Dictiornary-Farsi | از مادرش کوتاه تر است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (1963 milliseconds)

English	Persian
She is shorter than her mother .	از مادرش کوتاه تر است


Other Matches

The child [kid,baby] has taken after her mother.	بچه به مادرش رفته.
She sat beside ( next to ) her mother .	کنار مادرش نشست
He is his mothers pet ( darling) .	عزیز دور اونه مادرش است
Oedipus	ادیپوس [افسانه یونانی] [پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد]
short lunge	نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blasts	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blast	منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
his parentage isunknown	اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
pantywaist	شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn	جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard	سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step	جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter	ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pigmy	قد کوتاه
pygmy	قد کوتاه
concise	کوتاه
pygmies	کوتاه
pygmies	قد کوتاه
miniature	کوتاه
pygmy	کوتاه
liliputian	قد کوتاه
dumpy	کوتاه
puny	قد کوتاه
miniatures	کوتاه
pigmies	قد کوتاه
short	کوتاه
pigmy	کوتاه
stockier	کوتاه
stockiest	کوتاه
stocky	کوتاه
synoptic	کوتاه
low	کوتاه
of short duration	کوتاه
dwarfish	کوتاه
scut	دم کوتاه
pigmies	کوتاه
shorter	کوتاه
little	کوتاه
concise <adj.>	کوتاه
succinct	کوتاه
stunts	کوتاه
stunt	کوتاه
down	کوتاه
fleeting <adj.>	کوتاه
shortest	کوتاه
stunting	کوتاه
curt <adj.>	کوتاه
succinct <adj.>	کوتاه
bas relif	کوتاه
short <adj.>	کوتاه
curtal	کوتاه
shortened	کوتاه کردن
abbreviates	کوتاه کردن
abbreviating	کوتاه کردن
scurrying	مسابقه کوتاه
shorten	کوتاه تر کردن
scurried	مسابقه کوتاه
scurry	مسابقه کوتاه
razee	کوتاه کردن
shorten	کوتاه کردن
clipping	کوتاه کردن
abbreviate	کوتاه کردن
playlet	نمایش کوتاه
short drop	دراپ کوتاه
short precision	دقت کوتاه
short period	دوره کوتاه
scurries	مسابقه کوتاه
aphorisms	سخن کوتاه
catnapped	چرت کوتاه
piaffer	یورتمه کوتاه
catnap	چرت کوتاه
catnaps	چرت کوتاه
stags	کوتاه کردن
stag	کوتاه کردن
catnapping	چرت کوتاه
lie-down	استراحت کوتاه
lie down	استراحت کوتاه
short return	برگشت کوتاه
shortened	کوتاه تر کردن
briefed	کوتاه مختصر
short brittle	شکننده- کوتاه
short blast	بوق کوتاه
briefer	کوتاه مختصر
short blast	سوت کوتاه
briefest	کوتاه مختصر
curtails	کوتاه کردن
curtailing	کوتاه کردن
curtailed	کوتاه کردن
curtail	کوتاه کردن
formulating	کوتاه کردن
formulate	کوتاه کردن
scutter	دو باگامهای کوتاه
truncate	کوتاه کردن
shortens	کوتاه کردن
shortens	کوتاه تر کردن
short circuit	اتصال کوتاه
brief	کوتاه مختصر
truncating	کوتاه کردن
formulates	کوتاه کردن
short burst	رگبار کوتاه
truncates	کوتاه کردن
truncated	کوتاه کردن
formulated	کوتاه کردن
one track	کوتاه فکر
chiton	قبای کوتاه
unabridged	کوتاه نشده
abridge	کوتاه کردن
hide bound	کوتاه فکر
hare sighted	کوتاه بین
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
half timber	الوار کوتاه
half pint	کوتاه تر از مقدارمتوسط
apophthegm	گفتار لب و کوتاه
term paper	رساله کوتاه
novelettes	داستان کوتاه
shuffle	گام کوتاه
shuffled	گام کوتاه
shuffles	گام کوتاه
shuffling	گام کوتاه
idyl	چکامه کوتاه
short stories	داستان کوتاه
short story	داستان کوتاه
novelette	داستان کوتاه
gnomical	کوتاه لب نویس
fubsy	کوتاه وکلفت
detruncation	کوتاه شدگی
detruncate	کوتاه کردن
cut off	کوتاه کردن
cutty sark	دامن کوتاه
correption	کوتاه کردن
conte	داستان کوتاه
chip shot	ضربه کوتاه
coatee	دامن کوتاه
by pass	اتصال کوتاه
draw in	کوتاه شدن
basso relief	برجسته کوتاه
escopet	قرابینه کوتاه
brachydactyly	کوتاه انگشتی
breeks	شلوار کوتاه
epigrammatical	کوتاه ونیشدار
easy term	کوتاه مدت
britches	شلوار کوتاه
bunny hop	پرش کوتاه
idyl	قصیده کوتاه
short-circuits	اتصال کوتاه
escopette	قرابینه کوتاه
low frequency wave	موج کوتاه
lop sided	کوتاه و بلند
low	کوتاه دون
abbreviated	کوتاه شده
line to line fault	اتصال کوتاه خط به خط
knurly	کوتاه قد کوتوله
shortening	کوتاه شدگی
aphorism	سخن کوتاه
mackinaw	کت کوتاه و سنگین
novelet	داستان کوتاه
bas relief	برجسته کوتاه
bas-relief	برجسته کوتاه
bas-reliefs	برجسته کوتاه
narrow minded	کوتاه نظر
morello	گیلاس دم کوتاه
manikin	ادم کوتاه قد
manakin	ادم کوتاه قد
poop	صدای کوتاه
idylls	قصیده کوتاه
intrim	کوتاه مدت
short wave	موج کوتاه
short-wave	موج کوتاه
short haul	خط سیر کوتاه
short-haul	خط سیر کوتاه
short-circuit	اتصال کوتاه
idylls	چکامه کوتاه
idyll	قصیده کوتاه
poops	صدای کوتاه
pigmies	ادم کوتاه قد
pygmies	ادم کوتاه قد
pygmy	ادم کوتاه قد
curt	کوتاه ومختصر
let us be brief	کوتاه کنیم
jog trot	یورتمه کوتاه
idyll	چکامه کوتاه
novella	رمان کوتاه
transients	فانی کوتاه
short	کوتاه مدت
in the short run	در کوتاه مدت
chop	گام کوتاه
chopped	گام کوتاه
drop in <idiom>	دیدار کوتاه
To back down .	کوتاه آمدن
spuds	چاقوی کوتاه
spud	چاقوی کوتاه
stumping	خپله کوتاه قد
stumps	خپله کوتاه قد
brief description	شرح کوتاه
tutus	دامن کوتاه
tutu	دامن کوتاه
vamp	جوراب کوتاه
chitchat	صحبت کوتاه
shear	کوتاه کردن
undersize	اندازه کوتاه