English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 52 (4 milliseconds)
English Persian
we lost sight of him از نظر ما ناپدید شد او را گم کردیم
Other Matches
we have done our work را کردیم
We lost our way in the dark. راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
We started when the wind stopped . هنگامی که باد ایستادحرکت کردیم
Supposing she comes, then what ? حالافرض کردیم آمد بعد چه؟
we squared for our meal حساب خوراکمان را تصفیه کردیم
we oened at page 0 صفحه 01 کتاب را باز کردیم
We were caught in the rain ( rainstorm) . وسط باران گیر کردیم
we made a night of it چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
we missed our mark تیر ما بسنگ خورد خطا کردیم
We talked until midnight. and then separated. تانیمه شب صحبت کردیم وبعد از هم جداشدیم
We had a nice long walk today. امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
We did the zoo to our hearts content. گردش سیری درباغ وحش کردیم
We mark out the tennis court. زمین تنیس راعلامت گذاری کردیم
We painted the town red . تمام شهر را گشتیم ( تماشا کردیم )
We should not have lost sight of the fact that ... ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
the invisible جهان ناپدید
the invisible world جهان ناپدید
go off into the blue ناپدید شدن
evanesce کم کم ناپدید شدن
disappeared ناپدید شدن
disappears ناپدید شدن
disappearing ناپدید شدن
disappear ناپدید شدن
vanishing ناپدید شدن
vanish ناپدید شدن
vanishes ناپدید شدن
vanished ناپدید شدن
We went swimming in the moonlight (by moonlight ) . درزیر نور ماه ( مهتاب ) شنا کردیم
we sang them home ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
disappearing target هدف ناپدید شونده
invisible ناپدید غیر مرئی
invisibly بطور ناپیدایا ناپدید
doggo اهسته ناپدید شونده
We cloced in on the enemy . حلقه محاصره خودمان را روی دشمن تنگ تر کردیم
evanesce بتدریج محوو ناپدید شدن
gasses ناپدید شدن موج سوار زیر اب
gassed ناپدید شدن موج سوار زیر اب
gases ناپدید شدن موج سوار زیر اب
gas ناپدید شدن موج سوار زیر اب
bombed out زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bomb زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bombed زیر اب ناپدید شدن موج سوار
bombs زیر اب ناپدید شدن موج سوار
we had a narrow majority بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
get the axe ناپدید شدن موج سوار زیر اب با شکستن موج
kamikaze ناپدید شدن عمدی موج سوارزیر موج
what a night we made of it چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
evaporating تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
evaporate تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
evaporated تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
evaporates تبخیر کردن ناپدید کردن خشک یا کم اب کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com