorable	پوزش خواهی
apologised	پوزش خواستن
apologises	پوزش خواستن
excusatory	پوزش امیز
apologized	پوزش خواستن
apologizes	پوزش خواستن
apologias	پوزش ادبی
apologia	پوزش ادبی
apologetic	پوزش امیز
apologist	پوزش خواه
to beg your pardon	پوزش می خواهم
to offer an apology	پوزش خواستن
apologizing	پوزش خواستن
to excuse oneself	پوزش خواستن
apologists	پوزش خواه
i express my regret for it	پوزش میخواهم که چنین شد
i beg your pardon	پوزش میخواهم معذرت می خواهم
to offer an excuse	پوزش خواستن عذرخواهی کردن
to eat humble pie	پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
you must a for that conduct	باید از این طرز رفتار پوزش بخواهید
defense	دفاع وزارت دفاع
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb>	کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
He who excuses accuses himself. <proverb>	کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
A guilty conscience needs no accuser. <proverb>	کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
tae	دفاع با پا
defenses	دفاع
advocation	دفاع
vindication	دفاع
pleading	دفاع
fencing	دفاع
parrying	دفاع
parry	دفاع
apologia	دفاع
parries	دفاع
apologias	دفاع
parried	دفاع
uncovered	بی دفاع
one man block	تک دفاع
defence	دفاع
answered	دفاع
blocks	دفاع
blocked	دفاع
answer	دفاع
block	دفاع
advocacy	دفاع
answers	دفاع
answering	دفاع
defense	دفاع
defended	دفاع
defend	دفاع
defending	دفاع
munition	دفاع
czech defence	دفاع چک
defends	دفاع
makki	دفاع کردن
national defence	دفاع ملی
fencible	قابل دفاع
extended defense	دفاع گسترده
d. armour	اسلحه دفاع
dory defence	دفاع دوری
secretary of state for defence	وزیر دفاع
kwon	دفاع با دست
age ake	دفاع بالارونده
secretary of defence	وزیر دفاع
alekhine's defence	دفاع الخین
double guard	دفاع با دو دست
legitimate defence	دفاع مشروع
ego defence	دفاع خود
meran defence	دفاع مران
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
kake uke	دفاع قلابی
juji uke	دفاع ضربدری
in self defence	برای دفاع
hasty defense	دفاع تعجیلی
national defense	دفاع ملی
indefensibility	دفاع ناپذیری
internal defense	دفاع داخلی
indefensible	غیرقابل دفاع
defensive	منطقه دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
janisch defence	دفاع شلیمان
self protection	دفاع از نفس
fullback	دفاع پوششی
self defence	دفاع مشروع
secretary of defense	وزیر دفاع
achi komi	دفاع فشاری
active defense	دفاع عامل
janisch defence	دفاع یانیش
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
dutch attack	دفاع برد
pirc defence	دفاع پیرک
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
pierce the block	شکافتن دفاع
catenaccio	دفاع بتونی
philidor's defence	دفاع فیلیدور
perceptual defense	دفاع ادراکی
parry of debate	دفاع درمنافره
classical variation	دفاع ارتدوکس
defensive board	دفاع سبد
implead	دفاع کردن
closed variation	دفاع تاراش
defense in place	دفاع در محل
composite defense	دفاع مرکب
defense in depth	دفاع در عمق
morote uke	دفاع دوتایی
offensive block	دفاع تهاجمی
buckler	دفاع کردن
plea of accused	دفاع متهم
polish defence	دفاع لهستانی
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
say a good word for	دفاع کردن
damiano's defence	دفاع دامیانو
backfield	دفاع نفوذی
nagashi uke	دفاع پرسی
ball hawking	دفاع خوب
russian defence	دفاع روسی
robatsch defence	دفاع روباتش
benoni defence	دفاع بنونی
right of self preservation	حق دفاع از خود
right of self defence	حق دفاع مشروع
replication	رونوشت دفاع
propugn	دفاع کردن از
position defense	دفاع یا پدافندثابت
position defense	دفاع موضعی
morote uke	دفاع با دست
opened	بی دفاع واریز نش
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defended	دفاع کردن از
defend	دفاع کردن از
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
defending	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
opened	خط بازبی دفاع
open	بی دفاع واریز نش
open	خط بازبی دفاع
yogoslav defence	دفاع پیرک
zone defence	دفاع منطقهای
daylight	نفوذ در دفاع
stand	دفاع مداوم
coverage	دفاع پوششی
untenable	غیرقابل دفاع
defends	دفاع کردن
fend	دفاع کردن
zones	دفاع منطقهای
zone	دفاع منطقهای
to defend [from]	دفاع کردن [از]
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
answer	دفاع کردن
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
the right of self-defence	حق دفاع از خود
self-defence	دفاع از خود
defend	دفاع کردن
pleaded	دفاع کردن
dogs	دفاع بسته
to stick up for	دفاع کردن از
to make a d.	دفاع کردن
assert	دفاع کردن از
asserted	دفاع کردن از
dogging	دفاع بسته
dog	دفاع بسته
asserting	دفاع کردن از
asserts	دفاع کردن از
simple parry	دفاع ساده
plead	دفاع کردن
three man block	دفاع سه نفره
tenability	دفاع پذیری
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
pleads	دفاع کردن
summetrical defence	دفاع متقارن
two knights' defence	دفاع دو اسب
two man block	دفاع دونفره
uchi uke	دفاع از داخل
advocating	دفاع کردن