Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
English
Persian
unsling
از فلاخن پرتاب کردن
Other Matches
catapults
فلاخن
slings
فلاخن
trebuchet
فلاخن
slinging
فلاخن
sling
فلاخن
catapulted
فلاخن
catapulting
فلاخن
frond
فلاخن
catapult
فلاخن
fronds
فلاخن
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
shoot
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoots
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
unsling
پرتاب کردن
foin
پرتاب کردن
thrusts
پرتاب کردن
projects
پرتاب کردن
projected
پرتاب کردن
project
پرتاب کردن
pelts
پرتاب کردن
skeet
پرتاب کردن
shoots
پرتاب کردن
jettisons
پرتاب کردن
jettisoning
پرتاب کردن
shoot
پرتاب کردن
pelted
پرتاب کردن
pelt
پرتاب کردن
jettison
پرتاب کردن
jettisoned
پرتاب کردن
let fly
پرتاب کردن
pitch
پرتاب کردن
thrusting
پرتاب کردن
thrust
پرتاب کردن
pitches
پرتاب کردن
jaculate
پرتاب کردن
castaways
پرتاب کردن وزنه
jettisoned
پرتاب کردن به بیرون
jettisoning
پرتاب کردن به بیرون
triggered
پرتاب کردن فشنگ
shoots
پرتاب کردن گلوله
jettison
پرتاب کردن به بیرون
lob
باهستگی پرتاب کردن
lobbed
باهستگی پرتاب کردن
lobbing
باهستگی پرتاب کردن
lobs
باهستگی پرتاب کردن
castaway
پرتاب کردن وزنه
shoot
پرتاب کردن گلوله
triggers
پرتاب کردن فشنگ
jettisons
پرتاب کردن به بیرون
to launch a torpedo
اژدری پرتاب کردن
jet
بخارج پرتاب کردن
slings
زنجیردار پرتاب کردن
launch a missile
موشک پرتاب کردن
projectable
قابل پرتاب کردن
sling
زنجیردار پرتاب کردن
spits
اب دهان پرتاب کردن
spit
اب دهان پرتاب کردن
slinging
زنجیردار پرتاب کردن
jets
بخارج پرتاب کردن
trigger
پرتاب کردن فشنگ
jetting
بخارج پرتاب کردن
to fire a torpedo
اژدری پرتاب کردن
jetted
بخارج پرتاب کردن
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
upthrust
بطرف بالا پرتاب کردن
pash
بازور پرتاب کردن کوبیدن
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
skyrockets
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoves
با زور پیش بردن پرتاب کردن
shove
با زور پیش بردن پرتاب کردن
squish
صدای شکستن یا پرتاب چیزی له کردن
skyrocket
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
skyrocketed
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
shoved
با زور پیش بردن پرتاب کردن
slogged
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
skyrocketing
مثل موشک بهوا پرتاب کردن
slogging
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
slogs
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
shoving
با زور پیش بردن پرتاب کردن
slog
ضربت سخت زدن پرتاب کردن
pitch
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
pitches
توپ رابه طرف چوگان زن پرتاب کردن
send down
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
pitches
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
pitch
پرتاب کردن تراکم کاراکترها روی یک خط چاپ شده
hurled
پرتاب کردن پرت کردن
hurl
پرتاب کردن پرت کردن
hurls
پرتاب کردن پرت کردن
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
quail
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
quails
نوعی موشک فریبنده که برای کور کردن رادارها و یاسیستم پدافند هوایی دشمن ازهواپیما پرتاب میشود
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
automatic toss
روش پرتاب خودکار بمب پرتاب خودکار بمب
weapon delivery
پرتاب جنگ افزار یا وسیله پرتاب جنگ افزار
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
bombing angle
زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
density of loading
تراکم پر کردن خرج در لوله تراکم خرج پرتاب
launches
پرتاب
shove
پرتاب
launched
پرتاب
hurls
پرتاب
hurled
پرتاب
hurl
پرتاب
launching
پرتاب
tossing
پرتاب
pitch
پرتاب
pitches
پرتاب
launch
پرتاب
shoved
پرتاب
jetted
پرتاب
shies
پرتاب
shy
پرتاب
put
پرتاب
detrusion
پرتاب
tosses
پرتاب
shyer
پرتاب
shyest
پرتاب
throwing
پرتاب
throw
پرتاب
shying
پرتاب
shied
پرتاب
jetting
پرتاب
jets
پرتاب
jet
پرتاب
puts
پرتاب
jaculation
پرتاب
putting
پرتاب
shoves
پرتاب
toss
پرتاب
shoving
پرتاب
tossed
پرتاب
throws
پرتاب
pounced
پرتاب استامپ
throwing the javelin
پرتاب نیزه
pounces
پرتاب استامپ
fires
پرتاب راکت
pouncing
پرتاب استامپ
javelin throw
پرتاب نیزه
weight throw
پرتاب وزنه
projections
پرتاب طرح
projection
پرتاب طرح
fling
افکندن پرتاب
tilt
شتاب پرتاب
flinging
افکندن پرتاب
flings
افکندن پرتاب
tilted
شتاب پرتاب
fire
پرتاب راکت
tilts
شتاب پرتاب
airball
پرتاب خطا
torpedo launch
پرتاب اژدر
shot put
پرتاب وزنه
discus throwing
پرتاب دیسک
fired
پرتاب راکت
air extraction
پرتاب بار
base ejection
پرتاب شونده از ته
pounce
پرتاب استامپ
launcher
پرتاب کننده
paradrop
پرتاب با چتر
launcher
سکوی پرتاب
upthrow
پرتاب ببالا
launching angle
زاویه پرتاب
shoves
پرتاب شدن
chuck
پرتاب توپ
chuck
پرتاب نادرست
chucked
پرتاب توپ
shoved
پرتاب شدن
chucked
پرتاب نادرست
chucks
پرتاب توپ
rocketry
فن پرتاب موشک
throwing apparatus
لوازم پرتاب
arm thrust
پرتاب دست
aerial delivery
پرتاب هوایی
deliveries
پرتاب گلوله
deliveries
پرتاب توپ
conversions
پرتاب ازاد
conversion
پرتاب ازاد
throw-in
پرتاب اوت
throw-ins
پرتاب اوت
delivery
پرتاب گلوله
delivery
پرتاب توپ
throw in
پرتاب اوت
discus throw
پرتاب دیسک
small ball
پرتاب بی حالت
referee throw
پرتاب داور
shove
پرتاب شدن
bowshot
تیر پرتاب
propelling charge
خرج پرتاب
shoving
پرتاب شدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com