Dictiornary-Farsi | استخر سر پوشیده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
indoor swimming pool	استخر سر پوشیده


Other Matches

of an unknown parentage	پوشیده تبار پوشیده گهر
snow capped	دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
watering place	استخر
tank	استخر
pools	استخر
linn	استخر
lin	استخر
football pools	استخر
stank	استخر
swag	استخر
water reservoir	استخر
reservoir	استخر
reservoirs	استخر
pooled	استخر
lake	استخر
pond	استخر
lakes	استخر
pool	استخر
ponds	استخر
public baths	استخر عمومی
bathhouse	گرمابه [با استخر]
pound	استخر یا حوض اب
baths	استخر عمومی
sump	استخر تهنشینی
pounds	استخر یا حوض اب
pounding	استخر یا حوض اب
sumps	استخر تهنشینی
pounded	استخر یا حوض اب
wading pool	استخر کودکان
long course	استخر 05 متر
lough	دریاچه استخر
natatorium	استخر شنا
natatorium	استخر سرپوشیده
swimming pools	استخر شنا
swimming pool	استخر شنا
bathhouse	حمام [با استخر]
swimming bath [British E] [old-fashioned]	گرمابه [با استخر]
swimming bath [British E] [old-fashioned]	حمام [با استخر]
swimming pool	حمام [با استخر]
swimming pool	گرمابه [با استخر]
diving well	قسمت عمیق استخر
lapped	شناکردن طول استخر
persepolitan	اهل فارسه یا استخر
baths	استخر شنای سرپوشیده
flip turn	برگشت انتهای استخر
inward dive	شیرجه پشت به استخر
lap	شناکردن طول استخر
dry docks	استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
dry dock	استخر تعمیر کشتی در لنگرگاه
How deep is the swimming pool ?	گودی این استخر چقدر است ؟
olympic size pool	اندازه و طول استخر المپیک 05 در 12 متر
persepolis	شهر باستانی که بعداشهر استخر بجای ان ساخته شد
technical foul	بازی با توپ واترپولو در حال ایستادن کف استخر
All members are entitled to use the swimming pool.	همه اعضاء حق دارند از استخر شنا استفاده نمایند
beach ball	توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
beach balls	توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
occult	پوشیده
shaded	پوشیده
covert	پوشیده
dressed	پوشیده
veiled	پوشیده
larvated	پوشیده
feathered	پوشیده
inapparent	پوشیده
furry	خز پوشیده
furriest	خز پوشیده
crypto	پوشیده
defilade	پوشیده
latent	پوشیده
privates	پوشیده
private	پوشیده
florid	پوشیده از گل
painted	پوشیده
recondite	پوشیده
crested	پوشیده
impenetrable	پوشیده
overcast	پوشیده
glace	پوشیده ازشکر
panoplied	زره پوشیده از سر تا پا
shrubby	پوشیده از بوته
overgrown with plants	پوشیده از گیاه
snow clad	برف پوشیده
solvated	حلال پوشیده
habilitate	لباس پوشیده
stubbly	پوشیده از کاهبن
grassy	پوشیده از چمن
surmounted with snow	پوشیده از برف
enclosed bridge	پل فرماندهی سر پوشیده
snowy	پوشیده از برف
scurvy	پوشیده از شوره
scanned image	تصویر پوشیده
plumbeous	پوشیده از سرب
masked depression	افسردگی پوشیده
masked epilepsy	صرع پوشیده
mystic sense	معنی پوشیده
latent defect	نقض پوشیده
kerchiefed or chift	بادستمال پوشیده
ivied	پوشیده از پاپیتال
robed in bleck	سیاه پوشیده
rolling country	زمین پوشیده
beetles	پوشیده شدن
beetle	پوشیده شدن
sadly dressed	جامه غم پوشیده
efflorescent	پوشیده ازگرداملاح
verrucose	پوشیده از گندمه
defiladed area	منطقه پوشیده
feathery	پوشیده ازپر
covered position	موضع پوشیده
covered approach	مسیر پوشیده
bosky	پوشیده ازبیشه
bosky	پوشیده از بوته
concealed	پوشیده شده
secret	اسرارامیز پوشیده
acloud	پوشیده از ابر
blotchy	پوشیده از لکه
icy	پوشیده از یخ بسیارسرد
cloudy	پوشیده از ابر
iciest	پوشیده از یخ بسیارسرد
icier	پوشیده از یخ بسیارسرد
covered space	فضای سر پوشیده
covered space	فضای پوشیده
verrucous	پوشیده از گندمه
shod	کفش پوشیده
storehouse	انبار سر پوشیده
armor basis	پوشیده با زره
storehouses	انبار سر پوشیده
covert	پوشیده پوشپر
cryptonym	نام پوشیده
uncovered	غیر پوشیده
secrets	اسرارامیز پوشیده
cryptonimous	پوشیده نام
cryptical	پوشیده مرموز
cryptogenous	پوشیده سبب
heavily overcast	ابری پوشیده [ هواشناسی]
pruinose	پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
there was no secrecy about it	مطلب پوشیده ای نبود
stellular	پوشیده ازستارگان کوچک
squamose	پوشیده از فلس یاپولک
solvated proton	پروتون حلال پوشیده
scutate	پوشیده از فلسهای بزرگ
woolfell	پوست پوشیده ازپشم
woolskin	پوست پوشیده ازپشم
verdant	پوشیده از سبزه بی تجربه
rich clad	جامه فاخر پوشیده
reconditely	بطور پوشیده یا عمیق
smudgier	پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgiest	پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgy	پوشیده از کثافت یا گل و غیره
tussocky	پوشیده ازکلاله مو یا علف
dressed in scarlet	جامه سرخ پوشیده
he is thinly dressed	کم لباس پوشیده است
woody	چوبی پوشیده از چوب
frosted	پوشیده ازشبنم یخ زده
gesso	سطح پوشیده از بتونه
bushed	ازبوته پوشیده شده
ermined	جامه قاقم پوشیده
culvert	مجرای سر پوشیده ابرو
clarence	درشکه چهارچرخه پوشیده
covered approach	راه نفوذی پوشیده
culverts	مجرای سر پوشیده ابرو
dressed up to the nines	با دقت لباس پوشیده
dressed inred	جامه سرخ پوشیده
he wears black	سیاه پوشیده است
hiddenly	بطور پوشیده و مکتوم
in mourning	جامه ماتم پوشیده
occultly	بطور پوشیده یا پنهان
incog	پوشیده بانام عوضی
puberulent	پوشیده شده از موهای ریز
smoggy	پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
She was dressed in the latest fashion .	آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
the matter was kept private	مطلب را پوشیده نگاه داشتند
snow-capped	دارای قله پوشیده از برف
acinarious	پوشیده شده از حفرههای کروی
pollinose	پوشیده ازگردههای زرد رنگ
turfy	پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
covered approach	پیشروی پوشیده معابر مخفی
lepidote	پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
occultist	جستجو کننده علوم پوشیده
spinose	پوشیده شده ازخارهای زیاد
defilade	گودال پوشیده از دید و تیر
he is thinly dressed	لباس نازک پوشیده است
hidden	پنهان کرده شده پوشیده
masks	زمین پوشیده از دید و تیر
mask	زمین پوشیده از دید و تیر
she was prettily dressed	جامه قشنگ پوشیده بود
ceil	[پوشیده شده با روکوب چوبی]
spiny	پوشیده شده ازخارهای زیاد
toffie apple [British English]	سیب با ژلاتین پوشیده شده
radar clutter	منطقه پوشیده از دید رادار
candy apple	سیب با ژلاتین پوشیده شده
soddy	پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
wooded	پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
slushy <adj.>	پوشیده ازبرف آب دار با گل [اصطلاح روزمره]
under pledge of secrecy	با این قول که راز پوشیده بماند
to read between the lines	معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
slipcover	پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
she wears a shirt	پیراهن پوشیده است برتن دارد
pilose	پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
tundras	دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
frost	سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن