Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
pole horse
اسب نزدیک به لبه داخلی مسیر
Other Matches
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
bellies
قسمت داخلی کمان نزدیک زه
belly
قسمت داخلی کمان نزدیک زه
internal bus
مسیر داخلی
pole sitter
راننده نزدیک به نرده داخلی درمسیر
curbs
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbing
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curbed
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
curb
برجستگی لبههای داخلی مسیر دو
bear in
تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
incretion
ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
squawk
مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawks
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure
ساختمان داخلی سازه داخلی
squawked
مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense
پدافند داخلی پایداری داخلی
fast
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts
سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
switched network backup
انتخاب کاربر برای مسیر جانبی از شبکه وقتی که مسیر اول مشغول است
groove
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
multithread
طرح برنامه که از بیش یک مسیر منط قی استفاده میکند و هر مسیر همزمان اجرا میشود
grooves
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
landing approach
مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
ball cushion
دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
crane rail
مسیر حرکت پاتیل جرثقیل مسیر بالابر
exchanged stabilization fund
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
midcourse guidance
هدایت موشک در مسیر میانه یا مسیر پرواز ازاد موشک
transit route
مسیر دریایی بین المللی مسیر ترانزیت راه ترانزیت
summit
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
summits
حداکثر ارتفاع قله مسیر بلندترین قله مسیر گلوله
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
fire lane
مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
nodes
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
base of trajectory
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
steadying
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadiest
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
dog leg
شاخه مسیر شاخه انحرافی از مسیر اصلی
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
dragstrip
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragway
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
convoy routing
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
trunkair route
مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
convoy route
مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
internal medicine
طب داخلی
endogenous
داخلی
intramural
داخلی
in
داخلی
internal door
در داخلی
internal
داخلی
in-
داخلی
ben
داخلی
interiors
داخلی
inside
داخلی
interior
داخلی
esoteric
داخلی
innate
داخلی
territorial
داخلی
inner
داخلی
insides
داخلی
indoor
داخلی
anie
داخلی
domestic
داخلی
municipal
داخلی
inward
داخلی باطنی
interconnection
اتصالی داخلی
interference drag
پسای داخلی
interior affairs
امور داخلی
inner product
ضرب داخلی
inner planets
سیارات داخلی
inside micrometer
میکرومتر داخلی
ashi noko
قسمت داخلی کف پا
civil
داخلی حقوقی
inner zone
منطقه داخلی
inside caliper
کولیس داخلی
inside diameter
قطر داخلی
inside draft
شیب داخلی
inside wing
بال داخلی
inside thread
مارپیچ داخلی
inside hinge
لولای داخلی
intercommunication
ارتباط داخلی
interior architecture
معماری داخلی
internal bus
گذرگاه داخلی
insides
تو اعضای داخلی
internal circuit
مدار داخلی
internal circuit
حلقه داخلی
internal clock
ساعت داخلی
internal combustion
احتراق داخلی
internal commerce
تجارت داخلی
internal conductance
اندوکتانس داخلی
internal conductance
اندوکتیویته ی داخلی
internal conductor
سیم داخلی
insides
قسمت داخلی
internal brake
ترمز داخلی
inside
تو اعضای داخلی
interior ballistics
بالیستیک داخلی
interior guard
نگهبان داخلی
interior span
دهانه داخلی
interior wall
دیوار داخلی
intermediate structure
ساختمان داخلی
internal angle
زاویه ی داخلی
internal armature
ارمیچر داخلی
internal attack
تک داخلی یا تک از داخل
stability
ثبات داخلی
internal boffles
تیغههای داخلی
inside
قسمت داخلی
internal connection
اتصال داخلی
by low
نظامنامه داخلی
domestic emergencies
موادضروری داخلی
domestic industry
صنعت داخلی
domestic market
بازار داخلی
domestic products
محصولات داخلی
domestic trade
بازرگانی داخلی
intercom
ارتباط داخلی
intercom
مخابرات داخلی
ductless gland
غددمترشح داخلی
civil wars
جنگ داخلی
endogenous variable
متغیر داخلی
endoparasite
انگل داخلی
domestic emergencies
بحرانهای داخلی
domestic economy
اقتصاد داخلی
intercoms
مخابرات داخلی
civil disturbances
اغتشاشات داخلی
indoor
درونی داخلی
bushes
پوسته داخلی
innards
قسمتهای داخلی
bush
پوسته داخلی
insiders
کارمند داخلی
insider
کارمند داخلی
domestic disturbances
اغتشاشات داخلی
intercoms
ارتباط داخلی
domestic disturbances
اختلافات داخلی
domestic dualism
دوگانگی داخلی
endosmosis
حلول داخلی
civil war
جنگ داخلی
indoor antenna
انتن داخلی
inferior conjunction
مقارنه داخلی
inferior planets
سیارههای داخلی
inland duty
گمرک داخلی
inland rules
قوانین داخلی
inland waterway
ابراه داخلی
inner bottom
جدار داخلی
inner harbor
بندر داخلی
inner liner
روکش داخلی
autonomy
استقلال داخلی
bulkhead
جدار داخلی
inboard aileron
شهپر داخلی
bulkheads
جدار داخلی
internal revenue
درامد داخلی
Inland Revenue
درامد داخلی
home consumption
مصرف داخلی
home currency
پول داخلی
home made
ساخت داخلی
home market
بازار داخلی
home product
محصولات داخلی
home rule
حکومت داخلی
home trade
تجارت داخلی
imside dimension
اندازه داخلی
inner loop
حلقه داخلی
interion architecture
معماری داخلی
internal programme
برنامه داخلی
internal reflector
رفلکتور داخلی
internal report
گزارش داخلی
internal resistance
مقاومت داخلی
internal ruling
نظامنامه داخلی
internal security
تامین داخلی
internal security
امنیت داخلی
internal short circuit
کوتهمداری داخلی
internal power
مصرف داخلی
internal pole
قطب داخلی
internal shield
غلاف داخلی
internal insulation
ایزولاسیون داخلی
internal loss
تلف داخلی
internal memory
حافظه داخلی
internal modem
مدم داخلی
internal modulation
مدولاسیون داخلی
incoming message cassette
نوارپیغام داخلی
in-fighting
جنگ داخلی
local currency
پول داخلی
inward light
نور داخلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com