English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (7 milliseconds)
English Persian
afraid از روی بی میلی
unwillingly از روی بی میلی
Search result with all words
reluctance بی میلی
ribbed میل میلی
duster توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
dusters توپ 04 میلی متری ضدهوایی داستر نوعی توپ ضدهوایی
distaste بی میلی بدامدن
unwillingness بی میلی
grudge بی میلی
grudged بی میلی
grudges بی میلی
disaffection بی میلی
disinclination بی میلی
indisposition بی میلی
indispositions بی میلی
deprecatory حاکی از نارضایتی یا بی میلی
lassitude بی میلی
dismay بی میلی
dismayed بی میلی
dismaying بی میلی
dismays بی میلی
anaphrodisia بی میلی جنسی
apophasis افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
disapprobation بی میلی
discretional میلی
disrelish بی میلی
gauging rod میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
half heartedness بی میلی سردی
hang back بی میلی نشان دادن
howtar خمپاره انداز 701 میلی متری سنگین
impenitence بی میلی نسبت بتوبه توبه ناپذیری
inappetence بی میلی
inclination compass قطبنمای میلی
indisposedness بی میلی
listlessness بی علاقگی بی میلی
m.h. میلی هانری
mh میلی هنری
millihenry میلی هنری
milisecond میلی ثانیه
milli میلی
milliammeter میلی امپرسنج
milliampere میلی امپر
millibar میلی بار
milliequvalent weight وزن هم ارز میلی گرمی
millimeter میلی متر
millimicron میلی میکرون
millimicrosecond میلی میکروثانیه
milliroentgen میلی رونتگن
millisecond میلی ثانیه
millivolt میلی ولت
millivoltmeter میلی ولت سنج
mmn میلی میکرون
mv میلی ولت
my unwillingness to study بی میلی من نسبت بتحصیل بیزازی من از تحصیل
ontos تفنگ 601 میلی متری دو لولهای خودکششی
parliamentary train قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
PhotoCD استاندارد ذخیره سازی نگاتیوها یا قط عات فتوگرافیک میلی متی به صورت دیجیتال روی ROM-CD
reluct بی میلی نشاندادن
reluctancy بی میلی
reluctate مقابله کردن بی میلی کردن
with a bad grace به اکراه ازروی بی میلی
The capacity of a battery is typically expressed in milliamp-hours. ظرفیت باتری به طور معمول در میلی آمپر در ساعت بیان می شود.
to roll one's eyes <idiom> نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com