Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
irredeemable
از گرو در نیامدنی غیر قابل استخلاص
Other Matches
insurmountable
فائق نیامدنی غیر قابل عبور
releases
استخلاص ترخیص
released
استخلاص ترخیص
release
استخلاص ترخیص
unfailing
کم نیامدنی پایدار
insuperable
فائق نیامدنی
ineffability
توصف نیامدنی
irrepleviable
از توقیف بیرون نیامدنی ولوبادادن ضامن
irreplevisable
از توقیف بیرون نیامدنی ولو با ضامن
unobtainable
بدست نیامدنی نایافتنی غیرقابل حصول
unfaling
تمام نشدنی کم نیامدنی پایدار با وفا
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
achievable
قابل وصول قابل تفریق
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible
قابل درک قابل رویت
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
capable
قابل
solvable
قابل حل
sensible
قابل حس
thorough paced
قابل
incapable
نا قابل
ablest
قابل
abler
قابل
soluble
قابل حل
able
قابل
apt
قابل
good
قابل
dissoluble
قابل حل
qualified
قابل
acceptor
قابل
merchantable
قابل معامله
conveyable
قابل رساندن
correctable
قابل تصحیح
emendable
قابل تصحیح
pitiable
قابل ترحم
tractile
قابل اتساع
limsy
قابل انحناء
winnable
قابل فتح
willable
قابل ارث
willable
قابل اعمال
limpsy
قابل انحناء
willable
قابل اراده
conveyable
قابل انتقال
livable
قابل زیستن
tractile
قابل کشش
excusable
قابل عفو
worshipful
قابل پرستش
wirable
قابل مخابره
dubitable
قابل تردید
investigable
قابل رسیدگی
inventible
قابل اختراع
inventible
قابل جعل
considerable
قابل توجه
traceable
قابل ردیابی
traceable
قابل تعقیب
employable
قابل استخدام
crescive
قابل رشد
warrantable
قابل گواهی
dividable
قابل تقسیم
acceptable
قابل پذیرش
acceptable
قابل قبول
passable
قابل عبور
passable
قابل قبول
criticizable
قابل انتقاد
licensable
قابل اجازه
believable
قابل قبول
arguably
قابل بحث
arguable
قابل بحث
obtainable
قابل حصول
limpsey
قابل انحناء
distributable
قابل توزیع
distillable
قابل تقطیر
changeable
قابل تغییر
amenable
قابل جوابگویی
limit of inflammability
حد قابل اشتعال
liable
قابل اطمینان
exportable
قابل صدور
accountable
قابل توضیح
recoverable
قابل وصول
procurable
قابل حصول
leviable
قابل تحمیل
construable
قابل تفسیر
superimposable
قابل تزاید
superposable
قابل انطباق
supportable
قابل تحمل
supposable
قابل فرض
swimmable
قابل شناوری
contradictable
قابل تکذیب
controllable
قابل نظارت
writable
قابل درج
forgivable
قابل بخشایش
controllable
قابل کنترل
temptable
قابل اغوا
terminable
<adj.>
قابل فسخ
superimposable
قابل تحمیل
superimposable
قابل اضافه
inspirable
قابل تنفس
observable
قابل مراعات
insurable
قابل بیمه
constructible
قابل ساختن
knowable
قابل دانستن
statutable
قابل تقنین
contestable
قابل اعتراض
continuable
قابل ادامه
suable
قابل پیگرد
submergible
قابل فروکردن در اب
submersible
قابل شناوری
contractile
قابل انقباض
controvertible
قابل اعتراض
thankworthy
قابل سپاسگزاری
worthy of note
قابل ملاحظه
to come into operation
قابل اجراشدن
liveable
قابل معاشرت
opens
قابل بحث
opened
قابل بحث
open
قابل بحث
extendable
قابل تعمیم
extendable
قابل تمدید
liveable
قابل زیستن
divisible
قابل تقسیم
livable
قابل زندگی
to take effect
قابل اجراشدن
to come into effect
قابل اجراشدن
forgivable
قابل عفو
interconvertible
قابل تبدیل
elastic
قابل ارتجاع
pardonable
قابل بخشیدن
thinkable
قابل فکر
newsworthy
قابل انتشار
pardonable
قابل عفو
controvertible
قابل مباحثه
liveable
قابل زندگی
titratable
قابل عیارگیری
livable
قابل معاشرت
demountable
قابل انتقال
unifiable
قابل اتحاد
unifiable
قابل هم رنگی
derivable
قابل اشتقاق
descendible
قابل نزول
descendible
قابل انتقال
utilizable
<adj.>
قابل مصرف
describable
قابل توصیف
recommendable
قابل توصیف
despisable
قابل استحقار
detachable bottom
کف قابل تفکیک
discussable
قابل بحث
discriminable
قابل تمیز
deprivable
قابل محرومیت
discussible
قابل بحث
comprehensible
قابل درک
intelligible
قابل درک
intelligible
قابل فهم
deniable
قابل انکار
deniable
قابل تکذیب
denumerable
قابل شمارش
deportable
قابل تبعید
culpable
قابل مجازات
variative
قابل تغییر
dislikable
قابل تنفر
deposable
قابل عزل
discoverable
قابل کشف
determinable
قابل تعیین
venial
قابل عفو
admissible
قابل قبول
vaporizable
قابل تبخیر
flammable
قابل اشتعال
inflammable
قابل اشتعال
excitable
قابل تحریک
applicable
قابل اطلاق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com