English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
jig اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
jigs اسباب فولادی که با هدایت ان مته و سوهان را به کار می برند
Other Matches
guidance هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
fighter direction هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
terminal guidance هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
mace نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
maces نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
beamrider موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
inertial guidance سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
This book sells like hot cakes این کتاب را روی دست می برند
inhalator اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
inkling اطلاع مختصری که با ان به چیزی پی برند گزارش
conductance ضریب هدایت قدرت هدایت
to inspan oxen این واژه را در افریقای جنوبی بکار می برند
orthopaedy معالجه ناخوشی بی انکه دارویی بکار برند
gyro pilot سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
i am afriad برای کاستن ازاثرخبری که به کسی می دهند به کار می برند
parang یکجور کارد غلاف دارکه malay ها بکار می برند
excipient مادهای که برای جذب یاترقیق داروئی بکار برند
celestial guidance سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
court plume پرهای شتر مرغ که برای ارایش درموی سر بکار برند
wampun خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
law calf پوست گوساله رنگ نشده که برای جلد کتابهای قانون بکار می برند
jeweller's putty گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
putty powder گرد قلع و سرب که برای پاک کردن شیشه و فلز بکار می برند
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
steel dam سد فولادی
cogged ingot شمشه فولادی
steel industries صنایع فولادی
steel jacket پوشش فولادی
steel bands نوار فولادی
steel pipe لوله فولادی
steel sheet ورق فولادی
steel square گونیای فولادی
steel wire سیم فولادی
steel wire rope طناب فولادی
steeliness خاصیت فولادی
armature میله فولادی
gratings شبکه فولادی
steel band نوار فولادی
grating شبکه فولادی
cogged ingot شمش فولادی
steel framed structured سازه فولادی
steel framed structured ساختمان فولادی
steelblue <adj.> <noun> آبی فولادی
steel chimmey دودکش فولادی
steel cap کلاه فولادی
steel construction ساختمان فولادی
flexible steel wire rope طناب فولادی خم شو
steel facing membrane پرده فولادی
steel sheet piling سپرکوبی فولادی
rasp سوهان
abrasive tool سوهان
filer سوهان گر
rasper سوهان زن
rasping سوهان
rasped سوهان
file tang دم سوهان
rasps سوهان
filed سوهان
file سوهان
gusset صفحه فولادی اتصال
gussets صفحه فولادی اتصال
reinforced concrete construction ساختمان بتن فولادی
high carbon steel فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
reinforced concrete pipe لوله بتن فولادی
building steel lathing بافت ساختمان فولادی
tubular steel scaffold داربست لولهای فولادی
flexible mild steel wire rope طناب فولادی نرم
pile planking دیوار سپر فولادی
extra special flexible wire rope طناب فولادی ویژه
rolled steel joist تیرچه فولادی نوردشده
reinforced concrete carcase اسکلت بتن فولادی
steel blue رنگ ابی فولادی
topper شاخه زن سوهان
filer سوهان کار
rasping صدای سوهان
floated سوهان زدن
toppers شاخه زن سوهان
rat tail file سوهان گرد
rasps سوهان زدن
raspatory سوهان جراحی
float سوهان زدن
three square file سوهان سه گوش
polishing file سوهان صیقل
needle file سوهان سوزنی
filed سوهان زدن
flat file سوهان تخت
filing سوهان کاری
mill file سوهان دستی
rasps صدای سوهان
double cut file سوهان دولبه
tang of file محور سوهان
limbs سوهان کاری
limb سوهان کاری
rat tail file سوهان دم موشی
filecutter سوهان کار
file handle دسته سوهان
flexible file سوهان نرم
file hardness زبری سوهان
abrasions سوهان کردن
file سوهان زدن
emery board سوهان ناخن
nail files سوهان ناخن
file tooth عاج سوهان
floats سوهان زدن
abrasion سوهان کردن
rasp صدای سوهان
rasped سوهان زدن
rasp سوهان زدن
file brush برس سوهان
rasping سوهان زدن
round file سوهان گرد
rasped صدای سوهان
stilus قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
styli قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
stand بستهای فولادی کورهای بلند
styluses قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
steel casting پروفیل فولادی ریخته گری
high quality sheet steel ورق فولادی با کیفیت خوب
stylus قلم فولادی حکاکی وگراورسازی
file cutter قسمت برنده سوهان
concrete steel سلاح یا میله فولادی بتن ارماتور
sheet pile سپر فولادی برای ساختمانهای ابی
capel سرپوش فلزی انتهای کابلهای فولادی
rat's tail یکجور سوهان کوچک گرد
rasped باصدای سوهان گوش راازردن
rasp باصدای سوهان گوش راازردن
rasping باصدای سوهان گوش راازردن
cutters دندانه گردان عاج سوهان
cutter دندانه گردان عاج سوهان
rasps باصدای سوهان گوش راازردن
beryllium فلز بریلیوم بعلامت Beبرنگ خاکستری فولادی
rolling نیمرخهای فولادی را با عمل نورد تهیه میکنند
billet دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billeted دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
hawser طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
hawsers طناب فولادی مخصوص نگاهداشتن کشتی در حوضچه
billeting دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
billets دال فولادی جهت اتقال نیروبه شبکه یا کف پی
tempered steel فولادی که درگرما عمل اورده شده باشد
file brush برس مخصوص پاک کردن سوهان
float جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
floats جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
floated جسم شناور بر روی اب سوهان پهن
knuckle sprue استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
future promissory زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
reed valve شیری متشکل از ورقه فولادی نازکی که جریان یکطرفه سیال را سبب میشود
carburizing گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
bed plate پایه یا شاسی فولادی پیش ساخته که به عنوان فونداسیون به کار برده میشود
internal wrenching bolt پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
rollpin پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
baseplate پایه فولادی پیش ساخته چدنی که به عنوان فونداسیون برای یک موتور به کار می رود
cyaniding سخت گردانی سطح قطعات فولادی با غوطه ورسازی انهادر حمام نمکهای سیانید
azimuth guidance هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
contrivance اسباب
valuables اسباب
outfit اسباب
lash up اسباب
apparatus اسباب
gadgets اسباب
gadget اسباب
dixings اسباب
appliance اسباب
appliances اسباب
remover اسباب کش
removers اسباب کش
freehand بی اسباب
mountings اسباب
devices اسباب
outfits اسباب
accouterment اسباب
contraptions اسباب
fixings اسباب
whigmaleery اسباب
whigmaleerie اسباب
contrivances اسباب
free hand بی اسباب
geap اسباب
traps اسباب
rigs اسباب
rigged اسباب
rig اسباب
tackled اسباب
instrument اسباب
instrumentally با اسباب
contraption اسباب
device اسباب
things اسباب
tackling اسباب
free handed بی اسباب
rigging اسباب
tackle اسباب
article اسباب
tackles اسباب
doodads اسباب
doodad اسباب
apparel اسباب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com