Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
tracking resistance
استحکام جریان خزشی
Other Matches
insulation strength
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
reserve factor
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر
creeper track
زنجیر خزشی
crawl carry
انتقال خزشی
creep strength
پایداری خزشی
creep strength
مقاومت خزشی
creeping
نوعی حرکت خزشی
creep strength at elevated temperatures
مقاومت خزشی در دمای بالا
creep strength depending on time
پایداری خزشی تابع زمان
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
resistance
استحکام
staying power
استحکام
solidity
استحکام
substance
استحکام
formidableness
استحکام
consistence
استحکام
backbones
استحکام
reinforcement
استحکام
strength
استحکام
backbone
استحکام
strengths
استحکام
fortification
استحکام
fortifications
استحکام
substances
استحکام
strenght
استحکام
solidification
استحکام
instable
بی استحکام
rigidification
استحکام
ridge bone
استحکام
consistent
استحکام
rigidity
استحکام
consistency
استحکام
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
initial strength
استحکام اولیه
consolidation
استحکام تحکیم
high temperature strength
استحکام حرارتی
transverse bending strength
استحکام خمشی
impact strength
استحکام برخورد
grit
استحکام نخاله
gritted
استحکام نخاله
gritting
استحکام نخاله
cube commpression strenght
استحکام ریشهای
torsional strength
استحکام پیچشی
buckling strength
استحکام خمشی
consistency
ثبات استحکام
hot strength
استحکام گرمایی
impact strength
استحکام ضربهای
consistence
ثبات استحکام
compression strength
استحکام فشاری
fatigue strength
استحکام خستگی
disruptive strength
استحکام انقطاع
stableness
استواری استحکام
solidification
انجماد استحکام
coefficient of consolidation
ضریب استحکام
granite
سختی استحکام
knot strength
استحکام گره
dielectric strength
استحکام شکست
strength ratio
نسبت استحکام
strength properties
خصوصیات استحکام
crimping groove
شیار استحکام
dielectric strength
استحکام دی الکتریک
fortifiable
قابل استحکام
fillers
میله استحکام
tensile strength
استحکام کششی
formidability
استحکام بزرگی
stability
استحکام مقاومت
stability
استواری استحکام
structrual stability
استحکام ساختمانی
filler
میله استحکام
gussets
بست استحکام خرپاها
gusset
بست استحکام خرپاها
ultimate strength
مقاومت یا استحکام نهایی
high strength cast iron
چدن با استحکام عالی
torsional rigidity
استحکام در مقابل پیچش
artificial aging
افزایش استحکام الومینیوم
torsional fatigue strength
استحکام فرسودگی پیچشی
intrinsic fatigue strength
استحکام فرسودگی ذاتی
izod impact strength
استحکام ضربه ایزوتوپ
high strength steel
فولاد با استحکام عالی
serigraph
استحکام سنج تار ابریشم
thermostability
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
serigraphy
ازمایش استحکام تار ابریشم
epaulement
استحکام موقتی جناحی مترس
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
ultimate tensile strength
حد نهایی کشش و استحکام نخ
[قبل از پاره شدن]
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
stringers
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringer
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
breastwork
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
beef up
افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
overcasting
شیرازه بافی
[جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
edge finish
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
counter fert
دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
box beam wing
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
frangible bullet
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
bending fatigue strength
مقاومت تناوبی خمش استحکام استانه خمش
over stretched wrap
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
Mercerization
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
sizing
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Nomatic rugs
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
conduct
جریان
conducts
جریان
runoff
جریان
flow limit
حد جریان
tide
جریان
course
جریان
insets
جریان
courses
جریان
in hand
در جریان
coursed
جریان
going
جریان
conducted
جریان
conducting
جریان
income
جریان
inset
جریان
flow line
خط جریان
flushes
جریان
gushes
جریان
gushed
جریان
line of flow
خط جریان
fluor
جریان
flush
جریان
afflux
جریان
rede
جریان
process
جریان
gush
جریان
processes
جریان
actions
جریان
affluxion
جریان
rheostome
جریان بر
against the stream
بر ضد جریان اب
action
جریان
stream
جریان اب
total current
جریان کل
streamed
جریان
twayblade
جریان
current
جریان
circulations
جریان
flowline
خط جریان
circulation
جریان
streamed
جریان اب
in the air
<idiom>
جریان
streams
جریان اب
stream
جریان
flowed
جریان
flows
جریان
streams
جریان
afoot
در جریان
currents
جریان
flushing
جریان
effluvium
جریان
proceeding
جریان
flow
جریان
current loss
تلف جریان
free stream
جریان ازاد
filament current
جریان فیلامان
current flow
شار جریان
free flow
جریان ازاد
current strength
شدت جریان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com