Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
thrasher
از پوست دراورنده ماشین غله پاک کنی
Other Matches
threshing machine
ماشین غله پوست کنی
slater
ماشین یا تیغه تراش پوست خام
heart breaking
از پا دراورنده
thrillers
بلرزه دراورنده
thriller
بلرزه دراورنده
extirpator
ازریشه دراورنده
motored
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor-
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
vaporizer
بصورت پودر یاذرات ریز دراورنده
motors
موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
endermic
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skin
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
پوست کندن با پوست پوشاندن
skins
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
پوست کندن با پوست پوشاندن
self binder
ماشین کشاورزی که هم درومیکندوهم بافه می بند د ماشین درووبسته بندی
universal
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
The letter is well typed .
نامه قشنگ ماشین شده است (با ماشین تحریر )
slough
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
machinists
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
machinist
ماشین چی چرخکار ماشین ساز ماشینیست
peels
پوست انداختن پوست
peel
پوست انداختن پوست
tegumnentum
پوست طبیعی پوست
cybernetics
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان
compensation trading
معاملهای که در ان فروشنده ماشین الات کارخانه متعهد میگردد تامحصول ان ماشین الات راخریداری نماید
bench lathe
ماشین تراش رومیزی ماشین تراش کوچکی که روی میز کار بسته میشود
machine
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machines
1-روش نوشتن کد ماشین . 2-کد ماشین
machined
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
ماشین کردن با ماشین رفتن
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
cross compiler
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
double column vertical boring mill
ماشین تراش قائم دو ستونی ماشین تراش کاروسل دوستونی
assembles
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble
ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
xanthochroid
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
the machine is in operation
ماشین در گردش است ماشین دایر است
automated teller machine
ماشین سخنگوی خودکار ماشین تحویل خودکار
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
digital computer
ماشین حساب عددی ماشین حساب دیجیتالی
Jacquard loom
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
husks
پوست
husk
پوست
hide
پوست
parer
پوست کن
strippers
پوست کن
stripper
پوست کن
neurilemma or lema
پوست پی
hulls
پوست
hides
پوست
hull
پوست
rind
پوست
rinds
پوست
integument
پوست
peltry
پوست
glume
پوست
goats
پوست بز
barked
پوست
skin
پوست
barking
پوست
skinned
پوست
dermatalgia
پوست
crustal
پوست
skinning
پوست
dermis
پوست
goat
پوست بز
flayer
پوست کن
shell
پوست
shelling
پوست
shells
پوست
skins
پوست
bark
پوست
shale
پوست
cuticle
پوست
encrustation
پوست
goatskins
پوست بز
scalp
پوست سر
skinless
بی پوست
barks
پوست
swanskin
پوست قو
tegmen
پوست
tegmentum
پوست
peeling
پوست
peel
پوست
encrustations
پوست
tunc
پوست
goatskin
پوست بز
cortices
پوست
cortex
پوست
skinner
پوست کن
peels
پوست
crocodiles
پوست سوسمار
chafes
پوست رفتگی
chafing
پوست رفتگی
peel
پوست کندن
beaver
پوست سگ ابی
crocodile
پوست سوسمار
peels
پوست انداختن
taxidermy
پوست ارایی
beavers
پوست سگ ابی
scalp
پوست کندن از سر
scalps
پوست فرق سر
scalps
پوست سر بامو
scalps
پوست کندن از سر
peeled
پوست کنده
crusted
پوست دار
chafe
پوست رفتگی
skinny
پوست واستخوان
peel to
پوست کندن
peel
پوست انداختن
shelled
پوست دار
astrachan
پوست بخارا
pigskin
پوست گراز
flense
پوست کندن
sheds
پوست انداختن
skinning
پوست پوستی
shedding
پوست ریختن
shed
پوست انداختن
shedding
پوست انداختن
astrakhan
پوست قره کل
skinned
پوست پوستی
sheds
پوست ریختن
skins
پوست پوستی
skin
پوست پوستی
husky
پوست دار
huskiest
پوست دار
huskies
پوست دار
huskier
پوست دار
webbed
پوست دار
astrachan
پوست قره کل
shed
پوست ریختن
pelted
پوست خام
flay
پوست کندن از
flayed
پوست کندن از
flaying
پوست کندن از
flays
پوست کندن از
rind
پوست کندن
rinds
پوست کندن
molted
پوست انداختن
slouching
پوست انداختن
pare
پوست کندن
pelt
پوست کندن
slouches
پوست انداختن
frets
پوست را بردن
fret
پوست را بردن
pelt
پوست خام
pelted
پوست کندن
pelts
پوست خام
slough
پوست سبوس
pelts
پوست کندن
slough
پوست مار
moults
پوست انداختن
moulted
پوست انداختن
moult
پوست انداختن
molts
پوست انداختن
molting
پوست انداختن
pared
پوست کندن
slouched
پوست انداختن
mantle
پوست روکش
mantles
پوست روکش
moulting
پوست اندازی
rawhide
پوست خام
scab
پوست زخم
scabs
پوست زخم
scrota
پوست بیضه
scrotum
پوست بیضه
scrotums
پوست بیضه
scalp
پوست فرق سر
scalp
پوست سر بامو
rawhides
پوست خام
pares
پوست کندن
buckskin
پوست اهو
slouch
پوست انداختن
buckskin
پوست گوزن
buckskins
پوست اهو
peeling
پوست انداختن
buckskins
پوست گوزن
deerskin
پوست اهو
deerskin
پوست گوزن
bran
پوست گندم
peels
پوست کندن
picked
پوست کنده
molt
پوست اندازی
scalable
پوست کندنی
scarf skin
پوست برونی
scscalable
پوست کندنی
shuck
پوست نخودوغیره
skin and bone
پوست واستخوان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com