English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
maxilla استخوان ارواره ارواره
Search result with all words
whalebone استخوان ارواره نهنگ عاج تمساح
jawbone استخوان ارواره
jawbones استخوان ارواره
gomphosis اتصال و جوش خوردن استخوان دندان به ارواره مفصل متحرک
maxillary bone استخوان ارواره
premaxilla استخوان جلو ارواره زیرین مهره داران
Other Matches
jaws ارواره
chaw ارواره
chops ارواره
mandibles ارواره
mandible ارواره
jaw ارواره
admaxillary نزدیک ارواره
submaxilla ارواره پایین
wapper jawed دارای ارواره کج
mandibular ارواره زیرین
jib حرف ارواره
jibbed حرف ارواره
jibs حرف ارواره
nether lip or jaw لب یا ارواره زیرین
jibbing حرف ارواره
orthognathous راست ارواره
jaw breaker ارواره شکن
glass jaw ارواره شیشهای
maxilla ارواره زیرین
chapt مرد ارواره
protrusion of the jaw پیشامدگی ارواره
crack jaw ارواره شکن
gnathitis اماس ارواره بالا
supramaxillary وابسته به ارواره زبرین
prognathism پیش امدگی ارواره
actinomycosis مرض قارچی ارواره
gnathal فکی وابسته به ارواره
gnathic فکی وابسته به ارواره
projecting jaw ارواره پیش امده
lanternjaws ارواره دراز و لاغر
submaxillary glands غدههای زیر ارواره
intermaxillary واقع در میان ارواره ها
inframaxillary nerves پیهای ارواره زیرین
inframaxillary وابسته به ارواره زیرین
infra axillary وابسته به ارواره زیرین
trismus تشنج ارواره زیرین
premaxillary واقع در جلو ارواره زبرین
stag evil تشنج ارواره زیرین اسب
jowls ارواره زیرین پرنده گونه
jowl ارواره زیرین پرنده گونه
lantern jawed دارای ارواره دراز و لاغر
prognathic دارای ارواره پیش امده
prognathous دارای ارواره پیش امده
mandibular اروارهای وابسته به ارواره زیرین
gar نوعی ماهی که ارواره هایی شبیه منقاردارد
plectognath ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
pleurodont دارای دندان محکم شده ازداخل ارواره
overshot jaw ارواره زبرین هنگامی که ازارواره زیرین جلوترامده است
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
astragalus استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
zygoma استخوان قوس وجنه استخوان گونه
syynostosis ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
condyle مهره استخوان- برامدگی استخوان
ischium استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
periosteum پوشش استخوان ضریع استخوان
occiput استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
fleshy بی استخوان
fleshiest بی استخوان
boneless بی استخوان
ossicle استخوان چه
natchbone استخوان
osteotome استخوان بر
fleshier بی استخوان
bone استخوان
jawbones استخوان فک
jawbone استخوان فک
boned استخوان
tarsus استخوان مچ پا
boning استخوان
bones استخوان
innominate bone استخوان بی نام
carcse استخوان بندی
carcass استخوان بندی
ungual bone استخوان ناخنی
metacarpal استخوان کف دست
zygomatic استخوان گونه
To set a bone. استخوان جا انداختن
kneepan استخوان کشگک
malleolus استخوان غوزک
malar bone استخوان گونه
bonemeal استخوان کوبیده
bonemeal گرد استخوان
luxation در رفتگی استخوان
bonemeal آرد استخوان
skull and crossbones جمجمه و دو استخوان
knucklebone استخوان قوزک
malleus استخوان چکشی
huckle bone استخوان لگن
huckle bone استخوان چاربند
humeeerus استخوان بازو
humeeerus استخوان عضد
shinbone استخوان قلم پا
incus استخوان سندانی
illium استخوان حرقفی
ilium استخوان حرقفی
hyperostosis برامدگی استخوان
hyoid bone استخوان لامی
the humeral bone استخوان عضد
the humeral bone استخوان بازو
frontal bone استخوان پیشانی
thighbone استخوان ران
raspatory استخوان تراش
xyster استخوان تراش
osteomalacia ملاست استخوان
osteomalacia نرمی استخوان
osteoma ورم استخوان
osteology استخوان شناسی
osteologist استخوان شناس
osteoid استخوان وار
osteography شرح استخوان ها
osteogenesis تشکیل استخوان
scalping iron استخوان تراش
ostosis استخوان سازی
raspatory استخوان ساب
reckets نرمی استخوان
reckets استخوان نرمی
reckets ملاست استخوان
pubis استخوان شرمگاه
sacrum استخوان خاجی
parietal استخوان اهیانه
palating استخوان کام
osteogenesis پیدایش استخوان
osteitis اماس استخوان
stapes استخوان رکابی
occipital bone استخوان قمحدوه
stirrup bone ;stirrup bone استخوان رکابی
navicular bone استخوان زورقی
hollownes پوکی استخوان
merrythought استخوان جناغ
talus استخوان قاپ
tarsometatarsus استخوان مچ پاواستخوان کف پا
temporal bone استخوان گیجگاه
spillikin ریزه استخوان
skelton استخوان بندی
osteitis ورم استخوان
osteal شبیه استخوان
ossific استخوان ساز
scaular استخوان شانه
os pubis استخوان شرمگاه
scroll bone استخوان فرفرهای
shacklebone استخوان مچ دست
orthopedics جراحی استخوان
shacklebone استخوان قاپ
thigh bone استخوان ران
carcass استخوان بندی
structuring استخوان بندی
rickety نرم استخوان
humerus استخوان عضله
framework استخوان بندی
frameworks استخوان بندی
skeleton استخوان بندی
cartilage نرمه استخوان
femurs استخوان ران
femur استخوان ران
aitch bone استخوان کفل
ankle bone استخوان قوزک
anklebone استخوان قوزک
calcaneum استخوان پاشنه
carcases استخوان بندی
breast bone استخوان سینه
bone ache استخوان درد
caries پوسیدگی استخوان
barebone استخوان خالی
baleen استخوان نهنگ
anvil bone استخوان سندانی
hammers استخوان چکشی
bony استخوان دار
boney استخوان دار
femora استخوان ران
humerus استخوان بازو
ckeek bone استخوان گونه
cheekbones استخوان گونه
cheekbone استخوان گونه
shoulder blades استخوان شانه
shoulder blade استخوان شانه
patella استخوان کشکک
humeruses استخوان بازو
patellae استخوان کشکک
zygomatic bone استخوان گونه
scapula استخوان کتف
blade استخوان پهن
pith مخ استخوان اهمیت
rickets نرمی استخوان استخوان نرمی
dislocation دررفتگی استخوان
skeletons استخوان بندی
wishbones استخوان جناق
funny bone استخوان ارنج
wishbone استخوان جناق
humeri استخوان بازو
humeri استخوان عضله
humeruses استخوان عضله
carcasses استخوان بندی
fractures شکستگی استخوان
hammer استخوان چکشی
ethmoid استخوان غربالی
epiphysis شاخ استخوان
hammered استخوان چکشی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com