English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 38 (4 milliseconds)
English Persian
exemption استثناء بخشودگی
Other Matches
exception استثناء
exclusion استثناء
exceptions استثناء
as a special exception <adv.> بطور استثناء
unexceptionable استثناء ناپذیر
by way of exception بطور استثناء
excludable قابل استثناء
just for once یکبار استثناء
reservations قید استثناء
divide exception استثناء تقسیم
for once یکبار استثناء
reservation قید استثناء
exemption [from] بخشودگی [از]
concession بخشودگی
forgiveness بخشودگی
remission بخشودگی
dispensation بخشودگی
dispensations بخشودگی
released بخشودگی
release بخشودگی
impunity بخشودگی
releases بخشودگی
An exception is ... میان استثناء ... است.
there is no exception to that rule ان قانون استثناء ندارد
make an exception استثناء قائل شدن
immunity بخشودگی معافیت
absolution عفو بخشودگی
acquittance رهایی بخشودگی
tax concession بخشودگی مالیاتی
indemnities جبران زیان بخشودگی
indemnity جبران زیان بخشودگی
favoritism استثناء قائل شدن نسبت بکسی
overslaugh بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
rio treaty پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
flagellant کسیکه برای بخشودگی ازگناهان بخود شلاق میزند موجود یا انگل تاژک دار
reprisals در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com